شب اومدن گفتن پاشید راه برید شام هم ندادن بخوریم 🙄فقط آب کمپوت گلابی اونم فقط آبش ....منی ک از اتاق عمل دراومدم هیچ دردی نداشتم ولی بگم دردش فقط اولین راه رفتنه سزارین واقعا با پمپ درد هیچی نمیفهمی ....پاشدم ک راه برم انگار چاقو کرده بودن زیر دلم ولی باز دردش قابل تحمل بود ب درد طبیعی نمی‌رسید .....تا فرداش چیزی ندادن بخوریم و میگفتن هی چی راه برید زودتر خوب میشید...منم ب کمک مامانم یکم راه رفتم بعد اومدم خوابیدم....اینم بگم تختای بغلیم درد داشتن من تا شب فقط حرف میزدم با همراه های اونا مامان خودم میخندوندم🤣 مامانم می‌گفت پمپ درد نعشه کرده بهتو کم حرف بزن
خلاصه بگم برای من سزارین تجربه خوبی بود فقط کاش درد طبیعی نمیومد سراغم 🤣🤣
بخیه هم دکترم خیلی خوب زده جاش زیاد مشخص نیست فرداش هم ک مرخص شدم خودم راه میرفتم حالم خوب بود همه میگفتن چجور سزارین شدی این قدر حالت خوبه....
از فرداش خودم زدم ب مریضی چش نزنن بهمو😂😂

۲ پاسخ

شکمت فشار دادن درد نداشتی چندبار فشار دادن

مبارکه عزیزم . کدوم بیمارستان رفتی دکترت کی بود

سوال های مرتبط

مامان آهوخانوم مامان آهوخانوم روزهای ابتدایی تولد
مامان 🎀Nilsa🎀 مامان 🎀Nilsa🎀 ۳ ماهگی
(سزارین پارت ۲)
و تا صداشو شنیدم اونقدر احساساتی شدم با هق هق گریه میکردم دکتر گف فک نمیکردم اینقدر احساساتی باشی گف بسه ضربان قلبت رف بالا ولی من انگار ن انگار گریه هام دست خودم نبود دخترمو اوردن کنار صورتم بوسش کردمو و خدارو شکر میکردم ،دخترمو ک بردن بخش نوزادان گریم تموم شد ،  شکممو ماساژ میدادن ک اونم دردش قابل تحمل بود و اونقدری ک میگفتن وحشتناک نبود  .ساعت ۹ و نیم دادنم بخش ،خلاصه تااینجا خیلی راحت گذاشت برام ( پمپ درد هم داشتم اتاق عمل وصل کردن )
بعد اینکه اثر بی حسی رف دردام شروع میشدن ک با پمپ کنترلش میکردم ، فرداش سوندو کشیدن ک درد اون خیلی بد بود و گفتن پاشو راه برو ، سختترین بخش سزارین اینجا بود برام خیییییلی درد داشتم اولین بار راه رفتنی ،خونریزیمم خیلی زیاد بود ،بعد اینکه پمپ دردم تموم شد دردام شدت گرفتن ک اونم شیاف میدادن خوب میشدم ،دوشب موندم بیمارستان پنجشنبه صب دکتر مرخصم کرد و اومدم خونه مامانم و توضیحات کاملو داد ک بخیه هامو هروز بشورم و تمیز نگهشون دارم ک خدایی نکرده عفونت نکنه .
این بود تجربه من از زایمان سزارین
❤️ ۱۴۰۳/۸/۲۲❤️
مامان مریمی مامان مریمی ۲ ماهگی
خب بعدش پرستارا اومدن من و ببرن
موقع رفتن هم وقتی مامانم و دیدم بغض کرده بود منم گریه ام گرفت
در ضمن چون من سزارین اولین بارم بود و ب درخواست دکتر و خدم سوند برام نزاشتن
خب تو اتاق عمل ک رسیدیم دکتر بی حسی اومد من فقط امپول و دستش دیدم یذره ترسیدم وگرنه امپول و ک زد من اصلا نفهمیدم ینی هیچ دردی احساس نکردم فقط همون دیقه ک گف تموم شد احساس کردم ک پاهام دارن سست میشن و کمکم دیگ احساس کردم اصلا پاهام حس ندارن
بعدا دکترم اومد و شروع ب عمللللل یکم استرس داشتم ولی نه زیاد
دکتر وقتی با چاقو میبرید میفهمیدم ولی چون حس نداشتم مشخصا درد هم نداشتم برید برید تا ریید ب نی نی کوچولو حتی وقتی دستش و کرد و بچه رو کشید بیرون احساس کردم
وقتی بچه رو برداشتن دکتر شروع کرد ب دوختن من دکتر خدم بخیه هام و زد وقتی فشار میداد ب شکمم و میدوخت همون موقع که ب روده هام فشار میومد احساس حالت تهوع کردم ک همون موقع ب پرستار گفتم یدونه امپول زد و حالم خوب شد
بعد از تموم کردن من و مستقیم بردن ب ریکاوری
اصلا تب و لرز و احساس سرما ک میگن من احساس نکردم هیچی ننبود
بعد ک اومدم بخش تا ۴ ساعت زیر سرم بالش نذاشتم کع بی حسی عوارض نده
ساعت ۱۰ بلند شدم ک راه برم اونقدری ک گنده کرده بودن واقعااا نبود خیلی اروم خدم پاشدم فقط پرستار دستم و گرفت بلند کرد بعد حتی بدون گرفتن دیوار یا دست کسی راه رفتم درد نداشتم اصلاا فقط احساس تنگی نفس میکردم اول دو سه قدم با پرستار راه رفتم البته بعد خدم راه افتادم فقط نمیتونستم کمرم و صاف کنم ک اونم ب مرور خوب شد
حرف اخر این ک اصلا اونجوری ک میگن نیس من واقعا ب نظرم‌از زایمان طبیعی راحتره هم‌خونریزیش هم دردش
فقط ماساژ شکمیش سخته ک اونم در انی هس