تجربه سزارین من روز اول
مامانا من ۳۸ هفته و ۲ روز ساعت ۸:۵۵ پسرنازم بدنیا اومد
عملم با بیحسی از کمر بود درد امپولش قابل تحمله نترسین ، من خودم لذت بردم ازین ک بچم دادن بغلم و صداشو شنیدم اون لحظه فقط حین عمل خیلیییی لرز بدن داشتم ، ک گفتن از عوارض بیحسی هس
یه ساعت پسرمو گذاشتن رو سینم تماس پوستی داشت باهام ، بعدش جلو چشمم تو ریکاوری قد و وزنش و گرفتن
من پمپ درد داشتم واقعا تحمل من برا درد کمه برا همین برا من عالی بود کنارش شیافم میزاشتن من باز درد داشتم
پایین اومدن از تخت اولین بارش خیلییی سخته اما تحمل کنید خیلییی راه رفتن درد و کم میکنه من بعدش هر سری ک پاشدم راه رفتم دردم کم شد و خیلی خوب بود واقعا برام دیگه شبش خودم راحت راه میرفتم تنهایی بدون کمک رفتم سرویس
تنها قسمت سختش برای من سوند وصل کردن بود که سوزش داشت و سنگینی مثانه اذیتم میکرد
باز هر سوالی دارین بپرسین راهنماییتون کنم در حدی که اطلاعات دارم

۱۰ پاسخ

ای خدا مبارکه عزیزم انشالله زیر سایه امام زمان قد بکشه

ممنون عزیزم خداروشکر❤️

مبارکه عزیزم.قدمش پر خیر و برکت باشه.کدوم بیمارستان بودی؟رسیدگیشون چطور بود؟

خوش اومد پسر قشنگ. زیر سایه پدر و مادر نامدار باشه عزیزم

چرا سوند میزارن؟نمیشه نزاشت؟
بعد از زایمان چقدر طول کشیدبه بچه شیر بدید؟

عزیزم پمپ درد خودتون گرفتید؟هزینش چقدره؟؟

خونریزی داریم عایا بعدش؟

مبارکه باشه ممنون که تجربتو نوشتی دعا کن ما هم زایمان راحتی داشته باشیم🥰😍🥰🙏🏼

خداروشکر ک راضی بودی عزیزممم.واس ماهم دعاکن ک بتونیم زایمان راحتی داشته باشیم😭🩵من خیلی استرس عمل رو دارم

