تجربه زایمان و دکتر
من از اول خیلی دوست داشتم که زایمان طبیعی با بی حسی اپیدورال داشته باشم و اصلا به سزارین فکر نمیکردم ولی از یه تایمی به بعد با توجه به این که روند زایمان رو اصلا نمیشه پیش بینی کرد برای جفتش خودم رو آماده کردم و خوب قسمت سزارین بود و حتما حکمتی توش بود من هفته های اخر باید دکترم رو عوض میکردم(دستمزد خود دکتر علاوه بر هزینه ببمارستان ۲۰ میلیون بود چه سزارین چه طبیعی و از اول بهم نگفته بود) هم این که بیمارستانم معلوم نبود کجا باید برم هفته ۳۸ و ۳ روز برای اولین بار پیش دکتر اکرم هاشمی آشتیانی رفتم انتظار داشتم مثل بقیه دکترا سرم غر بزنه دیر اومدی چرا الان اومدی😬
ولی خیلی رفتار خوبی داشت و گفت خوش اومدی دخترم
خیلی قوت قلب داد خیالم رو راحت کرد که خودش بالا سرم میاد و این که دستمزد نمیگیره برعکس بعضی دکترا برای طبیعی هم انتظار ۲۰ میلیون دستمزد دارن و این که طبق انتی حساب کردن ۳۹ هفته و ۳ روز بودم ولی پریودم ۳۸ و ۳ روز و بهم گفتن بین ۱۹ و ۲۰ شهریور یکی رو انتخاب کن که فردا یا پس فردا میای
خیلی شوکه شدم و منم خواستم با شوهرم تولدش یه روز باشه ۱۹ شهریور رو انتخاب کردیم😍

۱۳ پاسخ

مبارکه عزیزم 🥰🥰🥰🥰تاپیکامو ببین حتما

مبارکهههه منم ان شا الله ۳۰م با دکتر هاشمی جان زایمان دارم
بیشتر میگی از تخت جمشید اتاق عملش بخش ک رفتی خود دکتر ؟

به سلامتی عزیزم دستش سبکه آشتیانی

خانم‌ آشتیانی خیلی مهربونه منم پیشش میرم

قدم نو رسیده مبارک عزیزم

😍😍😍😍مبارکا باشه

سلام عزیزم قدم نورسیده مبارک باشه...هزینه بیمارستان و دکتر چقد شد.؟؟؟

ای جانم
قدم نو رسیده مبارک❤️

عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشد به سلامتی دلخوش برا ما مادرهای باردار هم دعا کن بسلامتی بگذرونیم زایمان کنیم

