امروز رفتم پیش دکترم بخیه‌هامو کشید سبک شدم😁
همه مریضا به لیان نگاه میکردن و ذوقشو میکردن😅
لیان اونجا دلدرد گرفته بود همش نق میزد دیگه دخترم بغلش کرد یکم ماساژش داد آروم شد منم قایمکی ازشون عکس گرفتم🥹
بعدشم رفتیم پاساژ و لیان به اولین مکان تفریحیش رفت🥰
تجربه جالبی بود تو قنداق سوئیسی گذاشته بودیمش و میگشتیم نوبتی ام بغلش میکردیم ولی بیشتر بغل شوهرم م دخترم بود...
بعدشم لیانو بردیم کلینیک کودکان که چک بشه و گفت ۶۰ تا شیر اگه ۳۰ تا سیرش نمیکنه بهش بدین مشکلی نداره و اصلا براش ضرر نداره شیرخشکشم گفت خوبه فقط یه قطره ضد نفخ داد و بعدم زردیشو گرفتن خداروشکر از ۱۳ اومده بود پایین ۹ شده بود...
و اونایی که از بخیه کشیدن میترسین خواستم بگم واقعا خیلی راحته و هیچ درد و حسی نداره انگار یکی داره قلقلکت میده حسش اونجوریه...
البته من چون تجربه دومم بود اصلا استرس نداشتم
ولی بازم میگم دکترم یکی از بهترین و مهربون ترین دکترها هستن که با دست سبکشون باعث شدن بلافاصله سرپا بشم و اذیت نشم😍

تصویر
۱۰ پاسخ

عزیزم زردی بچه رو با خون گرفتن یا دستگاه از روی پوست؟

وای عزیز دلم و منی ک هرروز تاپیک آت نگاه میکنم منتطر عکس ای خوشکل تون هستم 😍😍😍خدا حفظ شون گل دخترای نازمون رو

خدا حفظشون کنه❤️

ای جان چه عکسای خوشگلی ...کلی ذوق کردم.

