سلام منم اومدم تجربه زایمان سزارین رو بگم
پارت ۱
من از اول انتخابم زایمان طبیعی بود ،و دکترم هم خانم بوستانی بود
از ۳۵ هفته شروع کردم به پیاده روی و به خودم سخت نمی گرفتم و روزی نیم ساعت میرفتم و در هفته اتفاق میوفتاد که ۲ روزم نرم پیاده روی ....
ورزش های آمادگی زایمان طبیعی رو هم رفته بودم و از ۳۷ هفته ورزش های لگنی و کگل و یوگا اینا همه رو انجام می‌دادم، از هفته ۳۸ قرص روغن کرچک روزی یک دونه میخورم و در هفته یکی دوبار هم رابطه بدون جلوگیری داشتم ،هفته آخرم سیاهدانه با عسل، دمنوش گل گاو زبان،دمنوش زعفران ،دمنوش تخم شوید،میخوردم
اما فقط دردای کاذب داشتم و خیلی خفیف ...
دکترم برای از زمانی که هفته ۳۷ بودم نامه زایمان طبیعی برای بیمارستان فلسفی داده بود که هر موقع دردم بگیره برم بیمارستان خودشم لگنم رو معاینه کرده بود گفت خوبه ...
به گفته دکترم ۳۹ هفته و ۳ روز رفتم زایشگاه، نوار قلب و ان اس تی گرفتن ...
ادامه پارت بعدی

