مامانا پنج مهر عروسیه پسر داییمه خیلی دو دل شدم که کارنم ببرم یا بذارم بمونه خونه مادرشوهرم

چندتا دلیل دارم که نبرم یکی اینکه کلا همه چیو میخواد بهم بریزه و باید چهارچشمی هواسم باشه
دومی اینکه یکی از فامیلامون خیلی چشمش شوره هروقت کارنو میبینه بچه کلا ناآرومه میشه
بعد اینکه اگر تا اون موقع سرد بشه میترسم مریض بشه

ولی بذارمم بمونه خواهرشوهرم یکم عصبیه میترسم بچه رو دعوا کنه و اینکه یکم سهل انگارن همه چی بهش میدن زیاد توجه نمیکنن یهو ی بلا سربچه نیاد چون از صبح تا شب باید بمونه شما باشین میبرین؟
یبار که شش ماهش بود عرپسی داشتیم نبردم بخاطر صدایه بلند براش بد بود ولی الان واقعا موندم

سلام عزیزم خوبی
راستش من باشم بچمو پیش کسی ک مطمعنم سهل انگاره و امکانش هس عصبی هم بشن نمیزارم چشم شور هم همه جا هس فامیلات تا الان هزاران دفعه بچتو دیدن و اینکه میتونی اسپند دود کنی واسش برگشتنی خونه
عروسی پسر داییته غریبه نیس خاله مامان خاهر و چن تا فامیل ک صمیمی هستی هم اونجان میتونی بگی کمکت کنن
من عروسی طرف شوهرم باشه بچمو به مامانم میسپرم چون کسی نیس کمکم کنه و به مامانم اعتماد کامل دارم ولی الان شرایط تو فرق داره بنظرم بچتو ببر

منم ۹ مهر عروسی خواهرشوهرمه میبرم
ببین تو خیابون هزاران نفر بچه رو میبینن ممکنه ۲ نفر چشمشون شور باشه صدقه بده چهارقل و آیت الکرسی واسش بخون تلقین هم نکن
لباس هم گرم بیار یا بپوشون
اونجا از مامان و خواهرت کمک بگیر
همسرت هم هست کلا عروسی سه ساعته بچه باید تو همه موقعیت ها قرار بگیره تا یاد بگیره

ببری بهتر

هیچوقت بچه ات رودست کسی نسپارازمن نصیحت ببرش تواجتماع بزارعادت کنه پسرمن دوسالش بودیکباربردم تالاریعنی وحشت کرد.....
واسه چش شوری طرف مقابل اسفندکن برآوردی هم نمک دورسرش بگردون بریزتواسفند

عزیزم باید خودت بدونی کدوم بهتر ولی الان مریضی زیاد شدم من پسرم و بردم خانه دوستم الان افتاده مریض..طفلکی حسابی لاغر شد..میتونی بری بزاری پیش کسب ولی زود برگردی..

ببر بچه رو برگشتی اسپند دود کن تخم مرغ بین دوتا پاس بشکون هیچی نمیشه صدقه هم بده

رادین پنج ماهه بود باخودم عروسی بردم چون به هیچ کس اعتماد کامل ندارم

یه کم اسپند بزار تو جیب پسرت بعد بیا براش دود کن تخم مرغ بشکن

نمیشه بدی همسرت نگهش داره؟
من چند روز پیش عروسی برادر شوهرم بود
پسرم بیشتر پیش شوهرم بود

بده همسرت ببره مردونه

پسر من که چند روز پیش بردم عروسی آنقدر گریه کرد بچم از صدای زیاد موزیک و اون همه غریبه حسابی ترسید آنقدری که گریه کرد اومدم بیرون تو ماشین بودیم موقع شام رفتم تازه بردمش گذاشتم خونه مامانم بعد رفتم انقدر‌گریه تو تالار که نفسش داشت بد میومد

دوست داری راحت باشی نبر ولی ازلحاظ چشم شدن هرچی بچه روزودبزودببینن بهتره دیربدیرببینن بیشتربچشمشون میادمیگن چقدبزرگ شده و...

بنظرمن بچتو ببر هم بچه حال و هواش عوض میشه هم اینکه نبری کلا استرس داری ک الان بچت درچه حال اذیت نشه اونجا من دخترم ک کوچیک بود یااینکه مامانمم همرام نبود دخترمو بردم کلی بهش خوش گذشت اقامم خیلی کمکم داد موقع رقص هم باهمسرم میخواستیم برقصیم خالم گرفتش همونجاخوابش کرد کلی اقوام کمک کردن الانم ک عاشق اهنگ و رقص محاله بدون بچم برم

ولله اگه من باشم میبرمش یا کلا عروسی نمیریم چون بنا به چیزی که گفتی اگه بذاریش جاش مطمعن نیس چون الان ماشاءالله شیطون شدن ویه جا بند نمیشن بایه یکی چهارچشمی حواسش، بهشون باشه

ی صدقه بذه براش ببر بچه رو باید همه جا برد
حالا اگه جای امن و خوبی بود یه چیزی

ببری بهتره سه تا ایت والکرسی بخون فوت کن بهش برو لباس مناسب هم بپوشونی مریض نمیشه

ببرش بابا بچه رو

ببر با خودت

منم تا الان نبرده بودم ولی چندوقت پیش بردمش..بچه خوب و ارومی بود براش همه چی تعجب داشت میرقصید میوه شیرینی شربت این چیزام میدادم میخورد
خودم و باباشم یکم اون یکم من نگهش میداشتیم
خلاصه ک تجربه بدی نبود برا من از این ب بعدم باز میبرمش

نبر بچه رو ولی بزار پیش کسی ک مطمعن تری

راستی مامانایه کرجی اگر ارایشگاه خوب سمت گوهردشت میشناسین بگین😍

من میبرم بچمو

من هفته پیش عروسی بود کلی کیف کرد بچم