۳ پاسخ

عزیزممم بچه ها واکنش های متفاوتی نشون میدن برای محبت دیدن کارن چندوقت مدام‌من رو صدا میکرد مامااااااااان بغلم کن ماماااااان بغل دیگه منم تو موقعیت های مختلف مجبور بودم بغلش کنم با خودم گفتم بزار اشباعش کنم روزی صدبار صداش میکردم بیا بغلم جوری که نمی اومد وسط بازی صداش میکردم موقع تلویزیون دیدن موقع غذا خوردن البته قبل اینم بغل میکردم ولی نه اینقدر دیگه خودش درست شد

منم مثل توام دخترم هم بااینکه کلاس هشتم میره ولی اذیت میکنه فقط دلش میخواد تمام توجها به اون باشه

دقیقا دخترت دنبال توجهه هم محبت کلامی هم بغلی زیاد و بعدم کار خوبشو خیلی تشویق کن و ببین

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
سلام خانوما من و همسرم همیشه درمورد رابطه و محبت مشکل داشتیم
(یا من باب میلش نیستم یا ادم سردیه)
رابطمون چهل روز ،سی روز یباره که تایمش کم
من اصلا سمت همسزم برای رابطه نمیرم اوایل ازدواج هفته ای چند بار رفتم سمتش ولی پسم میزد یا میگفتم بغل کن اینا نمی‌کرد کم کم منم زده شدم
الان مثل خودش من ماهی دو س بار اگه بغلش کنم
من چند روزی خونه نبودم دیروز برگشتم گفتم دلم سک س میخواد شاید دو س ساله نگفتم بهش دیشب مثل اوایل عروسی واقعا نیاز داشتم
(مادرشوهر و پدرشوهرم اومدن دیدنم تا ساعت۱۲ موندن همسرم ۱۱ زفت بخوابع)
من دخترمو خوابوندم رفتم پیشش بهش نزدیک شدم ب بهونه مختلف بیدارش کردم ، گفتم بغلم کن ،بوسم کن بیا بغلت کنم لباستو در بیار گفت ولش کن همه جوره سعی کردم بهش بفهمونم
دیدم خبری نیست منم رفتم پیش دخترم خوابیدم گفت بیا اینجا گفتم نمیخوام نه میبوسی نه بغل نه چیزی
واقعا حالم بذ شد هم بهش نیاز داشتم
هم بی تفاوت بود
بهش گفتم صبح میگه تقصیر خودته من خواب و بیدار بودم تو چرا رفتی
من دیشب خواستم ی چرت بزنم بعدش پاشم تو خودت دنبال مقصری و کلی م بدهکار شدم منم گفتم اگه هر مرد دیگع ای رو تخت بود حداقل بغل میکرد

نمیدونم چرا اینجا گفتم فقط دوست داشتم یکی بشنوه حرفامو
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
مامانا ما همگی ناهار خونه مادر شوهرم دعوت بودیم خواهر شوهرام با بچه هاشون و شوهراشون بودن
شاهان خیلیییی پرو و وقیح شده سر سفره ناهار صدا در آورد بهش گفتم دستشویی داری پاشو بریم گفت نه بعدش گفتم کار زشتیه بی ادبیه
پدر شوهر مادر شوهرمم بهش خندیدین گفتن بوق زدی پسرم شاهانم قهقهه زد
دوباره میوه خوردنی اینکارو تکرار کرد من دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یدونه محکم زدم رو پاش سرشم داد زدم گفتم مگه بهت نگفتم اینکارو تکرار نکن
شوهرم برگشت گفت چرا میزنی اخه زورت به بچه رسیده 😐مادر شوهرم برگشت گفت بچه بی صاحب نیست که گفتم مادرشم صلاح دوسنتم زدم خواهر شوهرم بلافاصله گفت اهان یعنی اینکه به کسی گوه خوریش نیومده
اصلا بچتو بکش،گوشتشو تیکه تیکه کن به ما چه
ما هم میگیم چرا زدی
منم گفتم بچه باید ادب بشه هزار بار با روی خوش گفتم اینکارو انجام نده وقتی شما به روش میخندین فکر میکنه کار خوبی میکنه مشکل از بزرگشه نه از بچه
منم دست شاهان رو گفتم اومدم خونه اونام هیچی نگفتن
کثافتا، حرصیم ازشون
بچه هرکاری میکنه اینا می‌خندن ،بعدش خب بچه باید بفهمه کار درست و نادرست رو
خودم تنبهش کنم خیلی بهتره تا اینکه فردا تو جمع صدتا حرف بشنوه
والا بچه هم نیست دیگه ۵ سالشه
مامان محمد مامان محمد ۴ سالگی
✅چند تا راهکار بهت میدم که بتونی تلویزیون دیدن کوچولوتو مدیریت کنی:

اول که زیر دو سال اصلاً نذار تلویزیون ببینه❌

✅ بعد از دو سالم تلویزیون دیدنشو مدیریت کن یعنی توی روز چند تا ۱۰ دقیقه یا ۱۵ دقیقه اجازه بده تلویزیون ببینه

✅برای تلویزیون دیدنش حتماً روتین داشته باش مثلاً بگو بعد از ۱۰ دقیقه تلویزیون دیدن توپ بازی می‌کنیم بعد از ۱۰ دقیقه تلویزیون دیدن میان وعده می‌خوریم بعد از ۱۰ دقیقه تلویزیون دیدن با اسباب بازیات بازی می‌کنیم

✅اگر هم الان زیاد تلویزیون نگاه می‌کنه یهو تلویزیون ازش نگیر و تلویزیونو خاموش نکن کم کم تایم تلویزیون دیدنش رو کم کن و براش یه جایگزین جذاب داشته باش😍

لازم دونستم که این موردو حتماً بگم شاید با خودتون بگین خودم یا اطرافیانم همیشه تلویزیون نگاه می‌کردیم و الانم هیچ مشکلی نداریم درسته ممکنه این مشکل برای خیلیا پیش نیاد ولی ما نمی‌دونیم ما جزو اون خیلیا هستیم یا نه نمیدونیم تاثیر منفیش تا چه حد ممکنه بچمون رو تحت تاثیر قرار بده، پس احتیاط کردن بهترین کاره