۱ پاسخ

🥴چقدر سخته واس طبیعی اماده کنی خودتو یهو ببرنت سزارین

سوال های مرتبط

مامان پارسا مامان پارسا ۴ ماهگی
خانما میخوام تجربه زایمانم رو بگم
قسمت اول:
خوب من سرکلاژی بودم
تو ۱۵ هفته با طول سرویکس ۲۶ سرکلاژ شدم ،۳۷ هفته و یک روز سرکلاژم رو باز کردم.
از ۱۵ هفته تا ۳۰ هفته روزی دو تا قرص دوفامد ۱۰ میخوردم ، موقع سرکلاژم نزدیک ۱۰ تا شیاف پروژسترون مصرف میکردم
با اینکه دکترم گفته بود ک تا آخر قرص هامو بخورم ولی چون شنیده بودم که پروژسترون روند زایمان رو کند میکنه خیلی استرس داشتم خودم ۳۰ هفته قرصامو قطع کردم
اینم بگم کلی استرس هم میگرفتم با هر دردم که نکنه بچه چیزیش بشه.
خلاصه از ۳۷ هفته هر روز من بیرون بودم ،از ساعت ۶ و ۷ بعدظهر میرفتم بازار دور میزدم.
روز در میون هم نیم ساعت یوگا بارداری انجام می‌دادم
از ۳۷ هفته تا ۳۸ هفته هر روز روزی دو لیوان شربت خاکشیر میخوردم
همشم منتظر بودم که ۳۷ هفته زایمان کنم
چون زایمان دخترم ۳۷ هفته و ۵ روز بود
دیگه گد
ذشت تا ۳۸ هفته و ۵ روز بودم
روز چهارشنبه رفتم معاینه که ببینم چه خبره چرا بچه نمیاد
همین که معاینه ام کرد گفت اووه دختر ۳ و ۴ سانت بازی😍
مامان سفید برفی مامان سفید برفی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
سلام مامانا بلاخره اومدم با تجربه زایمان طبیعیم من از هفته ۳۴ با سونو فهمیدم سر جنین اومده تو لگن خوشحال خندان برای خودم میچرخیدم که چه خوب سرش اومده تو لگن فقط با نیم ساعت پیاده روی ،تا اینکه از هفته ۳۶ به طور جدی روزی دوسه ساعت پیاده روی و از ۳۷ رابطه جنسی بدون جلوگیری و ورزشای لگنی و امادگی زایمان رو انجام میدادم تا اینکه هفته ۳۸ رفتم معاینه در عین ناباوری گفت یه سانتم باز نیستی برو تلاش بیشتر کن ۳۹هفته بیا معابنه تحریکی کنم من رفتم اوضاع مثل قبل بود فقط دردای پریودی و کمردرد داشتم دوباره ۳۹ رفتم دوباره گفت خانوم دهانه رحم بستست معاینه تحریکی کرد برگشتم خونه ترشحات موکوسی اضافه به دردام شد گفتم حتما دیگه دارم باز میشم ولی ای دل غافل که هیچ اثری نداشت ۳۹ هفته یه ویزیت دیگه رفتم گفت اگه تا ۸ابان که میشه ۴۰هفته دوروز زایمان کردم که کردم نکردم با این نامه برم بستری برای امپول فشار ادامه تایپیک بعد...
مامان علی آقا 🩵 مامان علی آقا 🩵 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
پارت یک
من از ۳۲ هفته قرارداد ماما همراه رو بستم
قرار شد ورزش های روتین رو کم کم انجام بدم
که البته به علت تنبلی انجام نمیدادم هر از گاهی حوصلم سر میرف یکی دو حرکت میزدم😅
از ۳۵ هفته از روزی نیم ساعت پیاده روی رو شروع کردم
اونم نه هر روز
گاهی که بیکار تر بودم میرفتم
تا ۳۷ هفته رسوندم به روزی یک ساعت
و قرار بود این تایم هعی بیشتر بشه که بازم بدلیل تنبلی 😁 تا روز زایمان همین مقدار موند متاسفانه😅
۳۷ هفته و سه چهار روز که بودم رفتم سونو
گفتن وزن بچت ۳۲۰۰ هستش و آب دورش کمه
وقتی رفتم پیش دکترم گفتش بچه ات اگه تا ۴۰ هفته بمونه ممکنه وزنش بره بالا زایمانت سخت بشه از طرفی آب دورش هم که کمه پس بهتره تلاشت رو بکنی تو همین هفته ها زایمان کنی عقب نیفته
دیگه معاینه لگن شدم
(دکتر من مدلش جوریه که زود همه رو میفرسته سزارین ، خیلی به طبیعی اصراری نداره واسه همین همش میگفتم با خودم اگه بهم بگه لگنت خوب نیس باید سز شی قبول نمیکنم و چن جای دیگه هم میرم معاینه )
دکترم بعد معاینه گفت سر بچه ات کاااملا تو لگنت فیکسه و خیلی اومده پایین
دهانه رحمت خیلی خوبه یکم نرم شده
لگنت سایزش برا طبیعی عاالیه
با وجود توضیحاتی که راجب دکترم دادم خیالم راحت شد که پس از لحاظ بدنی آمادگی زایمان طبیعی رو دارم
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین
پارت یک
سلام مامانا تجربه زایمانمو مینویسم براتون انشالله همتون راحت ترین زایمان رو داشته باشین
پسر من ۳۲ هفته بریچ بود تا ۳۶هفته شد سفالیک
من ورزش پیاده روی رو از ۳۳ هفته شروع کردم روزی نیم ساعت
از ۳۶ هفته شد روزی ۴۵ دقیقه الی یک ساعت و ورزش هامو شروع کردم به صورت کامل از ۳۷ هفته شبی دوتا کپسول گل مغربی شیاف میذاشتم و روزی یک فنجون گل گاو زبون میخوردم و رابطه بدون جلوگیری و دوش آبگرم و…
شنبه ۱۲ آبان ۳۹ هفته و ۱ روز بودم رفتم پیش مامای خصوصیم تا معاینم کنه هفته ی قبلش به حد یک فینگر باز بودم معاینه کرد شده بودم یک سانت و نیم،بعد اون همه تلاش…
معاینه تحریکیم کرد گفت سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن وگرنه تا الان زایمان کرده بودی،یه ان اس تی دادم همه چی خوب‌ بود و بعدش نقاط فشاری رو برام انجام داد،بعدش من حدود نیم ساعت دیگه پیاده روی کردمو اومدم خونه.
رسیدم خونه ازم ترشحات خونی میومد و یه انقباض های خیلی محوی داشتم،چیزی که اصلا قبل معاینه تحریکی نداشتم.دوش آبگرم گرفتمو اومدم بیرون طبق گفته ی مامام کیسه ابگرم گذاشتم زیر دلم و یکم شروع کردم به ورزش و راه رفتن تو خونه باز..انقباضام کم کم شروع شد فاصلشون کم و کمتر شد و مدتشون طولانی تر
مامان فاطمه🥰❤️ مامان فاطمه🥰❤️ ۶ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ۱
سلام به همگی
من از اول بارداری چون دانشجوام دانشگاه میرفتم تا هفته ۳۸ و ۴ روز هم رفتم دانشگاه و فعالیت و اینا داشتم و خداروشکر اصلا استراحت مطلق هم نشدم
از هفته ۲۹، ۳۰ هم کلاسای ورزش رو شرکت میکردم
از هفته۳۶ هم دکترم گفت پیاده روی رو بیشتر کنم و کپسول گل مغربی رو از هفته ۳۷ یکی بخورم یکی هم شیاف بزارم که کپسول گل مغربی رو از ۳۸ هفته و سه روز شروع کردم
هفته ۳۷ معاینه که شدم ۱ سانت بودم هفته ۳۸ دو سانت شده بودم و هیچ دردی نداشتم فقط بعضی وقتا زیر دلم درد پریودی خیلی خیلی ضعیف میگرفت دکترم گفت از اون روز به بعد دوتا گپسول گل مغربی باهم بزارم هردوبار هم معاینه تحریکی کرد که دردش واقعا زیاد نبود
خلاصه گذشت تا رسید به روز پنجشنبه ۳ خرداد صبح که بیدار شدم ترشخ غلیظ زیادی رو نوار دیدم با عرض معذرت
بازم درد نداشتم ساعت ۱۱ صبح با مامانم رفتیم بازار و پیاده روی داشتیم از همون ۱۱ کمرم خیلی خفیف درد میگرفت و ول میکرد و هر ۵ دقیقه بود
حدودا ساعت ۲و نیم، ۳ ظهر بود که برگشتیم خونه باز درد خیلی خفیف داشتم که هر ۵ دقیقه بود به ماما همراهم اطلاع دادم و یه سری ورزش و دوش اب گرم و دود اسپند و اینا گفت انجام بدم تا زمانی که حدود ساعتای ۶ عصر بود که شدت دردام و طولشون یکم زیاد شد و شد هر سه دقیقه یه بار



