سلام مامانای قشنگ.دوروز پیش زایمان کردم اومدم از تجربیاتم بگم و اماحقیقت.اول درموردسوند ک خیلیا میترسن.درد نداشت ولی سوزش داشت ک ی کوچولو اذیت کننده بود اما قابل تحمل.بعدش ک رفتم اتاق عمل بی حس شدم کلا دیگ هیچ دردوسوزشی حس نکردم.در مورد بی حسی اتاق عمل هم دردش مث واکسن قابل تحمل و سریع ک دیگ بعدش کل تنت بی حس میشه و رها. بعد از تزریق بی حسی تنگی نفس گرفتم بسختی میتونستم نفس بکشم ک سریع گفتم نمیتونم نفس بکشم برام اکسیژن گذاشتن و خداروشکر اوکی شدم. از زمان بی حسی تا ب دنیااومدن دخترم 10دقیقه ی رب بیشتر طول نکشید وکل عملم تقریبا یک ساعتی شد. بعدش تو بی حسی شکمم فشار دادن ک چیزی متوجه نشدم رفتم ریکاوری تا دست‌وپام حس گرفت یک ساعتی شد. و از اونجا دردام شروع شد. زمانی ک خواستن ببرنم اتاق عمل گفتن باید باز شکمت فشار بدیم ک اگه چیزی مونده بیاد بیرون. اونجام فشار دادن و خییییلی درد کشیدم و کلی خون ازم رفت. دیگه بردنم بخش دردم خییییلی شدید بود گفتم پمپ درد برام بزارن ک هیچ تاثیری نداشت. شیاف گذاشتم دوتا خیلی بهتر پمپ درد بود. و دردمو تقریبا قابل تحمل کرد.پیشنهاد میکنم ب شدت شیاف دیکلوفناک خیلی جواب بود هم برا من هم برا کسایی ک اونجا پرسیدم استفاده کرده بودن. دیگه تا شب گفتن باید راه برید.میدونم خیلی سخته آدم اذیت میشه ولی خیلی کمک میکنه ب درد و در وکاهش میده پس اصلا در برابر راه رفتن مقاومت نکنید. دیگ باز شبشم شیاف گذاشتم بهتر شدم و فرداشم مرخص شدم.ودر آخر حین زایمان برا همتون دعا کردم ک بسلامتی فارق شید امین❤️

۹ پاسخ

عزیزم بسلامتی😍قدمش نیک و مبارک باشه براتون😍
ممنون ازت🌹

من بعد از عمل شکمم و برای تخلیه خون اضافی فشار ندادن
درد هم داشتم ولی در حدی ک از پمپ درد و شیاف استفاده کنم نبود خیلی خیلی قابل تحمل بود...بیشتر از درد سوزش داشت قسمت بخیه هام

قدم نو رسیده مبارک باشه 🤱🧚‍♀️🌸
ممنون از توضیحات

مرسی دورت بگردم
مبارک باشه عزیز دلم 😘💙

مبارکه بسلامتی عزیزم
یعنی پمپ درد الکیه نگیریم بعد شیاف هم از پمپ درد استفاده کردی یانه

به سلامتی. قدم نی نی هم مبارک وخوش روزی

فدات .قدمش خیر باشه خدارشکر بسلامتی فارغ شدی

ممنون خانومی از اینکه تجربیاتت رو در میون گذاشتی و برامون دعا کردی
قدم نو رسیدت مبارک باشه ❤️