مبارکه گلم چه موهایی داره نی نی خوش قدم باشه 😍

😍😍😍😍

ای جونم چ عکس قشنگی♥️♥️♥️

عزيزم🥺
چه قشنگ كه با دكتر هم عكس گرفتيي🥹
چه شيرخشكي ميدي؟

خدا حفظشون کنه

خدا حفظشون کنه گل من❤️😍

سوال های مرتبط

مامان لیلیَن فرفری❤ مامان لیلیَن فرفری❤ ۵ ماهگی
اینو خیلی ازم پرسیده بودین منم الان فرصت کردم بیام بگم🫠
من پیش دکتر مریم موسوی زایمان کردم بیمارستان عرفان سعادت آباد
و از تجربیاتم بخوام بگم اینه که دکتر موسوی یکی از بهترین و مهربون ترین و خونگرم ترین دکترها هستن🌹
خیلیم دستشون سبکه...
من اینسری انتخابم بیحسی بود برای زایمان و یه دکتر بیهوشی خیلی حرفه‌ای آوردن و یجوری آمپولو زد که هیچی نفهمیدم و اصلا جاشم درد نمیکنه...
روز اول که اصلا درد نداشتم روز دوم هم سرپا شدم انقد سرحال بودم همه با تعجب نگام میکردن😅
بیمارستانمم خیلی خدایی رسیدگی میکردن و اصلا اذیت نشدم...
خودشون به همچی بچه و خودم رسیدگی میکردن همچی هم بهمون دادن خودشون و نیازی به ساک نبود🤌🏻
و دکتر خیلی تو اتاق عمل باهام حرف میزد و میگفتیم میخندیدیم که یهویی صدای گریه بچمو شنیدم و اصلا نفهمیدم کی برش زد و کی بچرو در آورد🥹
و خودش رایگان برام از تمام مراحل زایمان فیلمبرداری و عکس برداری کرد🥰
و خیلی از لیان خوشش اومده بود و همش عکساشو پست و استوری میکنه❤
یه تاپیک هم مخصوص زایمان سزارینم قبلا زدم اگه میخواین سزارین کنین بخونین💋
مامان لیلیَن فرفری❤ مامان لیلیَن فرفری❤ ۵ ماهگی
سلام مامانا
من از عصر گوشیمو تحویل گرفتم ولی الان وقت کردم بیام سر گوشی🫠
امروز بیمارستان خیلی شلوغ بود متاسفانه...
بیمارستان عرفان سعادت آباد زایمان کردم
و چون خیلی شلوغ بود نشد اتاق خصوصی بگیریم و کلی تو اتاق ریکاوری نگهم داشتن تا تخت خالی شه...
تخت بغلیم خداروشکر آدم خوبیه و سر و صدا نداره
زایمانم با دکتر مریم موسوی بود و از خوبیشون هرچی بگم کم گفتم بشدت عمل راحتی داشتم پمپ درد ام گرفتم...
اخلاق پرسنل هم خیلی خوبه خداروشکر
همه چی عالی بود فیلمبرداری هم کردن ازم...
فیلم لحظه بیحسی زدن، لحظه در آوردن بچه از شکم، لحظه دیدار من و لیان و لحظه دیدار شوهرم و لیان همرو برام فیلم گرفتن از خودشون و افراد اتاق عمل هم برام عکس گرفتن❤
خلاصه از همچی راضیم...
خودشون به بچه همچی دادن به خودمم همچی دادن دیگه ساک نبردیم بالا...
اولین چیزی که خوردم آبجوش و عسل بود بعدشم آب کمپوت گلابی شامم سوپ دادن بهم...
بچه تاحالا شیرخودمو نخورده چون بخش نوزادان بود همش بهش شیرخشک دادن منم چون دوتا دستم سرم زدن نمیتونم بغلش کنم خونم برمیگرده🥲
راستی سزارینم هم بیحسی بود
سوالی داشتین در خدمتم🥰
اینم عکس دخترم و دکتر نازنین
مامان نوا 💗👶 مامان نوا 💗👶 ۵ ماهگی
مامان لیانا مامان لیانا ۱۲ ماهگی
سلام خانما من جمعه سزارین شدم
از تجربه زایمانم به همه خانما سزاریی بگم اول اصلا ترس نداره اونطوری که من فکر میکردم میترسیدم اصلا نبود
و اینکه یکی از بهترین دکترای تهران و بنظرم انتخاب کردم نگم چقد ماه بود دکترم هم طول بارداریم هم زایمانم خیلی خوب بود انقد دکترم عالی بود هرچی بگم کمه

من با نامه دکترم ساعت۴صبح نیکان حکمیه بستری شدم اولnst بعدانژیو ۱ساعت بعدم سون سون اصلا درد نداره فقط چندشه همین

ساعت۷وارد اتاق عمل شدم از استرس معدم داشت میسوخت دکترم اومد با مامانم همسرم حرف زد دستامو گرفت کلی باهام حرف زد دلداریم داد که ترس نداره حالمو عوض کرد باهام تا تو اتاق عمل اومد همه اومدن با روی خوش مهربون باهام صحبت کردن سلام کردن

