سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم من ۳۷هفته تمام سزارین اورژانسی شدم سوند ادرار اصلا وصل کردنش درد نداشت فقط سوزش داشت که میترسیدم بشینم دربیاد😂رفتم اتاق عمل امپول بی حسی چنتا زدن بی حس نشدم دردش قابل تحمل بود بد بود ولی میشد تحمل کرد بعد ک فهمیدن بی حس نشدم بی هوشم کردن و بعد ک بهوش اومدم تا چنساعت اثرات بیهوشی داشتم هنوز پمپ درد نگرفتم با شیاف و امپول سر کردم دردش هم متوسط بود ولی اولین راه رفتن رو یادم نمیره هیچ وقت سخت و بد بود برام ولی ب شیرینی دیدن دلبر کوچولوم می ارزید 😍
خلاصه عزیزان زایمان هیچ مدلش بدون درد و سختی نیست ولی خدا ب ادم توانشو میده و به داشتن نی نی خوشکلتون می ارزه😍من تو بارداریم این موردهایی ک مینویسم رو داشتم اگ سوالی راجبش دارید بپرسید درحد تجربه خودم خوشحال میشم کمکتون کنم
سرکلاژ...استراحت مطلق...کم شدن اب دور جنین....عفونت ادراری....ورم کلیه جنین...لکه روی قلب جنین ....بزرگ بودن Bpdیااندازه سر جنین...

۱۱ پاسخ

چشمت روشن عزیزم ۳۷ هفته و چن روز سزارین شدی؟من هرچی به دکترم میگم ۳۷ هفته سزارین شم میگه باید ۳۸ هفته بشی بعد

من آب دور جنینم کم شده تجربه ای دارید؟

من خیلی عفونت ادراریم بالا بود دکتر گفت تکرار کنم دفع پروتئین هم داشتم ازمایش ۲۴ساعته نوشته برام انجام بدم

به سلامتی عزیزم قدمش پر از خیر و برکت باشه
گلی برای عفونت ادراری چیکار کردی چی مصرف کردی خوب شد؟؟
علت زایمان اورژانسی چی بود بخاطر عفونت اینا بود ینی؟

خداحفظش کنه 😍

خداروشکر که به سلامتی نی نی تو بغل گرفتی براماهم دعاکن عزیزم♥️😍😘

منم کلیش ورم داره و لکه داره رو قلب ۲۸ هفته رفتم گفتن فقط لکه رفته اما ورم هنوز هست یه کلیشه به اندازه ۴ ونیم

قدمش پر خیر و برکت باشه واستون
عزیزم اب دور جنین چ علتی داره کم میشه
من بدون ابریزش کم شد واسم
علتشو میخوام بدونم

قدمش پر از خیر و برکت عزیزم سایتون مستدام💋❤️

خداروشکر که به سلامت گذروندی 😍

شما فوبیای بیماری داشتید برای نی نیتون؟

مقالات مرتبط

درمان خانگی بی اختیاری ادرار در کودکان
درمان خانگی بی اختیاری ادرار در کودکان (شب و روز)
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
علت درد شکم بعد از سزارین
علت درد شکم و زیرشکم بعد از سزارین
سوزش واژن بعد از سزارین
سوزش واژن بعد از سزارین | علت و روش‌های درمان آن

