قسمت 4
اما من هنوز حس نداشتم و حس بدی بود..
یکی از پرستارا اومد گف از من بتو نصیحت دکمه پمپ دردت نزن اگ غیر قابل تحمل بود بزن بذارش بمونه برا شبت این خودش همینجور کم کم میاد
ک خدا خیرش بده همینکار کردمو
سه ساعتی درد پریودی داشتم ک اونم رف
دگ کمو بیش ب بچم شیر میدادم ب سختی..
دکترم اعتقاد ب نخوردن چیزی نداشت چون تو ریکاوری بمن گف بخور اول اب بعد بابونه و عسل و.. ک خدا خیرش بده نمیگف من از تشنگی هلاک بودم پرستارا میگفتن چیزی خوردی میگفتم نه ک دعوام نکنن..
دگ رسید به اولین قدم اومدن شیاف برام گذاشتن و رب ساعتم لب تخت نشستم ک عمل کنه شیافا اثرشون..
و بلندشدم ب کمک شوهرم و دردشم قابل تحمل بود میشد تحمل کرد رفتم یدور زدم تو سالن برگشتم ...
اما یهو خونریزیم زیاد شد.. با کمک شوهرم شورت گذاشتم و نوار و خودم شستم.. اومدم بیرون..
نفخ داشتم خیلی ک بایسی راه میرفتم.. هر بار راه رفتن راه رفتن بعدیم راحت میکرد ک دگ خودم نصف شب شوهرم خواب بود رفتم راه رفتم دسشویی رفتم.. و دکترم بخیه هام اینقد خوب زده بود ک من تا الان اصلا کمرم خم نشده و درد خاصی ندارم اما روز اول گرمه ادم من اومدم خونه داشتم اتاقم جمو جور میکردم😑
ک شوهرم جلوم گرف خداروشکر
چون روز بعدش بدن درد شدمَ☺️
و استراحت کافی داشته باشید حتی اگ بگید من ک درد ندارم کم کم اگ استراحت نکنید بدن دردین..

۱۲ پاسخ

من زایمانم سزارین بود هیچ دردی حتی در حد پریودی هم نداشتم استراحت کردم ۲۰روز ولی لباس خوب نپوشیدم با یه تاب و یه شلوارک چون بدنم تب داشت همه گفتن خوب لباس بپوش بعدا میفهمی چی میگیم محل نمیذاشتم الان از درد لگنم دارم میمیرم

مگه نمیگن تا ۷_۸ ساعت اصلا نباید تکون بخوری چون بی حسی میره بالا و سر درد و گردن درد میگیری

بعد از چند ساعت بلند شدی و راه رفتی

عههه قسمت چهارمم داشت من فکرکردم هموناست فقط😂
خداروشکر زایمان خوبی داشتی عزیزم❤️

انشاالله که پاقدمش مبارک باشه و زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ❤️

عزیزم بسلامتی مبارک باشه😍😍

عزیزم کدوم بیمارستان بودین و دکترتون کی بوده

الهی العفو دختر چهل روز اول زایمان چهل سال عمرتو تضمین میکنه نباید کارسخت انجام بدی رو اتاقو شوهرتم میتونه جمع کنه حداقل شش روز کاری انجام نده جالب اینه فقط اقات همراهته مامانت یا خواهری کسی نیست والا باوجود خواهر مادرم هم هیشکی مثل شوهر ادم نمیشه

مبارک باشه عزیزم انشالله تنتون سلامت مامان و نینی

مگه شوهر و می‌زارن بیاد پیش آدم بمونه؟؟؟

فاطمه جون در مورد اینم توضیح بده که پمپ درد تا چند روز قابل استفاده است؟؟؟
احتمالش هست که تو اون یه روزی که بیمارستانیم دو تا پمپ درد استفاده کنیم همچین چیزی ممکنه؟؟