بقیه تو کامنتا:
مامان یارا🫧🍓 مامان یارا🫧🍓 ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۲
هرچند من از هفته ۳۰ دیگ شروع کرده بودم ب پیاده رویی درست هر وعده غدا ۲۰ دیقه پیاده رویی داشتم گام شمار نصب کرده بودم کلا همه چیو با حساب کتاب پیش میبردم چون هدفم زایمان توی ۳۸ هفته بود
بعد هفته ۳۵ پیاده رویی هام شده بودن روزی ۶۰۰۰هزارگام ینی یک ساعت و خورده ای درحالی ک ااصلا درد کمرنداشتم بعد پیاده رویی ها
توی ۳۷ هفته و ۳ روز بدون درد ۲ سانت شده بودم
توی ۳۷ هفته و ۶ روز بودم ک اول صبح بیدارشدم و مایع دیدم فک کردم کیسه ابه رفتم بهداشت نامه ارجاع دادن ک بستری بشم😐رفتم زایشگاه ان اس تی گرفتن خوب بود معاینه کردن جوری معاینه کردن ک دیگ نمیتونستم راه برم ی سنو نوشتن گفتن همه چی خوبه باید مایع دور بچه چک بشه بیمارستان هم سنو گرافی نداشت از خوشحالی بال در اوردم ک خدا نجاتم داد از دستشون رفتم سنو دادم همه چی بچه ام خوب بود هرچی بیمارستان زنگ زدن ک سنو بیار ببینیم از ترسشون نبردم گفتم دکتر دارم نشون دکترم میدم و قطع کردم روشون😐🤦‍♀️
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم
۳۹ هفته و ۳ روز بیمارستان فلسفی نوار قلب و ان اس تی گرفتن
گفتن حرکات و ضربان خوبه ،و معاینه که کردن گفتن به زوررر یک فینگری
و انقباض ثبت شده نداری...من خیلی ناامید شدم ..من دو هفته آخر پیاده رویم رو خیلی بیشتر کرده بودم و همش در حال ورزش بودم، روزایی بود که ۲ ساعت، ۲ساعت ونیم پیاده میرفتم آخرشم اینطوری ضد حال خوردم😂🥲گفتن دو روز دیگه بیا
من از صبح تا شب ورزش و دمنوش زمانم رو می‌گرفت
چهارشنبه ۹ ابان رفتم زایشگاه
دوباره ان اس تی و اینا
معاینم کرد گفت ۲ فینگری و یک انقباض ثبت شده .من گفتن حتما دیگه نامه بستری دارم و ۴۰ هفته کاملم دیگه بستری میکنن
به دکترم زنگ زدن گفت بستری نکنید😐😐😑بهش بگین شنبه بیاد .
اون روز خود دکترمم نبود
من خیلی ناراحت شدم گفتم خب دکترم نباشه من با دکتر شیفت هم زایمان میکنم 😂😂میخواستم هر جور شده زایمان کنم مخصوصا دوست و همکلاسیم هم اونجا بود میخواست سزارین اختیاری کنه ،منو بگو از حسودی داشتم میترکیدمممم
نمیتونستم ببینم اون زایمان کرده و من هنوز موندم 🤣🤣🤣
هر چی به ماما گفتم ،بستریم نکرد گفت خانوم مگه الکیه تو تازه دهانه رحم بیرونی ۲ فینگره اصلیه بستس
اگه اینجا هم باشی ۲ روز باید درد بکشی ...
ادامه پارت بعد
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی