همیشه فک میکردم خونه ام ویوش خیلی خوبه تا اینکه با ویو خونه دوستم آشنا شدم😆😆😆

تصویر
۴ پاسخ

وای ویورررررررر
زمستون فقط عشقه

عزیزم ویوتون خیلی قشنگه ولی خوب چون خونه مامان بزرگام روستاست مزارع برنج همیشه تو دیدمه اما خونه دوستم چابکسره اونجا همه درخت پرتقاله واسه همین برام جذاب اومد 🤩

پاییز و زمستون اینجا فقط چای و اش بزنی🫠

ویو خونه مارو هم ببین 🙊😅

مقالات مرتبط

وابستگی کودک به مادر
وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
قد کودکان تا چه سنی رشد می‌کند؟
قد کودکان تا چه سنی رشد می‌کند؟

سوال های مرتبط

مامان مهرسام مامان مهرسام ۴ سالگی
سلام بچه ام دو ماهش هست خیلی بدخوابه اگه از وقت خوابش بگذره خیلی گریه میکنه معمولا هم تو خونه بهتر می‌خوابه اصلا نمیتونم برم بیرون خسته شدم تا کی اینجوری هست
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حسنا جون❤ مامان حسنا جون❤ ۴ سالگی
خانما این کتاب و گرفتم برا دخترم تا خونه باهاش کار کنم خوبه؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دانیال وماهان مامان دانیال وماهان ۵ سالگی
سلام خانوما خوبید چه خبر ......این ویو خونه ای هست که بفروش گزاشتیم .....برنج ها هم دارن کم کم خوشه درمیارن🙃🙃.

.ایشالا از وسط مرداد برداشت شروع میشه 😃
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۴ ماهگی
سلام، پسرم تا چندوقت پسش خیلی اجتماعی بود هرجا میرفتم انقد با طرف حرف می‌زد که همه میگفتن اسپند دود کن، با خودم سرکار یوقتایی می‌بردم با تک تک همکارا حرف های قلمبه سلمبه میزد، همیشه خداروشکر میکردم خجالتی نیست خیلی اجتماعیه، فروشگاه میرفتیم سریع با فروشنده هاشمی‌رفسنجانی حرف می‌زد قیمتارو میرف می‌پرسید و...، الان چند ماهه خودم همش خونه ام سرکار نمیرم دخترم سه ماهه به دنیا اومده، تو خونه حواسمون هست بهش خیلی اهمیت میدیم که حسودی نکنه، خودشم خواهرش رو خیلی دوست داره، کلا شوهرمم تمام وقتش واسه پسرمه،وقتی میاد خونه، حالا الان یه دو سه هفته ای هست میبینم بیرون رفتنی خیلی خجالت میکشه پشت من قائم میشه, مغازه ،فروشگاه ،اراشگاه و همکارای همسرم، همسایه و..‌ وقتی باهاش حرف میزنن سریع میره پشتمون قائم میشه، دیروز رفته بود شهر مَشاغل ،قسمت آشپزی، خانومه هرچی باهاش حرف می‌زد آهسته و بی انگیزه جواب میداد، قبلا همه جارو میزاشت رو سرش انقد که حرف می‌زد باهاشون، البته با بچه های همسن خودش خیلی خوبه، سریع تو پارک دوست میشه بازی میکنه ولی با بزرگسالان خجالتی شده، کسی.بوده بچه ش یکدفعه خجالتی شه، راهکاری چیه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۵ سالگی
سلام سال نو پیشاپیش مبارک باشه واسه همه دعا میکنم به حق این شب عزیز هر که آرزوی بچه داره دامنش سبز بشه منم خداروشکر حامله ام ولی با اینکه بچه دومم هست یادم رفته چطوری حساب میکردم من ۲۶ بهمن پریود شدم و ۲ اسفند هم تموم شدم الان بخوام بدونم چه هفته ام باید از ۲۶ حساب کنم یا ۲ اسفند ؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حسنا جون❤ مامان حسنا جون❤ ۴ سالگی
رفتم دحترمو تحویل بگیرم از مهد معاون مهد هم منو دید جلو دخترم گفت امروز خیلی بچه بدی بود همش داد میزد دیگه قول داد بچه خوبی باشه دختر من لب خندونش جمع شد😢تا خونه هیچی نگفت بچم الانم اومدیم خونه میگه خسته شدم دیگه مهد نمیرم🥲
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دینا جون مامان دینا جون ۵ سالگی
اییی من فک میکردم ویار اینا ندارم اما امروز یکمی دل شوره داشتم فک کردم نی نیم پسره اما حالا فک میکنم ی دختر دیگه در راه دارم☺
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
من وابستگی شدید به بچم دارم با خانواده شوهرم رابطه ندارم منو تو معذوریت قرار دادن بچمو چند ساعت گرفتن حالم خوش نیست شاید اونا حق دارن نوه اشونه اما تو دوران دوستی با خانواده شوهر هم همیشه بچه ام با خودم می بردم دو ساعته کارم گریه است کلا نمی تونم بچه ام تنهایی خونه کسی بفرستم توروخدا یه چیزی بگید من آروم بشم حس خوبی نسبت به مادرشوهرم ندارم اصلا
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان دخترقشنگم مامان دخترقشنگم ۴ سالگی
دردودل*