برگردیم خونه هم می‌تونیم یه دونه پمپ درد با خودمون بیاریم درد نداشته باشیم؟؟

مبارکه باشه گلم بسلامتی ان شالله

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۳ ماهگی
مامان 🌸دیان من🌸 مامان 🌸دیان من🌸 روزهای ابتدایی تولد
مامان گردو👼🏻 مامان گردو👼🏻 ۵ ماهگی
سلام خانما شبتون بخیر
من سزارین شدم و همه چیز عالی بود هیچوقت فکر نمیکردم چیزی ک انقدر برا خودم بزرگش کردم ب همین سادگی باشه.تجربیاتمم بخوام بگم من بیمارستان اروند اهواز عمل شدم ک واقعا برخورد پرستاراودکترم و بخصوص کادر اتاق عمل عالی بود.همه ی کارای بعد عملم رو خود پرستارا و پرسنل بیمارستان انجام دادن برام و مرتب بهم سر میزدن.غذای خودم و همراهمم ب موقع و گرم و خوشمزه بود .برای عمل هم سوزن بیحسی درد خیلی کمی داشت و وصل کردن سوند ک من وحشت داشتم دردی نداشت بیشتر حالت چندش داشت تا درد، کشیدنشم از وصل کردنش راحتربود واسم...ماساژای شکمی تو حالت بیحسی با وجود پمپ درد بازم درد داشت ولی قابل تحمل بود و خودمم خیلی همکاری کردم با پرستارا چون ب نفع خودمونه هرچی بیشتر تخلیه بشه. پمپ درد گرفتم ک وااااقعا دردامو کم میکرد و عالی بود و بعد عملم اولین راه رفتنم یکم ترس داشتم،دردم داشت ولی قابل تحمل بود ک خداروشکر راحت بلندشدم و راه رفتم بیشتر از بقیه مریضاهم راه رفتم.دردامم تا سه روز اول در حد پریودی یکم شدیدترداشتم و یکم نشستن بلندشدن برام سخت بود ک رفته رفته اوکی شدم
فقط تنها چیزی ک من اطلاع نداشتم تجمع و ترشح سروز بود ک ۲هفته بعد برامن خودشونشون داد و سرباز کرد ک خیلی ترسیدم چون اطلاعی نداشتم ولی خداروشکر اونم تموم شد و همه چیز عالی بود.اگ بازم برگردم عقب سزارین رو انتخاب میکنم
مامان آریشاه مامان آریشاه روزهای ابتدایی تولد
مامانا سلام
تجربم از زایمان#سزارین
من سه روزه زایمان کردم خداروشکر حالم خوبه درد دارم ولی واقعا زیاد نیست ک نشه تحمل کرد
خب رفتم بیمارستان ساعت ۸ صبح کارامو انجام دادن و آماده اتاق عملم کردن ک شد ساعت ۱۱
بخوام بگم مزخرف ترین کار تو عمل همین گذاشتن سونده
درد نداش ولس حس سوزش بدی داشت ک اونم زود برطرف شد
استرس نداشتم خداروشکر
وقتی رفتم تو اتاق عمل نشستم رو تخت آمپول بی حسی رو تزریق کردن ک واقعا بنظرم اصلا درد نداشت
ب محص اینکه آمپول زدن شاید ۱ دقیقه طول نکشید ک از کمر ب پایین حس داغی داشتم و ب شدت پاهام سنگین شدن
خداروشکر اونقدر دکترم فرز و زرنگ بود ک فک کنم از برش زدن تا دنیا اومدن نی نیم ۵ دیقع طول کشید. نی نیم دنیا اومد و صداشو شنیدم حس فوق‌العاده ای بود بعد اینکه مشغول بخیه بودن یه مامایی اومد و تماس پوستی با نی نیم ایجاد کرد و نی نی رو شیر دادم ‌.وقتی اومدم بخش ب غیر از احساس سنگینی روی پاهام حس دیگه ای نداشتم یکم گیج بودم .
وقتی حسم برگشت کم کم آماده راه رفتن شدم
اولین راه رفتن از بقیع راه رفتنا دردناک تر بود ولی هر چه راه بری بهتر و بهتر میشی
دردام ک شروع شد با شیاف قابل تحمل بود و من از پمپ درد استفاده نکردم
دیگه خلاصه اگ برگردم بازم ممنون سزارین رو انتخاب میکنم چون واقعا راضی بودم حتی از اون چیزی ک فک میکردم خیلی راحت تر بود
حالا ببخشید اگ من کامل توضیح ندادم😂 اگ سوال داشتین بپرسین تا بتونم بیشتر راهنماییتون کنم😂
راستی من تو ۳۸ هفته و ۲ روز زایمان کردم نی نی ۳۸۰۰ وزن و ۵۱ سانت قدش بود😍🥹🧿
و اینم بگم ک سایز شکم هیچ ربطی ب وزن نی نی نداره
حتی وقتی ک رفتم اتاق عمل پرسنل با تعجب میگفتن پس کو شکمت
حتی خود دکترم باورش نمیشد وزن نی نیمو🧿😂
مامان آوین کوچولو🩷 مامان آوین کوچولو🩷 ۳ ماهگی
مامان ویهان👼🏼🩵 مامان ویهان👼🏼🩵 ۸ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳👶🏻💙
