#دردودل
چقدر دوسداشتم وقتی مامان شدم کل زندگیمو و وقتمو بزارم برا بچم
لذت ببرم از لحظه لحظش
دوسداشتم باهم بازی کنیم.بریم پارک.شهربازی ن ک الان این کارا رو نمیکنم ولی یجوری شدم همه میگن وسواس گرفتم رو غذاش.
ولی کل زندگیمو شده ی بشقابو عاشق دنبالش
۱ماه دیگ دوسالش میشه و من اونجور ک فکر میکردم نشد لذتشو‌ببرم
همش یا دندون.یا مریضو ویروس.یا غذا گیره کرده.یا از شیر گرفتم اوکی نیس.
خدایا نمیگم از بچم خسته شدم قد تموم داشته و نداشته هام دوسش دارم جونمو براش میدم.ولی دیگ واقعا کم آوردم همش مریضه ندیدم۱هفته کامل این بچه خوب باشه بگرده بازی کنه حتما یچیزیش میشه .
متاسفانه با پسر خواهر شوهرم همسنن هررروقتم بچمو دیده پشتش مریض شده.
الان دوسه روزه هیچ مشکلی ندارد فقط ابریزشو عطسه دوسه روزم هی هیچی نخورده.
بعضی وقتا میگم کاش خدا از من میکشید بیرون دیگ.نمیتونم حرفمو ب کسی بگم چون همه گارد میگیرن مادر بدی هستی ک خسته شدی.خودم خیلی وقتا شده ناهار یا شام با وعده ی بعدی یکی شده ولی غذای دخترمو‌دادم .صدمو گذاشتم براش ولی خدا نمی‌بینه هیچوقت خوب نیس ک خستگی از تنم بیرون بره
نمی‌دونم چیکارکنم.
اینارو با گریه نوشتم واقعا حالم خوب نیس کاش خدا نگاهی میکرد

۸ پاسخ

منی که ۲ تا دارم ۲تاشم کوچیک هعی مریض میشن. هر دوتاش من چی بگم
ولی ناامید نیستم. بچه رو خودم خواستم خودمم باید رسیدگی کنم و ناشکری نکنم

عزیزم قطعا هیچکس به اندازه شما بفکره بچه ات نیس.‌‌.
دخترت رو بردی چکاپ؟شاید ویتامینی کم داره یا کم خونی چیزی داره یا شاید آلرژی داره به گل و گیاه و محیط بیرون

والاه منم عین توام
همیشه میگفتم من ک بیکارم کسیم خونم نمیاد پس وقت زیادی دارم برا تربیت یچه اگع بچم یه سالش رد بشه دیگه میشینم باعاش بازی میکنم هی قصه میگم هی بیرون میریم پاساژ گردی پارک گردی دوچرخه سواری
از وقتی مادر شدم بی انکیزه بی حوصله فقط میگم سریع روزام تموم شه بخوابم
پسر منم بدغذاس سر غذا خوردنش هرروز دعواش
سر قد و‌وزنش
سر زبون باز نکردنش
قبل مادر شدن چی فک میکردم دفدغه هام چی بود
الان ک‌مادر شدم میبینم زندگی خیلی سخت میگذره از الان آبغوره گرفتم ک پاییز میاد و با ویروساش پارسال ۶ ماه خودمو تو خونه حبس کردم هرماه شدید مریض شد تب کرد عفونت کرد شب تا صبح نخوابیدم چندین ماه بی اشتهاییشو کشیدم هرکی میدید میگف چرا اینقد کوچیک مونده

عزیزم بچه تا مریض نشه ک بزرگ نمیشه بچه با مریضی بزرگ میشه و مقاوم میشه همه بچها دوران دندون آوردن رو طی میکنن سخته همشون تو پاییز و زمستون مریض میشن من خودم پسرم تا کوچک بود همش بالا میورد اگه مریض میشو ک دیگه تا دارو بهش میدادم همه چی رو میورد بالا میگذرهعههه بچت همیشه. یکساله باقی نمیمونه ...

دائمایکسان نباشد حال دوران غم مخور😊چشم بهم بزنی اینام می گذره می ره و تو میمونیو حسرت دیدارش🥲

عزیزم تو مامان خوبی هستی... منم کل روزا درگیر کارای خونه پخت و پز براش شستشوی لباساشو رسیدگی بهش هستم بعد بقیه میگن این بچه کی تو رو میبینه یا ببرش بیرون مدام و... اما خدا میدونه ک این دوسال تلاشم برای حفظ سلامت بچه م بوده ... همش هم میگن تپ وسواس'شدی ... اون شرایط گل و بلبل فقط مال فیلماست.

مگه میشه یه مادر خسته نشه
ماشین نیستیم که ادمیم
حق داری خیلی خسته‌کننده س
حق‌داری‌کم بیاری حق‌داری‌ گریه کنی
همه مون کم و بیش تو این موقیعت ها بودیم درک میکنم
خداقوت بهت
تو مادر نمونه ای که با این همه سختی و مشقت هنوز رو پایی و عاشق بچه ت 🫂🩵

ان شاالله خدا همه بچه ها رو از جمیع بلاها مریضی ها دور نگه داره عزیزم ؛ غصه نخور منم خودم هرچی بچه بودم کوچیک بودم مریض بودم یادمه که دیگه خودم تنهایی می‌رفتم برای آمپول زدن مامانم دنبالم نمیومد ولی الان که بزرگم ماشالله یگه مریضی نمی‌شه بدنم قوی شده بچه‌ها چی مریض میشن بدنشون قوی‌تر می‌شه شما هم که می‌دونی از بچه خواهر شوهرت مریض میشه دوری کن بیشتر مخصوصاً الان فصل مریضیاست این ۵ ۶ ماه بیشتر مواظب باش بهش بیشتر مایعات بده و مخصوصاً میوه سیب و پرتقال

سوال های مرتبط

مامان زندگیم مامان زندگیم ۱ سالگی
سلام به همه
دوستان من دخترم یه ماهه شایدم بیشتر ب شدت پرخاشگر و عصبی شده قبلا هم گاهی اینجوری میشد ولی بعد یکی دو هفته خوب میشد مدرا میکردم
الان من این مدت همه کارییییی کردم همه کار ها یعنی واقعا همه کار چیری از قلم نیوفتاده
ولی انگار ن لنگار
اقا خسته شدم بخدا دیگه همش داد میزنه حیغ میزنه الیته من خودم چون باهاش ارومم و بهم خیلی اعتماد داره وقتی تنهاییم اینجوری نیست ولی اگه بخام پامو بزارم از خونه بیرون از همون دم در شردع میکنه ب لج بازی های خیلی شدید جیغ و داد
وای ب حالم اگه خونه کسی ببرمش دیگه بدتر تا ی ساعت اول گریه میکنه بعدشم ک اروم میشه هر کی تا میخاد باهاش صحبت کنه شروع مسکنه حیغ زدن
اصلا موندم بخدا ی جیز دیگه شده خیلی عصبانیه پرت میکنه پستونکشو حیغ میزنه برا خاسته هاش ...اصلا جلوش ن عوا مسکنیم ن چیزی...خودمم باهاش همیشه مهربون بودم بازی میکنم ...اصلا انقدر کاراش اذیتم کرده دلم میخاد بزنمش...اصلا اخه این بچه عمون بچه نیست دیگه ...پیش چ دکتری ببرم تجربه ای دارین...
بخدا دعا گرفتم با اینکه اعتقاد نداشتم گفتم دعاست دیگه خودم قرلن براش خوندم فضاشو عوض کردم تفریح بردم تا جایی ک میتونستم بغل کردم و موقع داد و بیداد توضیح دادم کار بدیه داد نزن...اب بازی اسباب بازی جدید ...و خیلییییی چیزای دیگه ای ک اصلا حضور دهن ندارم...مگه میشه اخه ...
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۲ سالگی
سلام مامانا
لطفاً با دقت این متنو بخونین و همه تون نظراتتون رو بهم بگین
دخترم دو سالشه سه شب میشه خیلی بهانه گیر شده
تقریبا بیست روزی میشه ک از شیر گرفتمش ولی روزای اول از شیر گرفتن ب همین افتضاحی الان نبود
سه شب میشه تو خاب بلند میشه ی جوری گریه می‌کنه و خودشو ب اینور اونور میندازه ک اصن آروم نمیشه
ن بغل من میاد ن بغل باش خسته ک شد میاد بغلمون میخابه باز بعد یک ساعتی بیدار میشه همون ماجرا تکرار میشه
در طول روز هم بهانه گیرتر شده نسبت ب قبل
اینم اضافه کنم بگم سه روز تب داشت بدون هیچ علائم دیگ ای
همون شب ک تبش قط شد این بهانه گیری هاش شروع شد
حالا بنظر شما جاییش درد میکنه؟(اگ جایی درد کنه بعد یک ربع گریه مثلا خوب میشه)
یا ممکنه از دندون باشه(الان 16تا دندون داره نمیدونم میخاد دندون دیگ دربیاره الان یا نه)
یا ممکنه از قطره آهن باشه ک چن شبه ک مریض بوده ندادم بهش(من همش قطره آهن فروزومال15 مرتب هر شب بهش میدم)
یا چی ودیگ می‌تونه دلیلش باشه
همینا ب ذهن من رسید
آخه خیلی اذیتم بخدا دیگ توانی نمونده برام راهنماییم کنین لطفاً🥺🙏❤️