قدمش مبارک باشه عزیزم...من همین از سوند خیلی میترسم

سوال های مرتبط

مامان گردو👼🏻 مامان گردو👼🏻 ۵ ماهگی
سلام خانما شبتون بخیر
من سزارین شدم و همه چیز عالی بود هیچوقت فکر نمیکردم چیزی ک انقدر برا خودم بزرگش کردم ب همین سادگی باشه.تجربیاتمم بخوام بگم من بیمارستان اروند اهواز عمل شدم ک واقعا برخورد پرستاراودکترم و بخصوص کادر اتاق عمل عالی بود.همه ی کارای بعد عملم رو خود پرستارا و پرسنل بیمارستان انجام دادن برام و مرتب بهم سر میزدن.غذای خودم و همراهمم ب موقع و گرم و خوشمزه بود .برای عمل هم سوزن بیحسی درد خیلی کمی داشت و وصل کردن سوند ک من وحشت داشتم دردی نداشت بیشتر حالت چندش داشت تا درد، کشیدنشم از وصل کردنش راحتربود واسم...ماساژای شکمی تو حالت بیحسی با وجود پمپ درد بازم درد داشت ولی قابل تحمل بود و خودمم خیلی همکاری کردم با پرستارا چون ب نفع خودمونه هرچی بیشتر تخلیه بشه. پمپ درد گرفتم ک وااااقعا دردامو کم میکرد و عالی بود و بعد عملم اولین راه رفتنم یکم ترس داشتم،دردم داشت ولی قابل تحمل بود ک خداروشکر راحت بلندشدم و راه رفتم بیشتر از بقیه مریضاهم راه رفتم.دردامم تا سه روز اول در حد پریودی یکم شدیدترداشتم و یکم نشستن بلندشدن برام سخت بود ک رفته رفته اوکی شدم
فقط تنها چیزی ک من اطلاع نداشتم تجمع و ترشح سروز بود ک ۲هفته بعد برامن خودشونشون داد و سرباز کرد ک خیلی ترسیدم چون اطلاعی نداشتم ولی خداروشکر اونم تموم شد و همه چیز عالی بود.اگ بازم برگردم عقب سزارین رو انتخاب میکنم
مامان نیلا🩷 مامان نیلا🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین اختیاری
من ۸ صبح رفتم بیمارستان ساعت ۱۲ ظهر منو بردن اتاق عمل. اول پرستار اومد بهم سرم وصل کرد و بهم توضیح میداد ک الان میخان چکار کنن بعد گفتن ک میخان سوند بزنن من خیلی میترسیدم ک گفتن اصلا متوجه نمیشی و باهام شوخی میکردن و بعد چند دقیقه ی ذره سوزش احساس کردم و اصلا درد نداشت اصلا نگران سوند نباشین بعد دکتر بیحسی اومد دو سه تا پرستار دستام و گردنمو گرفتن و دکتر بیحسی برام آمپول زد دردش نمیگم کم بود ولی اصلا غیر قابل تحمل نبود. بعد عملو شروع کردن و پنج دقیقه و بچه رو نشونم دادن و بهم ارامش بخش زدن منو از اتاق عمل با بچه بردن ریکاوری. یک ساعت داخل ریکاوری بودیم اونجا من لرز کردم ک پتو بهم دادن و بچه رو رو سینم گذاشتن بهش شیر دادم بعدش مارو بردن بخش. من پمپ درد داشتم دردی حس نمیکردم شیاف داخل بیمارستان استفادم نشد. ساعت ۱۲ شب اومدن گفتن اماده باش چنتا چایی عسل بخور ک باید راه بری . اول سوندم رو برداشتن ک من دردی حس نکردم بعد منو بلند کردن ک من چند بار پمپ درد رو فشار دادم از قبلش ک دردش زیاد نباشه بخاطر همین موقع راه رفتنم درد نداشتم. بعد رفتن سرویس رو تخت دراز کشیدم و تا صب دو دفه دیگ راه رفتم و خودم سرویس رفتم صبح برام صبحانه ی دونه بیسکوئت اوردن و گفتن شکمت اگ کار کرد بهمون بگو ک شکم من تا ظهر کار نکرد و من چون خیلی خسته شده بودم وقتی دکتر اومد گفتم شکمم کار کرده و گف پس مرخصی. ساعت دو و نیم ظهر مرخص شدم.
پمپ درد خیلی خوب بود.
دردای من تو خونه تا ب الان که ۳ روز گذشته با شیاف قابل تحمله.
مامان 🌸دیان من🌸 مامان 🌸دیان من🌸 روزهای ابتدایی تولد
قسمت 4
اما من هنوز حس نداشتم و حس بدی بود..
یکی از پرستارا اومد گف از من بتو نصیحت دکمه پمپ دردت نزن اگ غیر قابل تحمل بود بزن بذارش بمونه برا شبت این خودش همینجور کم کم میاد
ک خدا خیرش بده همینکار کردمو
سه ساعتی درد پریودی داشتم ک اونم رف
دگ کمو بیش ب بچم شیر میدادم ب سختی..
دکترم اعتقاد ب نخوردن چیزی نداشت چون تو ریکاوری بمن گف بخور اول اب بعد بابونه و عسل و.. ک خدا خیرش بده نمیگف من از تشنگی هلاک بودم پرستارا میگفتن چیزی خوردی میگفتم نه ک دعوام نکنن..
دگ رسید به اولین قدم اومدن شیاف برام گذاشتن و رب ساعتم لب تخت نشستم ک عمل کنه شیافا اثرشون..
و بلندشدم ب کمک شوهرم و دردشم قابل تحمل بود میشد تحمل کرد رفتم یدور زدم تو سالن برگشتم ...
اما یهو خونریزیم زیاد شد.. با کمک شوهرم شورت گذاشتم و نوار و خودم شستم.. اومدم بیرون..
نفخ داشتم خیلی ک بایسی راه میرفتم.. هر بار راه رفتن راه رفتن بعدیم راحت میکرد ک دگ خودم نصف شب شوهرم خواب بود رفتم راه رفتم دسشویی رفتم.. و دکترم بخیه هام اینقد خوب زده بود ک من تا الان اصلا کمرم خم نشده و درد خاصی ندارم اما روز اول گرمه ادم من اومدم خونه داشتم اتاقم جمو جور میکردم😑