ویهان رو که دیدم دیگه بعدش رو از شدت اینکه سرم ها هوشیاریمو برده بودن بین خواب و بیدار بودم یادم نمیاد یهو دیدم اومدم ریکاوری
اون لحظه ک تختمو تو ریکاوری جابجا کردن خیلی درد داشتم وایی
تو ریکاوری زااار میزدم از شدت درد انقدم احساس تنهایی داشتم ...
گریه میکردم میگفتم توروخدا بزارید مامانم بیاد پیشم اخر نتونستم درد رو تحمل کنم گفتم برام پمپ درد بیارید پمپ درد تو ریکاوری زیاد کمک حالم نشد ولی تو بخش خوب بود
رفتم ک بخش مامانمو همسرم اومدن پسرمم اوردن اونجام خیلی درد داشتم ار درد فقط زار میزدم گریه میکردم پمپ درد کفایت نمیکرد برام 🥺❤️‍🩹
خلاصه وقتی ویهان رو اوردن مامانم بغلش گرف همه رفتن سمت ویهان باز من تنها موندم🤣 فقط گریه میکردم 🫠
بعدش دگ از گشنگی هلاک شدع بودم نمیزاشتن جیزی بخورم حتی اب
ساعتی ک مشخص کرده بودن چیزی نخورم گذشت و گفتن باید راه بری
پاشدم راه برم خیلی سخت بود واقعا سختتت و دردناک بود برای من بشخصه
خونریزیم شدید بود موقع راه رفتن گلاب ب روتون اتاقم کثیف شد انگار شیراب باز شدع بود ...🤦🏻‍♀️
اومدم یه چیزی خوردم و خوابیدم ... در کل سزارینم خیلی دردناک بود
میشه گف فقط برش خوردنمو نفهمیدم دردای زیادی کشیدم تا روز بخیه کشیدن اما خب فدای سر بچم هنوزم ک هنوزه ۱۵ روز میگذره بخاطر بالا اوردن تو اتاق عمل سرمو چرخوندن سر درد و گردن وحشتناک هرروز باهامه 🥺🥲
-و این بود قصه ۱۴ اسفند ما👶🏻💙
انشالله همتون بسلامتی فارغ شید که بعد فارغ شدن کلی راه و مسئولیت دارید😍
مامان همایون🫀 مامان همایون🫀 ۱ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم من ۳۷هفته تمام سزارین اورژانسی شدم سوند ادرار اصلا وصل کردنش درد نداشت فقط سوزش داشت که میترسیدم بشینم دربیاد😂رفتم اتاق عمل امپول بی حسی چنتا زدن بی حس نشدم دردش قابل تحمل بود بد بود ولی میشد تحمل کرد بعد ک فهمیدن بی حس نشدم بی هوشم کردن و بعد ک بهوش اومدم تا چنساعت اثرات بیهوشی داشتم هنوز پمپ درد نگرفتم با شیاف و امپول سر کردم دردش هم متوسط بود ولی اولین راه رفتن رو یادم نمیره هیچ وقت سخت و بد بود برام ولی ب شیرینی دیدن دلبر کوچولوم می ارزید 😍
خلاصه عزیزان زایمان هیچ مدلش بدون درد و سختی نیست ولی خدا ب ادم توانشو میده و به داشتن نی نی خوشکلتون می ارزه😍من تو بارداریم این موردهایی ک مینویسم رو داشتم اگ سوالی راجبش دارید بپرسید درحد تجربه خودم خوشحال میشم کمکتون کنم
سرکلاژ...استراحت مطلق...کم شدن اب دور جنین....عفونت ادراری....ورم کلیه جنین...لکه روی قلب جنین ....بزرگ بودن Bpdیااندازه سر جنین...
مامان دریا🫀 مامان دریا🫀 روزهای ابتدایی تولد
پارت ۴
دکتر تا ساعت ۱۰ نیومد
و تا بیاد همش منو معاینه میکردن میگفتن تو میتونی بزاعی مدفوع کرده ک کرده
ساعت ۱۰ رفتم اتاق عمل
و اونجا ک رسیدم‌حس زور داشتم ب دکتر میگفتم نمیتونم نفش بکشم درد دارم‌
نمیشد از تخت منو جا ب جا کنن با کمک شوهرم جا ب جام کردن و دکتر بیهوشی ی ماسک گذاشت در دهنم ک دردم‌کم شد و آب رو آتیش بود
بعد ی آمپول زد ت کمرم‌ک اصلا دردش واسم‌ هیچ بود یکم بعدم ک‌ پام بی حس شد عمل شروع شد
ی صدایی اومد گریه نوزاد بیجون ظریف ک داشت گریه میکرد من ت گیجی‌میگفتم این دختر منه؟؟؟
اومد گذاشتش کنار صورتم باهاش حرف زدم میگفتم خدایا شکرت شکرت ک سالم ب دنیا اومد
من هم درد داشتم هم استرس اینک مدفوع خودشو نخوره
بعدم رفتم ریکاوری و دو شبم نگهم داشتن ، اولین بارم ک پا شدم راه رفتم خیلی سخت بود ولی با پمپ درد و شیاف قابل تحمل بود اولین بارم ک دسشویی کردم سخت بود (البته بماند چ درد سر ها داشتم اون شب ولی نمیگم از این تلخ تر نشه )
بعدشم با دریا خانم‌خوشگلم اومدیم خونه
فقط اگ انتخابتون طبیعیه خیلی دقت کنید ک مثل من واستون ی خاطره تلخ نشه