دکترم رفت آماده بشه دکتر بیهوشی یه آقای مسن خیلی خوشرو بود اومد حرف زد گفت من دکتر بیهوشیم دختر خوبی با😅درد نداره تکون نخور من بالاسرتم حالت بدشد بهم میگی
کمرمو کلی بتادین زد آمپول زد به کردم درد نداشت ولی یه مایه سری وارد رحم مقعدم شدمثل برق گرفتی بو پریدم گفتن زود بخواب الان داغ میشی
مامان نورا خانم مامان نورا خانم ۳ ماهگی
تجربه سزارین تو بیمارستان اریا اهواز
پارت ۲
خب بعد از بی حسی من یکم احساس نفس تنگی داشتم که گفتن بخاطر استرسه و چیزی نیست و اکسیژن برام گذاشتن. جو اتاق عمل واقعا شاد بود شعر میخوندن و بگو و بخند بود که خب خوبه. همه چیز خیلی سریع تر از انتظار من پیش رفت تا به خودم اومدم دیدم خانم دکتر یه بسم الله گفت و صدای گریه بچمو شنیدم که خب اونجا خیلی استرسم انگار بیشتر شد. همه شروع کردن به تبریک گفتن و بچه رو اوردن پیشم یکم کنار صورتم نگهش داشتن و با دیدنش واقعا دیگه خودمو فراموش کردم انگار دیگه نمیدونستم داره چی میشه. همینطور ک دراز کشیده بودم و پرده جلوم بود ولی صداهارو میشنیدم با اینکه سعی میکردن اروم صحبت کنن ولی متوجه شدم که یه نفر به دکتر گفت بچه خوب نفس نمیکشه و اونجا بود که خیلی نگران شدم ولی دکتر انقدر با آرامش و خوب برخورد کردن و چک کردن بچه رو و گفتن مشکلی نیست تازه به دنیا اومده بهش فرصت بدین. یکم گریه میکرد و یکم اروم میشد و اینجا بود که من خیلی نگران شدمم
مامان لیلیَن فرفری❤ مامان لیلیَن فرفری❤ ۵ ماهگی
امروز لیان رو بردیم دکتر به خاطر دلدرد هاش بعد اونجا یه خانومی بود اینا سیستان بلوچستانی بودن
بعد این با دخترش و دخترداداشش اومده بودن نوه‌شو آورده بودن چکاب...
لیان بغل آبجیش بود نق نق کرد پستونک گذاشت دهنش خانومه گفت اه اه این چرت و پرتا چیه میذارین دهن بچه من اصلا اجازه ندادم دخترم نه پستونک بده نه شیشه گفتم فقط شیرخودت دکترشم کمکی داد اجازه ندادم بگیره😐🥴
بعد که لی‌لی گشنش شد شیرشو بهش دادیم برگشت با تاسف به من نگاه کرد گفت این شیرخشک هیچی نداره که میدی به بچت ها اصلا هم مفید و خوب نیست گفتم شیرندارم گفت بازم بده بخوره شیرخشکو قطع کن😑
بعد گفتم نه نمیشه ممکنه حساسیت کرده باشه مجبور شم زودتر از ۲ ماه قطع کنم برگشت گفت طفلی بچه ویتامین نمیرسه بدنش😐
داداشش ۱۲ تا بچه داشت خواهرش ۱۱ تا خودشونم ۵ تا خواهر بودن ۸ تا برادر دخترداداششم ۴ تا بچه داشت خودشم ۵ تا تازه آخرین بچش با پسرش ۱۷ سال فاصله داشتن بعد به من میگفت چرا فاصلشونو انقد زیاد کردی بعدا هم یه پسر بیار برای دخترت همبازی بشه🫠
خودشون اینهمه میاوردن بعد افغان هارو مسخره میکردن😑
بد نبودن ها ولی اینکه نشسته بود یکسره تخریب میکرد و سوالای چرت میپرسید😑
شما تاحالا با اینجور آدما روبرو شدین؟
مامان اهورا💙 مامان اهورا💙 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی(🖐️)
وقتی اومد بیرون یه حس سبک شدن داشتم که انگار اون من نبودم که اینهمه درد داشتم خیلییی خوب بود صدای گریشو که شنیدم خیلی آروم گرفتم خیلی حس عجیب و خوبی بود تا داشتن پسرم و تمیز میکردن دکترمم منو بخیه زد ولی نمیدونم چن تا بخیه خوردم ولی گفت که بخیه هات جذبی هستن وقتی بخیه هام تموم شد پسرمو آوردن گذاشتم رو سینم واز حسم نمیتونم بگم که چقد خوب بود تا۲ ساعت تو اون اتاقه بودم و شوهرم و مادر شوهرمم پیشم بودن بعد از دو ساعت رفتیم تو بخش
ولی وااااقعاااا بخوابم بگم خیلییی تجربه خوبی بود و دردش اونجوری که میگن نیست من دردایی که تو خونه کشیدم اصلا فکرشو نمیکردم درد زایمان باشن من انقد لوس بودم که هیچکس باورش نمیشد من میمخوام زایمان طبیعی انجام بدم مامانم هی میگفت که سزارین کن اما من همش میگفتم فقط طبیعی و الان واقعا از تصمیمم راضیم و همه کارامو خودم دارم انجام میدم البته مامانم و مادرشوهرم همش پیشمن و دارن خیلی لوسم میکنن😂🤭