مادرشوهرم خیلی وسواسی امشب رفتیم خونه مادرشوهرم که بریم دمبالش بریم روضه تارفتیم داخل چادرمو تا کردم گذاشتم روی دسته صندلی رفتم تو حیاط اومدم دیدم مادرشوهرم چادرمو پرت کرده کنار خونه به روی خودم نیاوردم اخرشب موقع برگشت خیلی به دلم اومده بود به شوهرم گفتم خیلی ناراحت شدم از این موضوع اونم گفت موقعی که من رفتم تو حیاط تا مامانش اینکارو کرده باهم بحث کردن شوهرمم گفته خیلی زشته با مهمونت اینکارو کنی بخاطر وسواست اونم گفته اخه تازه صندلیو آب کشیده بودم خلاصه بحث کردن

خلاصه خیلی بهم برخورد به شوهرمم گفتم دیگه حالا حالا خونه مامانت پامو نمیذارم

جای من باشید ناراحت نمیشید؟اخه من خیلی ادم تمیزومرتبی هم هستم
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان پسری مامان پسری ۴ سالگی
چن وقتی بود داشتم به بچه دوم فکر میکردم😏😏شوهرمم داشتم راضی میکردم ک دو شب بچه جاریم ک پایین خونه ما میشینن از ساعت ۹ شب گریه هاش شروع میشه تا ۴ صبح جوری ک صداش میاد بالا
هیچی دیگ به غلط کردن افتادم نشستیم سرجامون🤣🤣😴🤕
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهسا مامان مهسا ۵ سالگی
کممممک
بچه ام بردم دکتر تب داشت بین راه ک اومدیم تب لرز کرد اومدیم خونه دکتر شیاف۳۲۵داد سریع گذاشتم بعد دماسنج گذاشتم ۳۸.۷بود بعد چند دقیقه شد۳۹ پاشویه کردم بعدش شد۳۹.۸از ترس اینکه تشنج نکنه شیاف دیکاوفناک۵۰ گذاشتم الان زدم مینینم خیلی عوارض داره چکار کنم الان😭😭😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رایان و وانیا مامان رایان و وانیا ۴ سالگی
آخ که چه روزی بود امروز
عصر همسرم جایی کار داشت رایان هم همش میگفت ما هم بریم، دیگه راضیش کردم که بریم خونه خاله (چون با خواهرزاده هام بازی می‌کنه خونه خاله رو به هر جایی ترجیح میده)، رفتیم خونه خواهرم موقع اومدن داشتم وانیا رو آماده میکردم، نمی‌دونم اصلا چجوری و چرا رایان رفت روی تخت خواهرم اینا بپر بپر کرد چونه اش خورد لبه تخت و شکافت و خووووون میزد بیرون 😫😫😫😫😫 کلی نگهش داشتیم تا خونش بند اومد یکم فقط شانس آوردم دکترش بود بردمش سریع گفت حتما بخیه بزن 😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨
گفتم دکتر چسب بخیه بزنیم؟ گفت گوشت اضافه میاره زیاده برشش 🤦🤦 هیچی دیگه با چهارتا بخیه اومدیم خونه 🫤🫤🫤
حالا همسرمم بیخبرررر با خواهرم رفتیم
کلی آماده بودم بیاد غر بزنه ولی خداروشکر هیچی نگفت 🥹🥹🥹
خیلی روز سختی بود ... مادر قوی بودن هم سخته ها ...
مشاهده ۲۴ پاسخ دیگر
مامان آوینا 🧸🩷 مامان آوینا 🧸🩷 ۵ سالگی
سلام دوستان خوبین
انگشترم تو خونه گم شده،پیدلش نمیکنم،با چراغ قوه کل خونه رو گشتم
دوتا انگشترامو گذاشتم رواپن دخترم گفت انگشترات قشنگن،بعد کارم تموم شد دیدم نیس
خیلی اعصابم خرده،راهکاری ندارین🥲
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۵ سالگی
خانم با پسرم چیکار کنم..😣
از صبح که پا میشه منو میبینه جیغ و داد و گریه
دیگه کل روز ام خراب میشه اعصابم بهم میریزه نمیتونم هیچ کاری کنم نه کار خونه نه رسیدگی به بچه ها
الان یکماهه بخاطر اعصابم دستم درد میکنه..
چیکار کنم دیگه نمیکشم فک کنم حالا این جیغ و دادها بیافته وقتهایی که نزدیک پریودیتِ 😖
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دلبر🧿 مامان دلبر🧿 ۴ سالگی
سلام چطورین . من بعد چند روز بخور بخواب بالاخره امروز پاشدم خونه رو برق انداختم . این هفته های آخر (۳۷ بارداری ام) خیلی زود خسته میشم . بین جارو زدن چندبار نشستم استراحت کردم اما یالاخره تموم شد الانم پتوهارو خیس کردم شوهرم میخاد بشوره . خونه تمیز شده انرژی گرفتم 🥰
مشاهده ۵ پاسخ دیگر