۵ پاسخ

خدا خیرت بده پسرمنم همینجوریه...منم انجام بدم حتمااا

منظورت از چای محلی چیه

مامان دایان میشه بیشتز توضیح بدی چطوری می شوری؟ دختر منم یک چشمش با وجود ماساژ و دکتر خوب نشده ، منتظر بودم یه سالش بشه ببرم میل بزنن
می ترسیدم چایی امتحان کنم، چطوری شستشو می دادی میشه بگی

من ک ب هرکی میگم حرفم رو گوش نمیده فک می‌کنه دارم چرت میگم،من خودم تجربه داشتم اما سر پنجاه شصت روز پسرم خوب شد

ممنون عزیزم

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱۳ ماهگی
تجربه😐 دیروز پسرمو بردم بهداشت واکسن یک سالگی بچه ترسیده بود با چشمای پراشک گردنشو کج کرد نگاه آقاهه بهداشتی کرد یهو آقاهه برداشت گف نگاه چشمای بچت انحراف داری بردیش دکتررر؟؟؟ منو میگی درجا خشکم زد قلبم ریخت همسرمم بود اونم سررخ شد همسرم الکی گف بردیم مشکلی نداره چی میگی برا خودت گف ن چشماش لوچه 😐 یا ابلفضل منو میگی چرا ما تا بحال متوجه نشده بودیم خلاصه اومدیم خونه من هی گریه نگاه ب پسرم سرچ تو گوگل هرچی نگاه بچه میکردم آخه مشکلی نداشت..خلاصه همسرم اومدم اصرار ک بچه رو ببریم چشم پزشک نکنه چیزی باشه خودمون نمیدونیم ‌.خلاصه ۶۰ کیلومتر رفتیم تا نوبت چشم پزشک اینا ...
خلاصه دکتر گف مشکلی نداره بچه حالت صورتشه هیچ انحرافی نداره از اونجایی که همسرمم بود گف نگاه شبیه باباشه بینی ش پهنه این حالت صورت بچه س چرا عیب میذارید چشماش هیچی نیست.
خلاصه محض احتیاط بچه رو کلی عذاب دادن قطره ریختن با دستگاه دکتر معاینه کرد خداروشکررر گف هیچی نیست‌.‌...
آی لعنت بشه این یارو که ایقد استرس داد بهمون بخدا من دست و پام بی حس بود از غصه ..خلاصه دیروز روز بدی بود به خیر گذشت🤦
مامان شيطونك مامان شيطونك ۱۴ ماهگی
اشتراك تجربه:

پسرم ۸ روز تب داشت و دکتر گفت ته حلقش یه ذره التهاب هم داره، بی قراری و بی حوصلگی و بی اشتهایی داشت، چیزی نمیخورد فقط مایعات میخورد. روز هشتم که همون مایعاتم نمیخورد. اصلا بازي نميكرد همش بيقراري ميكرد حالت چشماش فرق داشت، اصلا اون بچه ي قبل نبود.

فقط میدونم توی ۵ روز اول، ۳۵۰ گرم وزن کم کرد. هرچي استامينوفن ميدادم باز تب ميكرد. دكتر گفت اگه طي ٢-٣ روز آينده خوب نشد كشت ادرار بده.

طبق چیزایی که شنیده بودم، بردمش تُل گيري…
من به طب سنتي فقط در حد رعايت سردي و گرمي اعتقاد دارم اونم واسه آدم بزرگها. براي بچه اصلا نميتونم به طب سنتي اعتماد كنم. اصلا.
ولي شرايط پسرم اونقدر ناراحت كننده بود كه گفتم امتحان كنم فوقش جواب نميده.

سرچ كردم و يه مطب طب سنتي با مجوز و اينا پيدا كردم. دكتر آزما، سمت نواب.
غروب بردمش اونجا، طبش ٣٨/٤ بود. به گفته ي دكتر، تو گلوش خورده خوراكي داشت. گردنش رو ماساژ داد. (فقط ماساژ)
همون موقع حس ميكردم پسرم يه چيزايي رو داره قورت ميده انگار داشت تخليه ميشد گلوش.

بعد از ١/٥ ساعت تبش هي اومد پايين. و شبش چند قاشق شام خورد.
صبح بيدار شد و بازي كرد صبحونه خورد. و مثل قبل شد.

الانم داره بازي ميكنه و شكر خدا خوبه.

نميخوام به كسي توصيه كنم يا بگم الا و بلا خوبه. ولي گفتم براتون بگم كه در شرايط بحراني (دور باشه از همه) اينم گوشه ذهنتون باشه