سوال های مرتبط

مامان خزان جونم💋❤ مامان خزان جونم💋❤ ۷ ماهگی
سلام مامانای گل اومدم تجربمو از زایمان سزارین بگم براتون
ساعت ۷صبح رفتم بیمارستان تا ۱۱پذیرش انجام شد
اول از سوند بگم براتون ک خیلی استرسشو داشتم ولی اصلا نه دردی داشت ن سوزشی
بعد از سوند نوبت آمپول بی حسی به کمر که اونم اصلا ترسی نداشت و حتی نصف درد آمپول عضلانی هم نبود
همه چی خوب بود مامانا پمپ درد هم گرفتم شیاف هم استفاده کردم ک دردا برام قابل تحمل بود
فقط تنها سختیش برای من فشار دادن شکمم بود همین
راه رفتن هم برام آسون بود
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ملکه و پادشاه مامان ملکه و پادشاه ۶ ماهگی
تجربه سزارین من خلاصه و مفید (کیسه آب پاره شد اومدم بیمارستان یه معاینه کرد ببینه واقعا کیسه آبه دید اره من که از ترس داشتم جون میدادم ولی ترس نداشت واقعا بعد سوند وصل کردن که واقعا نه درد داشت نه هیچی فقط خودتون رو شل کنید بعد هم اتاق عمل دکتر خودم اومد با آرامشی که داد فقط بی حسی زدن از کمر به پایین بی حس شد اصلاااا نفهمیدم اصلاااااا بعد هم ریکاوری و بخش با آرامبخش ها درد نداشتم و موقع راه رفتن یکم قابل تحمل بود راه رفتن واسم )
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 ۶ ماهگی
سلام خانوم‌گلیاصبح‌تون‌بخیر🥰🌹
اومدم از تجربه ام‌بگم‌برای زایمان سزارین مختصر و‌مفید
اول اینکه من ترس بزرگی تو وصل سوند داشتم‌که اصلا درد نداشت بااینکه قبل بی حسی برام‌وصل کردن و‌اینکنه تجربه اولین عمل تو‌زندگیم‌بود‌و‌پامو‌میزاشتم‌تواتاق عمل
امپول بی حسی اصلا درد ندارع فقط ی سوزش حرکت خون‌تو‌پاهات‌حس میکنی ک‌خود‌اثر امپوله دوتا برای من زدن
و برش زدن و‌هیچی تفهمیدم فشار دادن‌شکم‌رو‌دکتر من‌حین‌عمل برام انجام‌داد بعد عمل اصلا شککمو‌فشارندادن
لرز ریکاوری هم ی چیز عجیبیه ک من خودم از اوناایی بودم‌ک بعد زدن امپول بی حسی تنگی نفس گرفتم و‌اکسیژن بهم‌وصل کردن‌حتی تو‌ریکاوری و‌اوردن بخش نفسم‌اذیتم‌میکرد
و‌پمپ‌درد‌هم نیاز نداشتم درکل دوبار شیاف برام‌گفتم‌گذاشتن لازمم شد دردش برا قابل تحمل بود
سخت ترین چیز سزارین راه رفتنسه ک‌نمیتونم‌دروغ بگم ینی قشنگ مردم زنده شدم‌من‌بعد اولین راه رفتن
درکل عمل خوبی بود و‌رازی بودم اینجا هم‌خیلی وحشت ها از سوند دیده بودم و‌وتقعا از کاه کوه ساخته بودن
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۵ ماهگی
سلام خانوما اینم تجربه زایمان سزارین با بی حسی من