عزیزم چرا سزارین شدی؟

اخییی بسلامتی عزیزم
زایمانت چجوری بود درد چیزی داشت؟؟میشه از تجربهات بگی

وای قربونت بشم تو زاییدی🤩🤩🤩بسلامتی و دل خوووووشششش

وای تولد پدر و دختر توی یه روزه؟😍گودو

سوال های مرتبط

مامان مهرسانا💖 مامان مهرسانا💖 روزهای ابتدایی تولد
بمونه به یادگاری از هفته آخر ،۳۷ هفته 🥺❤️
به احتمال زیاد تو هفته ۳۸ زایمان کنم ،سزارین اختیاری انتخاب کردم.
ممکنه سه شنبه یا نهایتا چند روز بعدش زایمان کنم.
فردا میرم پیش دکترم تکلیفم مشخص کنه ولی خوب ختم بارداری رو برام زدن تو سونوگرافی ۳۸ هفته تا قبل از ۳۹ هفته
دل تو دلم نیست ❤️🤭
وقتی سرکلاژ شدم، وقتی جفت پایین داشتم، وقتی بالا میاوردم هرروز و هرساعت ،وقتی لکه بینی و هماتوم داشتم، فکرشم نمی‌کردم برسم به آخرش ،خدا خیلی بهم کمک کرد خیلی حواسش بهم بود منم قوی بودم از پسش بر اومدم🥹❤️
هرچی میخوایید از خدا بخوایید خدا خیلی بخشنده است خیلی حواسش به بنده اش هست دکترا هم واسطه هستن تلاش می‌کنن تا بارداری رو بخیر بگذرونیم ولی بازم اول خدا بعد فکر مثبت خودمون بعد دکترا ...
همه این سختی‌ها رو گذروندم بلاخره داره تموم میشه و قراره دخترم رو بغل کنم خیلی خوشحالم 😍😭🤰🏻🐥👩🏻‍🍼 هرچند یکم استرس هم دارم ولی بازم میسپارم به خدا...
این حس شیرین نصیب همتون که باردارین و اقدام هستین 💚
مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین🥰🤰
چون خودم قبل زایمان تجربه مامان ها رو میخوندم و دوست داشتم بدونم که چطور میشه گفتم حالا که برای خودم اتفاق افتاده و تجربش کردم بیام و بگم😊
۳۷ هفته و ۳ روز که بودم دکتر برای ۳۸ هفته و ۳ روز نامه بستری داد برای سزارین.
از ساعت ۱۰ و نیم شب دیگه چیزی نخوردم چون دکترم گفته بود ۷ و نیم بیمارستان باشم. برای شام هم گفت محدودیتی نداری و منم غذای برنجی خوردم.
بالاخره با کلی استرس و ذوق و حس های عجیب و غریب صبح شد و راه افتادیم سمت بیمارستان.
پذیرش شدم و انجام کار های اولیه که گرفتن ازمایش و ان اس کی بود نوبت رسید به گذاشتن سوند😬
بهشون گفتم تو اتاق عمل بزارن ولی گفتن نمیشه و باید تا قبل عمل مثانه کامل تخلیه بشه ولی درد چندانی نداشت فقط بعد گذاشتنش یکم شکمم درد کرد که اصلا چیز خاصی نبود.
ساعت ۸ و نیم رفتم اتاق عمل و سرم و امپول زدن بهم و دراز کشیدم رو تخت. نزدیکای ۹ بود که دکتر اومد و بهم گفتن بشینم رو تخت و تکون نخوردم برای تزریق امپول بی حسی...🤕
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
مامان جوجه تپلی مامان جوجه تپلی ۷ ماهگی
مامان لیام🩵 مامان لیام🩵 ۲ ماهگی
خب اومدم از تجربه زایمانم(سزارین) بگم تو دوتا پارت میگم به طور خلاصه بخوام بگم من دکترم و انتخاب کردم و از اول رفتم تحت نظرش از همون اول هم گفتم سزارین می‌خوام کل شرایط منو دکترم میدونست و از بابت دکتر و بیمارستان خیالم راحت بود چون خیلی تعریفشو شنیده بودم بهم تاریخ داد اما خودش رفت سفر و یه روز قبل از تاریخم از سفر میومد خب استرس زیاد داشتم که نکنه تو تایمی که نیس چیزی بشه که مجبور باشم زودتر زایمان کنم دکترم گفت خیالت راحت همون تاریخی که دادم خودم میام و زایمان میکنم با اینکه استرس داشتم اما دکتر تا حدودی آرومم میکرد و کلا دکترم اهل استرس دادن نبود هزینه خود دکتر رو پرداخت کردم و آخرین ویزیت هم پیشش رفتم و یه سونو نوشت برام سونو رو انجام دادم و فهمیدیم که دو هفته رشد جنین عقبه و رشد شکمش صدکش رو پنج بود خب استرسای من بیشتر شد چون دکترم نبودش البته هفتمم کامل بود خلاصه به دکتر پیام دادم گفت صلاح من اینه زایمان کنی فردا با پزشک جایگزینم اسم پزشک جایگزینش هم خیلی شنیده بودم یکم خیالم راحت شد هرطور شد شب رو سر کردیم و شد صبح زایمانم ادامش پارت بعد
مامان mehrab مامان mehrab ۴ ماهگی
سلام من اینقدر تجربه زایمان بقیه برام مفید بوده که دوست دارم تجربه خودمو هم بگم ایشالا همت کنم کامل تعریف کنم
اول اینکه من ترجیحم زایمان طبیعی بود سونوی آنومالی بچه سفالیک بود بعد دقیقا حس میکنم دقیقا شب قبل از سونوی وزن و تعیین وضعیت چرخید و بچه بریچ شد و وزنش هم ۱۸۰۰ بود توی هفته ۳۴ دکتر گفت وزنش نرماله ولی خیلی درشت نیست احتمالا حدود ۳ کیلو بشه موقع زایمان و تاریخ سزارین هم گفت میتونه ۵/۵ باشه!! حالا من دنبال زایمان طبیعی که چیکار کنم طبیعی بشه دکتر تاریخ سزارین داد!!
من دیگه از اون به بعد همش استرس زایمان سزارین داشتم ولی از طرفی هم گفتم خیلی روش اصرار نکنم هرچی خیر و صلاحه بشه
بعد من دیگه از ماه هشتم پاهام و اینا شروع به ورم کرد حالا دقیق نمیدونم از کی که همه میگفتن طبیعیه و ما کفش مردونه میپوشیدیم و دمپایی و ایناو... منم گفتم حتما طبیعیه دیگه تا این که هفته ۳۶ که رفتم دکتر گفتم پاهام خیلی ورم داره گفت تا مچ طبیعیه گفتم ساق پام هم یکم ورم داره چک کرد گفت آره یکم ورم داره حالا برای اینکه خیالمون راحت بشه آزمایش دفع پروتئین مینویسم برات(واقعا ورم پا رو خواهشا جدی بگیرید لزوما همیشه طبیعی نیست) جواب آزمایش فردا صبحش آماده شد که مثبت شد دیگه آزمایش ۲۴ ساعته دادم و خون که چند روز بعدش دقیقا روز قبل تاسوعا(یکشنبه) اومد که نوبت دکتر هم داشتم و دفع پروتئینم خیییلی بالا بود و دکتر گفت که چهارشنبه برم دکتر کلیه و سونو برای تایید بریچ بودن و نامه برای بیمارستان بهم داد و گفت که احتمالا هفته دیگه باید زایمان کنی