عزیزم حالا یکی دوروز بزاز بچت پیش باباش بمونه نترس دو روز کم غذا بخوره چیزی نمیشه تودو روزه سر پا میشی به دوتاشونمیرسی هیچی نمیشه تو این چندروز خیالت تختتخت خدا انقدر بزرگه
سلام عزیزم دلت میگیره خدا بزرگه . همه چیو خود خدا درست میکنه . خدای که بچه رو داده اینا رو هم درست میکنه نگران نباش . شاید تو همون چند روز شوهرت خیلی خیلی خوب بشه نیاز حتی ب مادرت هم نداشته باشی دیدم که میگم غصه نخور تا اون وقت خدا بزرگه عزیرم
سلام اتاق خصوصی بگیر ک شوهرت باشه کاراتو بکنهیا از بیرون از این شرکتا یا دیوار کمکی بگیر هزینشو بده هواتو دارن.
مامان ایدین درخواست میدم میشه قبول کنید
اووو اصلا نگران نباش خدا چنان برات درست میکنه که حد نداره خونسردیت رو حفظ کن وبعدشم بچه اولت که نیست هم دردهات کمتره هم باتجربه تر شدی بعداز زایمان راحتتر کنار میای هیچ نگران نباش.
ببخشید این میگم شما رو قشنگ درک میکنم با این فرق که من بچه دومم نو سن 22سالگی زایمان کردم با مادر که دکتر جواب کردن گفته بودن مادرم روزی که من برگردم دیگه نیست ولی قربون خدا بزرگم برم الان سه سال از رو اون موضوع میگذره و مادرم هنوز هست من رفتم اون روز بیمارستان با بچه دو سال که با شوهرم تو حیاط بیمارستان. با این که من شیش تا خواهر دارم ولی هیچ کدوم نیومدن من رفتم زایمان کردم تنها روزی بود که فکرم پیش مادر و پسرم بود وقتی اوردنم خونه مادرم دیدم نشسته میگه بچه مو بیارید بدید بغلم. فهمیدم خدا بخواد میشه مادرم همون شد خدا رو شکر خونه فقط من تو بیمارستان اون دنیارو دیدم و برگشتم الان هم سومیم با دو تا بچه. فقط خواستم بگم خودتو بچه هاتو بسپر به خدا
منم دقیقااا شرایط شما دارم 🥺بااین تفاوت من مادرمم نمیاد چون شوهرم نمیزاره باهمرابطه داشته باشیم باخانواده خودشم رابطمو قطع کردم
عزیزم نگران نباش من مادرم هست خواهر دارم آبان زایمانم خودم تنها میخوام برم بیمارستان نترس پرستاراکمک میکنن
چقدر منی،،،من که مادرم ندارم چی بگم
آخ عزیزم اینارو که خوندم فهمیدم خیلی مادر قوی وفاداری هستی بچه هات مطمئنن بهت افتخار میکنن ولی خانواده شوهرت ببخشید ها واقعا وبخصوص شوهرت چی آدم میتونه بگه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.