تجربه شخصی از واکسن دوماهگی🥲

خب اکثرا دوستا میدونید من چقدر استرس واکسنو داشتم روز واکسن با کلی استرس رفتیم من دلشو نداشتم برم تو اتاق ولی گفتم بچم با من اروم میشه بعد تزریق یکم گریه کرد و اروم شد گفتم خب خداروشکر اومدیم خونه خواستم کمپرس سرد بزارم مادرشوهرم نزاشت گرم گذاشتم شیریش دادم و خوابید ۲ساعت وقتی بیدار شد پا دردش شروع شد تا پا قنداش کردم ب شوهرم گفتم بخدا کمپرس سرد دردشو کمتر میکنه دیگه گذاشتم رو قنداق اروم شد و‌خوابید استاهم هر چهار ساعت میدادم عصر پادرد دیگه نداشت تپم نداشت من تا یاعت۵صبح بالا سرش بیدار بودم تب چک میکردم بعد سپردم ب شوهرم ساعت۸صبح بی قراری میکرد و گریه تب کرده بود استا دادم دوباره شیر خشک دادم که ادرارش زیاد بشه ۳ساعت خوابید و خداروشکر خوب شد تا امروزم یکم بیحاله ولی داره بهتر میشه🥲

دقیقا مثل من‌

ای مادررررر.... منم دارم از استرس واکسن دوماهگی جرررررررر میخورم... ممنون ک گفتی احتیاج داشتم ب خوندن این پیام

اخ از دخالت بیجای مادرشوهر
فک میکنن بچه رو بیشتر از ما دوست دارن
کلا همه جا میخوان این حس مالکیت رو به حد اعلای خودشون برسونن اووف اوووف میفهممت عزیزم خداروشکر خوب بوده براتون ایشالله پسر منم راحت باشه هفته دیگه شنبه واکسن داره بچم از الام غصه م گرفته

از اول باید کمپرس سرد بزاری نباید دمای بدن بچه رو دوتا کنی

اول کمپرس سرده بعد گرم من ک کمپرس نذاشتم

منم استرس دارم واسه واکسن

خداروشکر ک خوبه من از الان استرس دارم