سلام
دیروز جلسه اول یوگا رفتم
دو مورد هست ممنون میشم اگه تایم دارید منو راهنمایی کنید:
من تا به حال نرفته بودم یوگا دیروز جلسه اول با دخترم رفتم
یوگا نیاز یه تمرکز داره اونجا گاهی چراغ خاموش میکردن حرکات آروم انجام میدادن
مورد اول اینه که دخترم حوصلش سر رفته بود همش میگفت کی تموم میشه کی تموم میشه واسش دفتر نقاشی مداد رنگی کتاب داستان برده بودم اما کلافه شده بود خب بهش حق میدادم اواخرش که خیلی باید تمرکز میکردیم چشما بسته بود چراغا خاموش گفت جیش دارم بردمش سرویس و بعدش دستمو می‌گرفت حین انجام یوگا.احساس میکردم جلسه اول تاثیر نزاشت روی من.شوهرم میگه دیگه نرو تا ان شاءالله سال دیگه فرستادیش مهد تو هم بتونی بری، آخه هیچکس نیست دخترمو بزارم پیشش
و من الان خیلی خیلی زیاد نیاز دارم به یوگا بنظرتون چ کنم؟
مورد دوم اینه که چون جلسه اول بود من هیچی بلد نبودم با اینکه نگاه میکردم بقیه رو اما خب گاهی اشتباه انجام می‌دادم ممکنه این اشتباه انجام دادنا تاثیر خوبی نزاره روی من و ممکنه خیلی زود یاد بگیرم؟
نظرتون چیه؟

۸ پاسخ

یوگاورزش نیست یک مذهبه که از هندوییسم گرفته شده بیشتر مطالعه کنید در موردش

یوگا اصلا خوب نیست حداقل میری با دخترت نرو که تاثیرات منفی رو اون نزاره

خب قطعا با وجود دخترت نمیشه،
قبلش سعی کن بزاریش پیش کسی
و از همه مهمتر راجع به این ورزش سرچ کن یه چیزایی بدونی

یوگا ورزش نیس گلم نوعی عبادت
عبادت شیوا یکی از خدایان هندوعه
همونطور ک ب مسلمان ها بگن نماز یه نوع اکزوباته بدمون میاد طرفداران شیوا هم از اینکه یوگا رو ورزش بدونین ناراحت میشن
ارامشی ک بدست میاد بخاطر بودن بودن بقول خودشون الهه شیوا یا همون خدای جنگه

دخترتو ۲ روز در هفته بذار مهد

اگ ادیتت میکنه همکاری نمیکنه بنطرم تحمل کن نرو یوگایعنی تمرکز ارامش ن تنهاتورونمیزاره برای نظم بقیه هم بهم میخوره کم کم بزارش مهدباوجورخودت مستقل شددیه ازادی بری یوگا

