۱۷ پاسخ

تا ۳۷ هفته شدم و پیاده رویم شد روزی ۲ ساعت شربت زعفرون روزی دو لیوان و ورزش های لگنی
وسطای ۳۷ گفتن دو سانتی تا یکشنبه هم دوسانت بودم ۷ الی ۸ بار معاینه شدم دوبار تحریکی ک سه شنبه معاینه تحریکی شدید واسم انجام داد و گفت نزدیک ۳ هستی
گفت اگ دردت نگرفت پنج شنبه بیا بستری بشی ختم بارداری ۴۰ هفته ای

هر سوالی دارید بپرسید💟

پارت سوم

اما من از ۵و نیم صبح دردام منظم هر ده دقیقه شد شروع کردم ورزش پیاده روی اما تا شب دردم همون ده دقیقه بود منظم بود ولی که مامام گفت برم بیمارستان اگه معاینم نسب ب دیروز باز تر شد بخوابونن
ک اومدم گفتن ۳ سانتی لگنتم عالیه زنگ زدن دکتر چون چهل هفته بودم گفت بستری

ای جـان قدمش براتون پر از خیر و برکت باشه ، و خودتم هرچی زودتر خوب شی و‌کنار نی نی با عشق زندکی‌کنین♥️

مبارکه خداروشکر سبک شدی😍

به به مامان شدنت مبارک
انشاءالله که زیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ بشه
الآن در کل راضی بودی یا نه؟؟
اما مامای همراهت وقتی مسئولیت قبول کرد نباید تنهات میزاشت

بیمارستان دولتی رفتی یا خصوصی

خداروشکر عزیزم قدمش پر از خیرو‌برکت❤️برای همه زایمان طبیعی ها تو بیمارستان شمال دکتر زنگ میزنن بیاد؟راضی بودی؟به همه اجازه میدن همسرشون باشه؟اپیدورال نگرفتی؟

خانوم قوی خدا قوت💚💚

عزیزم خداروشکر که بسلامتی نی نی رو بغل گرفتی ❤🌱🙏

قدم نو رسیده مبارک خوش قدم باشه براتون 😍❤️

از دست مامای جایگزین واقعا اذییت بودم اون دست میزد بهم اذییت میشدم

پارت ۶
و اینکه بچه۳۸۰۰ بود قدشم بلند فقط چون تایم زایمانم طولانی شد یه شب قراره بخوابه


و بدترین چیز اینکه مامام موقع زای بمانم رفت مسافرت و بجاش یه خانوم مُسِنو فرستاد و اون خیلی معاینه تحریکی میکرد و تو اوج دردم یه سوال هزاربار میپرسید و

خدارشکر ک بلخر همه چی تموم شد گلم بچتو بغل گرفتی قدم نورسیدت مبارک عزیزم

پارت ۵
دکتر اومد ۱۰ سانت بودم ولی زور میزدم نمیومد تا اینکه دوتا ماما اومدن افتادن رو شکمم فشار دادن‌کمک کردن بالاخره ۱۰ شب رفتم چهار و نیم صبح تموم شد ولی دردش‌ گفتنی نیست
بعد اینکه بچه درومد جفتم مونده بود در نمیومد اونم اذییت شدم بعدشم ک فشار دادن شکم ......و بعدم بخیه و اون‌گاز استریلا ک هزار بار گذاشتن تو رحمم ک مطمئن بشن خونریزی ندارم اذییت شدم

پارت ۴

خوابیدم شروع کردن آمپول فشار دیگه دردا فاصلش کم شد شدتش بیشتر و من تا ۴ سانت ورزش میکردم ک ۵ شدم کیسه آبو زدن دردا شدتی شد ولی اون وسطا معاینه تحریکی هم میکردن بدترین قسمتش بودم اونم میگم در آخر چرا
دردا شدت گرفت شدم بین ۶ و ۷ گیر دادن ورزش سجده بشو یا بشیت چمباته خیلی سخت بود
تا اینکه ۸ شدم زنگ زدن دکتر بیاد ناگفته نمونه تا زمانی ک دکتر بیاد شوهرم پیشم بود و میرفتم دستشویی با آب گرم ماساز میداد کیسه آب گرم اینا میذاشت با اینکه ماما داشتم

زعفران خطرناک نبود خوردی؟

سوال های مرتبط