الان گاهی اوقات ک ب دخترم نگاه میکنم دردا یادم‌‌میره
ولی هر شب کابوس میبینم‌.....
عکس ام نگید بزار نمیزارم🙂🙂
سوالی داشتید در خدمتم‌
مامان Adrian مامان Adrian ۸ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
37هفته بودم ک باید بخاطر دیابتی ک داشتم هر هفته میرفتم دوبار nst میدادم صبح شنبه با همسرجان رفتیم ک هم بیمارستان رو ببینم هزینه ها رو بپرسم و هم nst بدم. نوار قلب ازم گرفتن و دوتا انقباض کم داشتم ک ب تشخیص دکترم من رو معاینه کردن. (بزرگترین اشتباهم این بود ک اجازه دادم معاینه کنن) همین شد افتادم ب خونریزی. شب خونریزیم شدید شد، باز رفتم نوار قلب گرفتم و معاینه شدم با 4سانت دهانه رحمم بازشده بود. ک گفتن تا صبح زایمان طبیعی میکنی، ولی من میخواستم سزارین اختیاری بشم. با دکتر هماهنگ شد و گفتن تا نیم َساعت دیگه میری اتاق عمل، ب همین سرعت و یهویی، منم کلی گریه ک نمیخواستم زایمان کنم چون هفتم پایین بود. موقع سوند زدن بشدت چندش آور بود. درد نداشت اصلا ولی حس بدی بود. و با بی حسی سزارین شدم. بی حسی اصلا درد نداشت.تا بهم گفتن پاهات بی حس شده و من جواب دادم آره بعد کمتر از چند دقیقه صدای بچم اومد وای خدا چ حس قشنگییییی بود.......
بعدشم حدود یک ربع بخیه زدن. و شکمم رو همونجا فشار دادن ک اصلا نفهمیدم. بعد تو ریکاوری ی نیم ساعت زمان برد ک پاهام حس پیدا کنن. بعدم ک رفتم تو بخش، با پمپ درد، دردام در حد خیلییییی کم حس شد کمتر از پریودی، من زیاد سرم رو تکون ندادم ولی بعدش دو روز سردرد وحشتناک داشتم ولی قابل تحمل ک با نسکافه قهوه خوب شد، اولین راه رفتنم اونطور ک میگفتن سخت و وحشتناک نبود. اذیت شدم ولی اونطور ک میگن نه. موقعی هم ک مرخص شدم تا ی هفته سرم سنگین بود، گوشم گرفته بود و دوروز سردرد داشتم در حد نیم ساعت.
خلاصه بسیار راضی و خرسندم از سزارین....