منم خیلی میترسم در روز انشالله ک چیزی نمیشه
من ۹هفته بودم شوهرم ی دعوای خیلی بدی کرد ک انگشتش شکست دوسش پاش رباط سلیبیش پارع شد دوس خودم دستش کبود شد فقط من عقب مونده بودم ب من نخورن اینقد ترسیدم کنگو شبش هر چی گفتن بیا بریم بیمارستان نرفتم گفتم خوبم اومدم خونه آبجوش نبات خوردم حالم بهتر شد . گفتم ک در حد من نترسیدیی و الان خداروشکر ۳۰هفته هستم نگران نباشین استرس خودش بدتره
ساعتی ده بار م میترسم:/
فک نکنم طوری بشه منم زیااااد شدید ترسیدم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.