۱۰ پاسخ

مال من که اگه بلند شم خودشو میکشه

عزیزم منم همین طور بودم ولی تازگیا میرم آشپز خونه ظرف بشورم یا غذا بپزم با خودم میبرمش و میزارم رو تشگ تو آشپزخونه یه جایی که منا ببینه و راحت کارهامو میکنم دیگه بهونه نمیگیره

بچع منم همینطوره باید پیشش بمونم نهایت ی رب بیست دیقه تگ‌حواسش پرت شه ب جایی تنهایی بازی میکنه با خودش بعدش باز غر میزنه

اولاش همینجوریه عزیزم کم کم بهتر میشه

اگه میتونی عصرها ببرش بیرون یه کم حال کنه.بعدشم خسته میشه شب راحت میخوابه

منکه فقط تا میخوابه عین جت بلند میشم کارام و میکنم دوباره بیدار میشه تا یه کم باهاش بازی کنم و راهش ببرم و دوباره شیر بخوره بخوابه تا بقیه کارا و غذا حاضر کردنم.کلا زندگیم روی دور وحشتناک تند رفتهه

وای پسر من همینجوره تازه بدتر شده با بدبختی به کارام میرسم

منم مثل توام..نهایتا یه ربع تنهایی با خودش بازی میکنه

وقتایی که کار داری یه جا بزارش که نگات کنه
من پسرم خودش بازی میکنه وقتایی که میخواد کنارش باشم من کار دارم
مثلا طرف میشورم میارم میزارم جلو در آشپزخونه تو تشک بازیش هم بازی میکنه هم من هر از گاهی صداش میکنم سرگرم میشه

والا هنوزم همینه تازه الان بدتره

سوال های مرتبط