ک شوهرم جلوم گرف خداروشکر
چون روز بعدش بدن درد شدمَ☺️
و استراحت کافی داشته باشید حتی اگ بگید من ک درد ندارم کم کم اگ استراحت نکنید بدن دردین..
مامان 🌸دیان من🌸 مامان 🌸دیان من🌸 روزهای ابتدایی تولد
مامان آریانم مامان آریانم ۱ ماهگی
سوم
رفتم اتاق عمل خیلی از امپول بیحسی ترس داشتم از سون خیلی ترس داشتم و بقیه ترسا ک همه داشتن ساعت هشت وارد اتاق عمل شدم تا پرونده تشکیل بدن و برم تو اتاق بخوابم رو تخت ی ربی زمان برد بعد امپول بیحسی خواستن بزنن ک گفتم من خیلی میترسم درد امپول بیحسی رو بخوام براتون بگم در حد ی نیشگون بود یعنی بهم گفت دراز بکش من باورم نشد امپول زده اصلا سون هم تو بیحسی وصل کردن هیچی متوجه نشدم دراز کشیدم ی پرده کشیدن جلوم و هشتو نیم پسرم ب دنیا اومد ک بهترین لحظه بود انشاالله همتون ب سلامتی تجربش کنید بعدش تا برم بخش شد ساعت ده شب ک چون بیحس بودم دردی نداشتم فقط موقع عمل چون من برای طبیعی بستری بودم کلی خرما و ابمیوه خوردم حالت تهوع داشتم ک سریع با ی امپول تو سرمم رفع شد تو ریکاوریم لرز داشتم ک طبیعی بود بعد رفتم بخش تا شیش ساعت چیزی نباید میخوردم کم کم ک بیحسی رفت اومدن سون رو کشیدن ک اونم در حد سی ثانیه ی سوزش بود بعدش کمکم کردن تا برم سرویس و دستو پامو بشورم و راه برم کلی چای و نسکافه خوردم ک سر درد نگیرم وقتی اومدن شکممو ماساژ دادن درد داشت ولی چ طبیعی چ سزارین ماساژ شکمیو انجام میدن دیگه باید تحمل کرد فقط بهتون بگم اگه زایمان سزارین هستین حتما پمپ درد بگیرین خیلی خوبه خیلی از درداتون کم میکنه
مامان لپ تپلی مامان لپ تپلی ۸ ماهگی
سلام مامانا 😍😍
منم اومدم از تجربه ی زایمان سزارینم بگم‌
صبح که رفتم بیمارستان کارای قبل عملو انجام دادن و سوند وصل کردن
سوند وصل کردن برای من درد داشت چون خودمو سفت میکردم
بعدش بردنم اتاق عمل از استرس تمام پاهام می لرزید و سردم بود جوری که با سه تا پتو می لرزیدم بردنم رو تخت خودم بیهوشی رو انتخاب کردم چون از قبل کمر درد داشتم بیهوشی خیلی برای من خوب بود هیچ عوارض سردرد و اینا نداشتم ..بعد عملم تو ریکاوری ده دقیقه ای به هوش اومدم جای برش درد میکرد و سردم بود ولی اوردن تو بخش بهم امپول زدن و شیاف قابل تحمل شد پمپ دردم نداشتم
تازه نذاشتم شکممو فشار بدن🤣🤣ولی با دست جلوی خونریزیمو باز کرد
تا شب یه بار دیگه ام یه امپول مسکن زدن خیلی بهتر شدم
اولین راه رفتنم خیلی خوب بود قبل نسکافه و خرما خوردم بهم خیلی کمک کرد اومدن سوندو کشیدن و رفتم خودمو شستم تو سرویس و شروع کردم به راه رفتن ..هرسری که راه میرفتم لخته میومد و خیلی دردمو اروم میکرد..
از سزارینم خیلی راضی ام برگردم عقب باز انتخابم سزارینه 😬😬
امیدوارم همه بسلامتی زایمان کنید 😍🌹
مامان باران مامان باران ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین:
سلام خانما منم اومدم تجربه ام رو باهاتون به اشتراک بذارم
من تا ۳۵ هفتگی قرار بود طبیعی زایمان کنم چون از همه نظر خداروشکر نرمال بودم و لنگمم خوب بود و مادرمم زایمان طبیعی های خوبی داشت
انتخابم طبیعی بود
حتی دو جلسه ورزش رفتم با ماما و داشتم اماده میشدم برای طبیعی تا سونو ۳۶ هفته رو که رفتم بچه بریچ بود و سزارین مطرح شد
دکترم برای ۳۸ هفته و یک روز سونو نوشت ک اگ بریچ موند پس فرداش یعنی ۳۸ هفته و ۳ روز عمل بشم
خلاصه گل دختر مامان بریچ موند و من بستری شدم
قبل عمل سوند رو برام وصل کردن که من از وصل کردنش هیچ دردی حس نکردم فقط حس بدی داشت بعدش و بدم میومد ازش
بعد رفتم اتاق عمل
اونجا من فک میکردم قراره بی حس بشم اما دکترم گفتن چون بریچ هست بیهوش بشم بهتره خلاصه من بیهوش شدم و چشمام رو که باز کردم ی درد زیاد از محل عمل حس میکردم و سوزش
چشمامم تار میدید
و تو ریکاوری بودم اومدن شکمم رو فشار دادن سه تا فشار بیشتر نبود اما بی نهایت درد داشت در حدی ک جیغ میزدم
بعدش بردنم بخش بهم مسکن زدن و دردی نداشتم تمام مدت دردم کنترل شده بود تا وقتی ک قرار شد راه برم
اونجا دردش زیاد بود و راه رفتم و سرویس رفتم و وقتی برگشتم خیلی بهتر بودم فرداش مرخص شدم امدم خونه دوش گرفتم روزای اول بلند شدن خیلی برام سخت بود و اذیتم داشت
من دیگ شیافم نمیذاشتم چون فقط موقع بلند شدن درد داشتم
تجربه من اینکه سزارین خوب بود اما نه به اون آسونی که همه ازش تعریف میکنن و واقعا جراحی سنگینی هستش
بقیه پایین