۶ پاسخ

من‌ اصلا از اینکه بچه ام کسی رو بزنه خوشم نمیاد ولی یه دختر همسایه داریم5سالشه یا بچه ام رو هل میده یا محکم میگیرتش فشارش میده منم وقتی موهاشو میکشه یا چنگش میزنه چیزی نمیگم چون باید در برابر این وزه خانوم از خودش دفاع کنه ولی از طرفی هم نگرانم که عادت کنه و بقیه رو هم بزنه واقعا موندم چیکار کنم سعی میکنم زیاد خونه دوستم نرم یا اون نیاد و از هم دور نگهشون دارم ولی همو ن موقع هایی هم که میاد کار خودش رو میکنه ، اینم بگم که نباید تو دعواهای بچه ها بخوایم انگشت اتهام به طرف بزرگترا بگیریم الان شوهر تو میتونه چیکار کنه یا خواهرشوهرت نمیتونن که بچه به این کوچیکی رو تنبیه کنن

چراانقدر شبیه همیم ..چرا هممون ازدست این اعجوبه ها ارامش نداریم منم یه نمونه شودارم بااین تفاوت ک دخترخواهرشوهرمن ۳سال ازبچه ی من بزرگتره ..پدرمنو بچه موباهم دراورده ازوقتی من بچه دارشدم و دقیقامادرشوهرمنم همینطور ریلکسه انگارک بچه ی منو کادرشوهرم زاییده و ب من ربطی نداره ک هرطوربرخوردمیکنن باهاش

هیچ پدر مادری به بچش زدن یاد نمیده
پسر من به شدت ما و اطرافیان رو میزنه هر راهی رو رفتیم جواب نگرفتیم به قدری اذیتم سر این موضوع اما فعلا چاره ای ندارم
وقتی طرفی کسی میره میدونم میخواد بزنه سریع جمعش میکنم
شاید اونم مثل من نمیدونه چیکار کنه

به دخترت یادبده هرکی زدبزنتش توهم خجالت نکش بگوبه پچه ت یادبده هم سن خودشونزنه

حرس نخور خواهر ولی توام مث خودشون رفتار کنید از قدیم میگن با هر کی مثل خودش

اخ اخ میفهمم چی میگی من برادر زاده ی خودم دخترمو. میزد تقریبا ۶ ماه بزرگ تره بیشعور مامانش من بودم حالا میگفت نزن ولی وقتی تو اتاق بودن هیجی نمیگفت و تازه لاپوشونی ام میکرد منم دلم نمیومد برادرزادمو دعوا کنم فقط اعصابم بهم میریخت اون بچست نمیفهمه بزرگ ترش ک میفهمه

سوال های مرتبط

مامان 🍼مرسانا جان 🥣 مامان 🍼مرسانا جان 🥣 ۱۶ ماهگی
خانوما چرا این بچه ها این جورین چرا انقد باهوشن من توانایی باهوشیشون رو ندارم تحمل شیطونی ندارم
البته دختر من اینطوریه وگرنه پسر داییم و دختر داییم یکماه کوچیکتر و یکماه بزرگترن اصلا اینطور نبودن اصلااااا انقد شیطون نبودن ولی دختر من شخم میزنه
میره رو مبل وایمیسه میدونه من حساسم روش میدونه من حرص میخورم میاد تا لب مبل وایمیسه که یعنی من دارم میفتم منم مبلام استیله و چوب سفت یعنی اگر بخوره زمین چیزی براش نمیمونه ولی اذیت میکنه
کار به همه چیز داره
راه میره شیطونی میکنه
رو مبلا راه میره لب مبل راه میره
راه میره میره سر گاز
اصلا در روز یکجا نمیشینه فقط موقع خواب میشینه وگرنه فقط راه میره
همه چیزو میفهمه همه چیزززز
فقط زبون نداره که درست حرف بزنه
از بس حرص خوردم کاراش یادم نیست
ولی فقط میدونه خیلی شیطونه
منم عصبی میشم
الان رفت لب مبل وایساد هی گفت مامان مامان یعنی منو نگاه کن که من دارم میفتم منم زدم تو پاش از حرصم
مبلا رو هم جمع کنم از مبلت میره بالا
کلا پاشو همه جا میزاره میره بالا