«تجربه زایمان پارت ۴👣🤱💕»

بعد دخملی رو شیر دادم ماما گفت باید دستشویی بری و ادرار کنی رفتم دستشویی اومدم بیرون خون زیادی ازم می‌رفت و شیفت هم عوض شده دوباره منو بردن روی تخت و یه ماما جدید اومد شکمم رو فشار داد واون مامای دیگه معاینه میکرد خون زیادی دفع کردم
دوباره خوارکی بهم دادن و هر ۱۰دقیقه شکممو فشارمیدادن که ببینم خونریزی دارم یانه شاید ۱۵بار اومدن شکمم فشار دادن و خیلی دردناک بود
که دیگه ساعت ۱۶:۳۰ برای آخرین بار اومد شکممو فشار داد گفت خونریزی نداری حالا برو دستشویی کارمو انجام دادم
لباس پوشیدم ،دوباره اومد دید که خونریزی ندارم گفت
میتونید برید بخش ، ساعت ۱۷ اینا اومدم بیرون از زایشگاه و رفتم بخش
به خاطر این خونریزی کردم که دیر ادرار کردم وخون جمع شده بود خداروشکر رحمم جمع شده بود و بسته بود
این تجربه زایمان طبیعی من بود درست بود درد کشیدم و اذیت شدم اما این طبیعت زایمان طبیعیه و خداروشکر که من و دخملم الان حالمون خوبه
و نگاه کردن بهش جون میگیرم و دردام واقعا ارزش این فرشته کوچولو رو داشت 💕🧚🏻‍♀️

ای جانممم
خیلی خوب بود
مرسی ک تجربه اتو نوشتی
الهی ک دخترت خوش طالع باشه
منم دیروز رفتم معاینه تحریکی
بعدش هم ی ساعت و نیم ورزش لگنی کردم
آنقدر درد های شدید داشتم ک تمومِ جونم رفت
ماساژ گرفتم و خوابیدم تا الان
الان هم گرفتگی زیر شکم و کمر و درد پا دارم
باید چیکار کنم
ک درد و انقباض بگیرم؟

خب خداروشکر خدا حفظش کنه ❤❤❤😍 اون موقع که گفتی صدا دخترتو شنیدی گفتم آخیش من خودم دوتا زایمان طبیعی داشتم این سومی هم طبیعی

خیلی خوب بود مرسی ک تجربتو گذاشتی ...بخیه هم زدن؟ کدوم بیمارستان بودی؟

ای جونم ماشاالله خدا حفظش کنه گلم چشم حسوداش کور بشع الهی

خوش اومدی قشنگم🩷

ننه ننه قشنگ🤩
بخیه هم زدن؟

جاااانمممممم عزییییییزم عروووسکه ماشالله