سوند یه درد جندشی داشت ولی قابل تحمل بود مخصوصا که بعدش بی حس شدم و دیگه حسش نمیکردم . درد امپول بی حسی هم که یه لحظه بود و اینکه حتما موقع تزریقش سرتونو تا جای امکان پایین بندازین و شونه هاتونم همینطور . من خداروشکر سردرد و کمر درد نشدم . بعد دوازده ساعت سوندو کشیدن و اروم اروم پاشدم به راه رفتن . یکم سخت بود ولی نسبت به بچه قبلیم خیلی راحتر بودم . . . وزن نینیم ۳۶۰۰ بود خداروشکر
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان بچک مامان بچک ۴ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
اومدم تعریف کنم ک چجوری پسر قشنگم به دنیا اومد
من امروز صب ساعت 6:۴۵صب بستری شدم و ساعت ۹صب بردنم برا عمل کارامو کردن و سوند وصل کردن اصلا درد نداشت فقط من یکم خودمو سفت کردم اون اذیتم کرد توی اتاق عمل هم اصلا امپول بیحسی درد نداشت عملم ساعت ۹شروع شد ۹:۱۰پسرم به دنیا اومد و بااولین صدای گریش گریه از سر شوقم اومد و ساعت ۱۰اوردنم تو بخش و وقتی بی حس بودم همش دوتا شیاف برداشتن و تموم یک بارم بعد بی حسی اومدن فشار دادن ک دردش قابل تحمل بود خلاصه ک کلا من راضی بودم از سزارینم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان روشا مامان روشا ۳ ماهگی
سلام مامانای قشنگ.دوروز پیش زایمان کردم اومدم از تجربیاتم بگم و اماحقیقت.اول درموردسوند ک خیلیا میترسن.درد نداشت ولی سوزش داشت ک ی کوچولو اذیت کننده بود اما قابل تحمل.بعدش ک رفتم اتاق عمل بی حس شدم کلا دیگ هیچ دردوسوزشی حس نکردم.در مورد بی حسی اتاق عمل هم دردش مث واکسن قابل تحمل و سریع ک دیگ بعدش کل تنت بی حس میشه و رها. بعد از تزریق بی حسی تنگی نفس گرفتم بسختی میتونستم نفس بکشم ک سریع گفتم نمیتونم نفس بکشم برام اکسیژن گذاشتن و خداروشکر اوکی شدم. از زمان بی حسی تا ب دنیااومدن دخترم 10دقیقه ی رب بیشتر طول نکشید وکل عملم تقریبا یک ساعتی شد. بعدش تو بی حسی شکمم فشار دادن ک چیزی متوجه نشدم رفتم ریکاوری تا دست‌وپام حس گرفت یک ساعتی شد. و از اونجا دردام شروع شد. زمانی ک خواستن ببرنم اتاق عمل گفتن باید باز شکمت فشار بدیم ک اگه چیزی مونده بیاد بیرون. اونجام فشار دادن و خییییلی درد کشیدم و کلی خون ازم رفت. دیگه بردنم بخش دردم خییییلی شدید بود گفتم پمپ درد برام بزارن ک هیچ تاثیری نداشت. شیاف گذاشتم دوتا خیلی بهتر پمپ درد بود. و دردمو تقریبا قابل تحمل کرد.پیشنهاد میکنم ب شدت شیاف دیکلوفناک خیلی جواب بود هم برا من هم برا کسایی ک اونجا پرسیدم استفاده کرده بودن. دیگه تا شب گفتن باید راه برید.میدونم خیلی سخته آدم اذیت میشه ولی خیلی کمک میکنه ب درد و در وکاهش میده پس اصلا در برابر راه رفتن مقاومت نکنید. دیگ باز شبشم شیاف گذاشتم بهتر شدم و فرداشم مرخص شدم.ودر آخر حین زایمان برا همتون دعا کردم ک بسلامتی فارق شید امین❤️
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مهرسا و مهوا مامان مهرسا و مهوا ۵ ماهگی
تجربه زایمان من ۲
همونجا اول انژیوکت رو بهم وصل کردن و بهم امپول بتا تزریق کردن
البته من ۲۸ هفته هم امپول بتا زده بودم
بعدش هم بهم سوند رو وصل کردن و لباس هامو عوض کردم و رفتم برای اتاق عمل
که خداییش نه سوند وصل کردن و نه آنژیوکت و نه معاینه رحم دردی نداشت
رفتم اتاق عمل کمرم رو بتادین زدن و یه امپول بی حسی به نخام زدن که واقعا دردش مثل امپول معمولی شایدم کمتر بود و کم کم پاهام گرم شد و بی حس شدم و سزارین رو شروع کردن
من اصلا چیزی متوجه نشدم جلوم په پارچه کشیده بودن که هیچ چیزی احساس نمیکردم و دکترا هم درمورد خودشون حرف میزدن و جو خوبی بود چندلحظه بعد صدای گریه بچه اومد که فهمیدم بچه رو بدنیا آوردن و میخان بخیه بزنن هیچ درد و حسی نداشتم
بعدشم منتقلم کردن ریکاوری
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۷ ماهگی
سلام خانوما من دیروز زایمان کردم
سزارین بودم
خواستم تجربه زایمانمو بگم
خانما اصلا نکران نباشید
فقط استرس کشیدم هیچ دردی حس نکردم
سوند ریلکس کنید که اصلا درد نداره
فقط کشیدنی یه سوزش کوچیک داره
بعدشم تو اتاق عمل آمپول بی حسیو زدن که اونم درد نداشت زیاد
بعدم خوابوندنو عملو شروع کردن که چیزی نفهمیدم
بعدش اوردنم ریکاوری
یکم لرز داشتم نمیدونم چرا
ولی لرز بدی بود
بعد ریکاوری ام یه فشار اروم دادن شکممو گفتن رحمت خوب خالی شده
بی حس بودم و نفهمیدم
بعدشم اومدم بخش
حالم خیلی خوب بود
با شیاف دردا قابل تحمل بود
اولین راه رفتن یکم سخت بود که نمه نمه ادم اروم میشه
خداروشکر من توکل به خدا کردم و زایمانم خوب پیش رفت
ان شاءالله برای همه شماام خوب پیش میره 😍😍😍😍
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آریشاه مامان آریشاه روزهای ابتدایی تولد
مامانا سلام
تجربم از زایمان#سزارین
من سه روزه زایمان کردم خداروشکر حالم خوبه درد دارم ولی واقعا زیاد نیست ک نشه تحمل کرد
خب رفتم بیمارستان ساعت ۸ صبح کارامو انجام دادن و آماده اتاق عملم کردن ک شد ساعت ۱۱
بخوام بگم مزخرف ترین کار تو عمل همین گذاشتن سونده
درد نداش ولس حس سوزش بدی داشت ک اونم زود برطرف شد
استرس نداشتم خداروشکر
وقتی رفتم تو اتاق عمل نشستم رو تخت آمپول بی حسی رو تزریق کردن ک واقعا بنظرم اصلا درد نداشت
ب محص اینکه آمپول زدن شاید ۱ دقیقه طول نکشید ک از کمر ب پایین حس داغی داشتم و ب شدت پاهام سنگین شدن
خداروشکر اونقدر دکترم فرز و زرنگ بود ک فک کنم از برش زدن تا دنیا اومدن نی نیم ۵ دیقع طول کشید. نی نیم دنیا اومد و صداشو شنیدم حس فوق‌العاده ای بود بعد اینکه مشغول بخیه بودن یه مامایی اومد و تماس پوستی با نی نیم ایجاد کرد و نی نی رو شیر دادم ‌.وقتی اومدم بخش ب غیر از احساس سنگینی روی پاهام حس دیگه ای نداشتم یکم گیج بودم .
وقتی حسم برگشت کم کم آماده راه رفتن شدم
اولین راه رفتن از بقیع راه رفتنا دردناک تر بود ولی هر چه راه بری بهتر و بهتر میشی
دردام ک شروع شد با شیاف قابل تحمل بود و من از پمپ درد استفاده نکردم
دیگه خلاصه اگ برگردم بازم ممنون سزارین رو انتخاب میکنم چون واقعا راضی بودم حتی از اون چیزی ک فک میکردم خیلی راحت تر بود
حالا ببخشید اگ من کامل توضیح ندادم😂 اگ سوال داشتین بپرسین تا بتونم بیشتر راهنماییتون کنم😂
راستی من تو ۳۸ هفته و ۲ روز زایمان کردم نی نی ۳۸۰۰ وزن و ۵۱ سانت قدش بود😍🥹🧿
و اینم بگم ک سایز شکم هیچ ربطی ب وزن نی نی نداره
حتی وقتی ک رفتم اتاق عمل پرسنل با تعجب میگفتن پس کو شکمت
حتی خود دکترم باورش نمیشد وزن نی نیمو🧿😂
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نی نی قشنگه مامان نی نی قشنگه ۱ ماهگی
تجربه زایمان
قرار بود طبیعی زایمان کنم ولی چون خونرسانی به جنین کم بود و ممکن بود خطرناک باشه سزارین رو انتخاب کردم، صبح روز سه شنبه ۱۷ مهر ساعت نه و نیم با مادر و همسرم به بیمارستان رفتیم. دیگه سرم زدن و چند ساعت منتظر بودم. تا اینکه بالاخره ساعت حدود ۲ بردنم اتاق عمل. البته قبلش سوند وصل کردن که خیلی بد بود. گفتم نمیشه بعد بی حسی سوند وصل کنید گفتن نه! واسه من که سوند سخت بود ولی همه میگن سوند رو اصلا حس نمیکنی. خلاصه رفتیم اتاق عمل، اونجا هم آمپول بی حسی زدن که اصلا سخت نبود و مثل یه آمپول معمولی بود. بعدش گفتن دراز بکش و پاهاتو بلند کن که نتونستم پامو بلند کنم. یه پارچه کشیدن جلوم و عمل رو شروع کردن. درد نداشت ولی حس میکردم دارن یه کارایی میکنن. منم هی حرف میزدم بعد دکتر گفت واسش مسکن بزنید. مسکن نبود بیهوشی بود که البته خدا خیرشون بده اگه نمیزدن خیلی بد میشد. البته بیهوشی کامل نبود ولی خب یه کم بود مثل یه حالت خواب و بیداری. وسطاش بچه رو نشونم دادن که چون بیهوش بودم در حد یک ثانیه یادمه
ادامه در پارت دو
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان بَشِهههههه👶 مامان بَشِهههههه👶 ۶ ماهگی
تجربه زایمان پارت سوم :
دکتر که اومد مجدد معاینم کردن گفتن هنوزم دو سانتی چ من با اونهمممممهه درد دنیا رو سرم خراب شد😥😥🥲
و دکتر گفت پیشرفت نکردی و کیسه ابت هم ترکیده برا بچه خطرناک برو برای سزارین
خلاصه ساعت ۱۰/۵ بردن برای سزارین
و دکتر تو اتاق عمل گفت تو الان ۷_۸ سانتی چرا گفتن دو سانت 😑😑 ولی دیگ کار از کار گذشته بود و سوند گذاشته بودن و بی حسی زده بودن و در آخر بعد اون همه درد ک پاهام هنوز داشت می‌لرزید سزارین شدم