ممنون بابت توضیحاتت❤️
قدم نو رسیدت هم مبارک 😍

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۷ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان 🤎ܩߊ‌ܣࡐ‌ܝ‌🤎 مامان 🤎ܩߊ‌ܣࡐ‌ܝ‌🤎 ۱ ماهگی
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
منم گفتم مثل بقیه بیام تجربه زایمانم رو بگم
من دردم گرفت با دکترم صحبت کردم رفتم بیمارستان معاینه شدم سه سانت دهانه رحمم باز بود ولی چون من سزارین اختیاری بودم دکترم کارامو کرد ک برم اتاق عمل
قبل از اتاق عمل بهم لوله ادرار وصل کردن درد نداشت اما حس میکردی دسشویی داری من فکر میکردم خودم متوجه میشم و میتونم ادرارمو کنترل کنم اما نه اینجوری نبود دکترم صدام زد و ماما اومد منو ببره خیلی استرس داشتم ب حدی ک پاهام توان راه رفتن نداشت اما رفتم باهام صحبت کردن بی حسی رو زدن و زود منو خابوندن ولی چون استرس شدید داشتم حالم بد شد انگار بی حال بودم زبونم سریع سنگین شد فشارم اومد پایین بهم دارو زدن و ماسک اسکیژن گذاشتن بهتر شدم البته من آسم هم دارم اصلا متوجه برش زدن و اینا نشدم این ک میگن میفهمی دست میکنن تو شکمت من اصلا نفهمیدم توی ۶دقیقه بچم ب دنیا اومد و بعدش شکممو فشار دادن ک خون ها تخلیه بشه یکم حس کردم ک دارن فشار میدن بازم درد نداشتم بخیه زدن کلا ۴۵دقیقع شد تا از اتاق عمل اومدم و رفتم بخش بی حس بودم ساعت ۱۲عمل شدم تا ساعت ۹صبح هیچی نخوردم خودشون گفتن مایعات بخور و پاشو بشین یکم ک نشستم گفتن بیا لب تخت پاهاتو آویزون کن باز بعد چند دقیقه گفتن پاشو یکم راه برو درضمن صبح اول وقت لوله ادرار رو کشیدن ازم
در کل اذیت نشدم فکر نمی‌کردم انقدر آسون بگذره اگه استرس نداشتم همون اتاق عمل هم حالم بد نمیشد همون روز اوکی بودم تا عصرش ک مرخص شدم اومدم خونه فرداش یکم درد داشتم ک ی شیاف گذاشتم و آروم شدم از همون شب اول خودم کارای خودم و بچمو میتونم انجام بدم نه ک اصلا درد ندارم دارم اما کمه ک شیاف هم استفاده نمیکنم ...
مامان مامان نویان❤️ مامان مامان نویان❤️ ۶ ماهگی
خلاصه همش منتظر بودم کار بخیه تموم کنه ک تموم نمیشد خیلی طول کشید خداییی یه ساعتی شد دیگ کلافه شده بودم ک تموم شد و درد کمرم شروع شد انگار با ساطور کمرمو زده بودن گفتم پمپ درد بیارید دارم میمیرم..خلاصه بردنم ریکاوری اونجا شکممو فشار دادن چون خیلی بی حسی نرفته بود انچنان درد نداشت..ولی بعد ده دقیقه بی حسی رفت درد شکمم شروع شد ای خداااا چ طاقتی به ادم میده انگار سوخته بودم تا زخم قشنگ انگار مثلا اتو رو گذاشتن سر جای زخم ک ایقد داد و بیداد میکردم همونجا بچمم اوردن یکمم شیر خورد سر سینه هم نداشتم اصلا🥴بعدش بردنش ب بقیه نشونش بدن
منم بی حسیم کلا رفت و میخواستن ببرنم بخش ک پرستار اومد باز شکمم فشار بده.‌گفتم بگو یا خدا تو ریکاوری فشار دادن لازم نیست گفت اون ب ما ربطی نداره الان مریض مایی دوباره باید فشار بدم..دستشو گرفته بودم حالا مامانم اینا و شوهرم بالا سرم..جیغ میزدم گریه میکردم ک اونام ب گریه افتادن..هیچ جای عمل به این سختی نبود واقعا..بردنم بخش هنوز شدیدا درد داشتم..
همه خانواده تو اتاق بودن بچمم همونجا بود..دیگ پمپ درد کم کم اثر میذاشت و درد قابل تحمل میشد و من خواب الودتر..واقعا ماه اخر نخوابیده بودم اصلا دیگ خوابیدم برا خودم تو اون همه سر و صدا
مامان 💙هامین💙 مامان 💙هامین💙 ۴ ماهگی
#پارت دوم تجربه سزارین ...
بعدش گفت دراز بکش بعد واسم اکسیژن زد و آمپول تهوع و ی پرده زدن جلو صورتم و آماده کردن براعمل دکتر اومد احوال پرسی کردمنم کم کم پاهام گرم شد و سنگین عمل شروع شد هیچی نفهمیدم حس خیلی خوبی بود من ت فکر این بودم ک نکنه تیغو بزنن بی حس نباشم دردم بگیره و گفتم من هنو میتونم انگشتاپامو تکون بدم صب کنید فعلاک صدای بچه اومد اون لحظه شیرین ترین لحظه بود برام اونقد ک قابل توصیف نبود حسش بچه رو از بالای سر نشونم دادن ولی چون ۳۶هفته و۵ روز ب دنیااومد ومشکل جفت داشتم وزنش ۱۷۰۰بود مستقیم بردن دستگاه شکمم فق یبار حین عمل فشاردادن ک اصلن نفهمیدم ی دستگاه هم وصل بود خون های اضافی شکممو باهاش کشیدن بیرون عمل ک تموم شدن بردن ریکاوری. هنو بی حس بودم بعد ی ربع یواش یواش دردام شروع شد ک حتی دردای بعد بی حسیم اونطور ک گفتن نبود مثل درد پریودی بود وقابل تحمل وبا شیاف قابل تحمله برای کسی ک حساسیت ب شیاف نداره واینم بگم سوند فق تا قبل آمپول بی حسی اذیتم کرد بعدش دیگه نفهمیدم تا شب ک درش آوردن بعد ریکاوری اومدم بخش توی بخش چن سری اومدن نگاه کردن ولی گفتن لازم نیس شکممو فشار ندادن واینم بگم من بخاطر حساسیت ب شیاف توی ریکاوری درخواست پمپ درد کردم ک خیلی کمکم کرد و واقعا سزارین برام خیلی آسون گذشت وهمون پمپ درد باعث شد راه رفتن اولم خیلی خیلی راحت باشه ودرد نکشم اینم خلاصه زایمانم در کل میگم بهتون خانمایی ک تو راهی دارین وانتخابتون سزارینه انتخاب خوبیه واصلن ترس وحشت نداره همه چی قابل کنترله
سوالی بود درخدمتم
مامان آراد کوچولو مامان آراد کوچولو ۵ ماهگی
خب من بخام از تجربه زایمان سزارین بگم
اول ک بردنم آنژیوکت بم زدن و سرم اینا بعد من ب دکترم گفته بودم ک سوند بعد بی حسی وصل کنه تا اتاق عمل هیچیش درد نداشت همچی گل و بلبل بود😂😍🖐️ بعدم رفتم اتاق عمل ازم پرسیدن بیهوشی میخوایی یا بی حسی خودم بی حسی انتخاب کردم بچمو ببینم دکتر بیهوشی گفت خم شو‌یکم جلو اصلا آمپولش درد نداشت و نفهمیدم
ب محضی ک آمپول زد بی حس شدم پنج دقیقه بعد یکم حس کردم قفسه سینه ام سنگین شد ک داشتن بچه رو در میوردن و من حالت تهوع شدید گرفتم جوری ک ناله میکردم حالم داره بهم میخوره پرستاره گفت بالا بیار خوب. سرفه کردم هی. ک مثلا بالا بیارم دکترم گف داروی خواب بهش بزنید دارم بخیه میزنم سرفه ک میکنه نمیتونم خونریزی بیشتر میشه خلاصه در حد چند ثانیه فقط بچمو نشونم دادم و بیهوش شدم کلا دیگه هیچی نفهمیدم بهوش اومدم ریکاوری بودم بم پمب درد زدن گفتم سردمه لرز دارم سریع واسم هیلتر گذاشتن گرم شدم پاهام کلا بی حس بود بعد بردنم بخش
خیلی درد داشتم ک واسم پمب درد اینا زدن اوکی بود تا حدودی ولی وای از زمانی ک گفتن از تخت باید بیایی پایین راه بری قشنگ هر قدم ک برمیداشتم میمردم خلاصه آنقدر گفته بودن راه رفتن اولیه فقط درد داره بعدش اوکی میشی الکی بود‌واس من
من کلا درد داشتم و‌نمیتونستم خوب راه برم حتی تا زمان مرخص شدنم خیلی آم بد یبوس شدم جوری ک اشکم‌در اومد تا ۲.۳اول نتونستم دستشویی ام‌ کنم هرچی میخوردم شکمم کار نمیکرد خلاصه نمی‌دونم کی گفته سزارین راحته خیلی واس من سخت بود خ