شوهرت راست میگه بذار دخترت بزرگتر بشه

بزار خانه بازی خودت تو این فاصله یرو

سوال های مرتبط

مامان آدرینا مامان آدرینا ۳ سالگی
سلام
دیروز جلسه اول یوگا رفتم
دو مورد هست ممنون میشم اگه تایم دارید منو راهنمایی کنید:
من تا به حال نرفته بودم یوگا دیروز جلسه اول با دخترم رفتم
یوگا نیاز یه تمرکز داره اونجا گاهی چراغ خاموش میکردن حرکات آروم انجام میدادن
مورد اول اینه که دخترم حوصلش سر رفته بود همش میگفت کی تموم میشه کی تموم میشه واسش دفتر نقاشی مداد رنگی کتاب داستان برده بودم اما کلافه شده بود خب بهش حق میدادم اواخرش که خیلی باید تمرکز میکردیم چشما بسته بود چراغا خاموش گفت جیش دارم بردمش سرویس و بعدش دستمو می‌گرفت حین انجام یوگا.احساس میکردم جلسه اول تاثیر نزاشت روی من.شوهرم میگه دیگه نرو تا ان شاءالله سال دیگه فرستادیش مهد تو هم بتونی بری، آخه هیچکس نیست دخترمو بزارم پیشش
و من الان خیلی خیلی زیاد نیاز دارم به یوگا بنظرتون چ کنم؟
مورد دوم اینه که چون جلسه اول بود من هیچی بلد نبودم با اینکه نگاه میکردم بقیه رو اما خب گاهی اشتباه انجام می‌دادم ممکنه این اشتباه انجام دادنا تاثیر خوبی نزاره روی من و ممکنه خیلی زود یاد بگیرم؟
نظرتون چیه؟
مامان دوتا گل مامان دوتا گل ۵ ماهگی
خانوما یه مشورت
دختر من خییییلی علاقه به مهد کودک داره . کنار مرکز بهداشت یه مهد بود ماه پیش دید خود رو هلاک کرد که منو ببر
بزدم یه کلاس ثبت نام کردم یه روز درمیون دوساعت میرفت سفالگری
حالا کلاسش دو جلسه دیگه تموم میشه
موندم چیکار کنم .بازم بزارمش یا نه
خودش که هرروز صبحش که کلاس داره انقدر ذوق داره همیشه میگه مامان من بزرگ شدم؟ دختر خوبیم که منو میبری مهد؟ 🥺
از بس باباش سر مهد رفتن تهدیدش کرده مثلا دستشویی نمیرفت باباش میگفت پس مهد نمیبرمت🥺🥺
ولی خب میگن سنش کوچیکه نگذارم مهد . همه از مهد واسه سن کم بد میگن همینجا چندتا پست خوندم میگفتن خودشون مربی مهد بودن و بچه شون رو هرگز سن کم نمیفرستن مهدکودک
نظرتون چیه
البته یه مهد دیگه یکم دورتر هست که پنج ستاره ست . ولی خیلی گرونه . بفرستمش اونجا اگه کلاسی چیزی داشت چیکار کنم
اخه خیلی دوست داره
اون تایم کلاس هم خودم نمیموندم اونجا اجازه نمیدادن خودمم یه نوزاد دوماهه دارم میومدم خونه بعدا میرفتم دنبالش
مامان ارسلان مامان ارسلان ۳ سالگی
سلام مامانای قشنگ
خسته نباشید
اومدم درمورد تجربه ۲ جلسه اول گفتار درمانی براتون بگم که اگه کسی نیاز داشت استفاده کنه
اول بگم پسر من ۳سال و نیمشه ب شدت شیطون و تا حدود ۱۰۰کلمه میگه ولی جمله نمیگه یا جمله ۲ کلمه ای میگه
دکتر گفتن که تاخیر گفتار داره ولی جای نگرانی نیست به زودی کامل گفتارش خوب میشه
از لحاظ اوتیسم و بیش فعالی هم ارزش یابی میشن
بعد چندتا بازی با پسرم انجام داد و گفت خداراشکر از لحاظ هوش هم خوبه
گفتن سعی کن میوه های سرد مخصوصا خیار کاملا حذف بشه
غذاهای گرم بیشتر استفاده بشه
روزانه یه لیوان شربت زعفران و عسل بهش بدم
و جمله های ۳ کلمه ای با صدای بلند بگم
پسر من خیلی همکاری نمیکنه که باهاش کار کنم ولی چاره ای نیست باید ادامه بدیم
جلسه ی بعدی قراره یه سری نرمش روی زبان و فک و دهان و صورتش انجام بده با دست که تقویت ماهیچه و عضلاتش بشه
امیدوارم نتیجه بده
متاسفانه خودم به شدت استرس دارم وبیش از حد این موضوع ذهنما درگیر کرده و اینکه حرفای اطرافیان بدتر میکنه
دعا کنید زودتر کامل حرف بزنه که اینقدر جیغ نزنه
شیطونیاش به یه طرف حرف نزدنش و لجبازی به طرف
ایشالا که با دعای شما زودتر به حرف بیاد
مامان سارا مامان سارا ۳ سالگی
ازتون خواهش میکنم با دقت بخونید شاید زیاده ولی کمکی میشه به من خسته
سارا چند وقت پیش روز یکی دوباز شاید کمتر یا بیشتر حس میکردم مردمک‌چشمش حالت انحرافی یهو میره با پلک زدنش درست میشه
منم بردم بینایی سنج که خیلی خیلی وسواسه کفنم بهتره
گفتن کمی انحراف داره و آستیگمات هست و رو ۲ هست و صدرصد باید عینک بزنه
بهم نامه داد نوشته بود داخل نامه خانم سارا مشکوک یه انحراف چشم برم شیراز که تا شیراز ۵ ساعت راه دازم از هفته قبل مدام با ۴تا دکتری ک معرفی کرد تماس گرفتم هیج کدوم نوبت ندادن
یکیش گفت باید حتما بجه انحراف شدید داشته باشه که با عکس معلوم باشه ویزیت میکنم درصورتی که دختر من تا حالا یک نفر هم متوجه نشده انحرافه منم به زور شک بودم هست یا نه چه برسه به عکس
مدرسه باز میشه و دختر بزرگم میره کلاس اول و از مهر محاله بتونم برم شیراز
یه نوبت اینترنتی به زور واسه ۲هفتا دیگه گرفتم اونم هم پولشو به بدبختی باید جور کنم هم دخترم مدرسه نره
امشب به محض اطمینان بردم فوق تخصص چشم
که ایتقدر شلوغ بود همه هم نوبت عمل آب مروارید لیزیک اینا داشتن
به زور نوبتم شد معاینه کرد گفت یه انحراف مخفی داره که لازم به هیچ کاری نیست چون کسی متوجه نمیشه و گفت حتی دکتر هم عمل نمیکنه چون کمه چشمش هم گفت آستیگمات هست ولی نیاز به عینک نیست چون لب مرزه و هنوز کوچکه ممکنه خودش رفع شه فقط توضیحات رو نوشت گفت شش ماه دیگه بیا ببینم اگه شمارش بالا رفته عینک بدم گفت انحراف هم چک میکنم گفت بخدا اکه نیاز میدیدم خودم ارجاع میدادم شیراز گفت منم میدونم مادری نگرانی ولی نیاز نیست
به نظرتون صبر کنم و نرم شیراز
آخه قبلی بینایی سنج وسواسی بود شاید بخاطر وسواسش منو ترسوند
توروخدا شما یه جیی بگید
مامان Hamta مامان Hamta ۳ سالگی