اینو بگم ک من اینقدر درد داشتم ک اصلا درد سوند و سوزن بی حسی رو حس نکردم و جراحیم خوب و تمیز بود شکر خدا

ولی حین عمل انگار ب بی حسی واکنش داده بودم ضربان قلبم رفته بود بالا ک یه عالمه بی حسی بهم زدن
واین باعث شده بود بعد عمل گیج و منگ بودم تا دو روز و واقعا یادم نمیاد چیا گفتم و چیکارا کردم

خلاصه ک من درد هر دو کشیدم و الان کوچولوم تو بغلم شکر خدا 💜🤲🏻
انشالله زایمان راحت قسمت همه باردارا و چشم انتظارها😍

بارداری
زایمان
آنومالی
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان مسیحا و کیاشا مامان مسیحا و کیاشا ۲ ماهگی
تجربه زایمان قسمت سه
البته بگم که با درد رفته بودم بیمارستان بعد معاینه گفت سه سانت دهانه رحم باز شده و تو ان اس تی هم انقباض نشون داد سریع بستری کردن و کارای اولیه انجام دادن تو اتاق عمل همه خیلی خوب بودن و مهربون موقع زدن بی حسی خیلی اضطراب داشتم وقتی بی حسی زدن دردش خیلی کم بود اما متاسفانه بی حس نشدم و مجبور شدن دوباره بزنن ولی این دفعه دستمو گرفتن و کلی حرف زدن باهام تا آروم شم موقع بدنیا اومدن نی نی یه فشار شدید حس کردم تو قسمت سینم بعدم یهو سبک شدم هیچ دردی نداشتم ولی بیرون اومدنشو حس کردم
تو ریکاوری یکم لرز داشتم ولی قابل تحمل بود نذاشتم دارو بزنن از ریکاوری که آوردنم بیرون دردام شروع شد خیلیییییی شدید بود پاهام کمرم و شکمم به شدت درد داشت با شیاف هم آروم نشد اولش ولی به مرور بهتر شدم و خدارو شکر بعد ۲۴ ساعت مرخص شدم آقا کیاشا تو روز ۴ شهریور تو ۳۷ هفته و ۴ روز بدنیا اومد 😍
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۷ ماهگی
من ۸ فروردین زایمان کردم سزارین . خواستم یه کم از تجربیاتم بهتون بگم .
سزارین برای من خیلی سخت بود روز اول و دوم خیلی بهم سخت گذشت ولی الان دارم بهتر میشم . شایدم من بد زخم بودم و خیلی برای من بد گذشت . خود اتاق عمل خیلی خوب بود. اون امپول بی حسی اصلا درد نداشت . ۵ دیقه هم کل زایمان طول کشید. چیزایی که خیلی اذیتم کرد سوند بود و فشار دادن شکم بعد از عمل و اولین بار راه رفتن. اگه سوالی داشتید خوشحال میشم راهنماییتون کنم .
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۶ ماهگی
من قرار بود پنج شنبه زایمان کنم ولی درد داشتم رفتم پیش دکترم ازمایش نوشت گفت عفونت ادراری شدید داری خطرناکه بمونه اولین روزی که رفتم تو ۳۸ هفته اومدم واسه زایمان اولش از سوند شروع کنم وقتی گفتن میخوان وصلش کنن من دقیقا دو متر پریدم هوا خیلی خیلی ترس و استرس داشتم ولی واقعا حتی ی ذره هم درد نداشت واقعا تعجب کردم گفتم خداروشکر این مرحله رو راحت گذروندم بعدش استرس امپول بی حسی و داشتم تو اتاق عمل که رفتم خیلی بنظرم ترسناک بود و واقعا ترسیده بودم ولی بازم امپول بی حسی اصلا درد نداشت واقعا حتی از سرم و امپول زدنم کمتر بود دردش بعدشم که عمل خیلی خوب انجام شد و زود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر