مامانا
خسته شدم دیگه از چالشای بچه داری
نمیدونم براب من اینجوره یا همه همینیم
مغزم درد میکنع
بچم از صبح ک بیداز میشع جلو دره بریم ددر
همش تو ددرم بیرونم ک میرم اصلا راه نمیره تو کالسکه و اینام نمیشینه فقط بغغغغل کمرم داغونه
وقتیم میایم میشینیم تو ماشین ک برگردیم خونه انقد جیغ میکشع و درو فشار میده خودمو شوهرم قاطی میکنیم
غذا که اصلا یه جوری غذا نمیخوره دیگه دست و دلم نمیره غذا درست کنم چون شوهرم ک کلا وعده های غذایی رو سرکارع اونجا غذامیخوره خودمم با هله هوله سیر میشک این بچم گ هیچی نمیخوره همه رو پرت میکنع هرچی درست میکنم باید بریزم دور
خوابش ک 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
ساعت ۳ شب میخوابه با زوررر انقد رو تخت غلت کیخوره هی باید پاشو بکشم بیارم دو قطره شیر بخوره
بازیم هرچی میام بشینم باش بازی کنم میذاره میره
فک کنک خیای گند زدم تو بچه داری
کلافم خستم
دلم مبخواد لرگردم ب دوران قبل
خیلی دوسش دارم جونمه زندگیمه ولی کشش دیگه ندارم از الان هول فردا رو گرفتم چجوری سرگرمش کنم همش باید بشینم کنارش از اسباب بازی بدم میاد دیگه
نه خونه مرتبه
ن غذا دارم
هیچی ساعت ۳ ام ک میخوابه دیگه جونی برام نمونده ک وایسم کاری کنک
روابط زنوشوهریمونم ک افتضاح روزی ۱۰ دفعه بحثمون میشه من مجبورم ب خاطر دخترم سکوت کنم ک تنش بهش وارد نشه
من کلت ۲۸ سالمه همه چیم داغون هیکلم داغون قیافم داغون موهام داغون
بچم همه چیش داغون از خواب بگیر تا خوراک تا بازی و ....
دلم واسه وقتایی که سرکار بودم برو بیایی داشتم تنگ شده
از دخالتاشون خستم اما خرمت پدرمادری اجازه نمیده چیزی بگم چون تو این مدت خیلی کمکم کردن
نوشتم ک بخونین شاید کسی چیزی گفت من یه کن اروم شم بدونم مثل منم هست

۸ پاسخ

سلام عزيزم پيامتون خوندم خيلي ناراحت شدم ببينيد اون كوچولو به خواست ما وارد اين دنيا شده و همه پشتو پناهشما هستيم ميدونم خسته ميشين سخته واقعاً سخته ولي هر بچه اي يا اصلاً هر انساني يه غلقي داره بايد تلاش كنيد پيدا كنيد و يه چيز خيلي مهم اينه كه تا روابط مادرو پدر در منزل خوب و صميمانه و پرمهر نباشه متأسفانه بچه ها بد غلق ميشن و كاملاً از شرايط تأثير ميگيرن ولي در كل اين روزاي سخت براي هممون كه اين فرشته هاي كوچولو داريم هست و ميگذره ولي خيلي مهمه كه چطور بگذرونيم كه بعدها پشيمون نشيم بگيم ايكاش فلان رفتارو ميكردم ايكاش يكم صبورتر بود و هزاران ايكاش ديگه….
اما عزيزم من بهت يه خسته نباشيد بزرگ ميگم و يه بار ديگه تأكيد ميكنم سعي كنيد مامانو بابا با هم مهربان تر بشين تا آرامش و حال خوب اول به خودتون بعد هم به فرزند گلتون برسه غذا نخوردنو نخوابيدن براي اكثر بچه هاست نگران نباشيد ميگذره حالا يكم لاغرتر مهم نيست مهم آرامش روح و روان اين كوچولوهاست
اميدوارم حرفام ذره اي بتونه آرومتون كنه از راه دور ميبوسمتون و محكم بغلتون ميكنم باز هم ميگم خسته نباشي مامان مهربون

انگار من اینارو نوشتم🥲تازه ویروسم گرفت بدنش ریخت بیرون اللان سرماخوردگی هم گرفته😭😭😭😭😭😭ازار اذیتا گریه ها اینایی که نوشتی بماند تازه منکه قشنگگگگ افسردگی دارم

وای انگار زندگی منو توصیف کردی یعنی از درون متلاشی شدم تا الان همه چیش چالش داشته و داره خوابش خوراکش رشدش وای خودمم جسم و روحم داغون هرچی فکر کنم کی قرار یکمی استراحت کنم کی قرار این روزا تموم شه به هیجی فکرم کار نمیکنه باورت میشه از شدت ضعف و خستگی همش زیر سرمم هیشکی دلش به حالم نمیسوزه

روان درمانگر هم کمک بگیری خوب میشه به دکتر خودشم بگو این طور نمون ......

از کسی کمک بگیر دعوا کنیش همش بدتر میشه هر کاری کرد واکنش نده هیچی دنبال واکنش توعه

چند روز خواب اور سبک کودک بده سر ساعت بخوابون بعد قطع کن تایم خوابش درست میشه قبل خواب شکمشو پر کن .شیر شبو قطع کن ۹روز سخته بعد رو روال تر میفته .ژل بیحسی به دندون بزن من باریج میزنم .تقویت اعصاب بادام خوبه و رفع عصبانیت پاتو پنج شیش دقیقه بزار تو نوره و بو کن ایستاده یه خط دعا داره و عصبانیت تمام

عزیزم نه خودتو نه بچه رو با هله هوله سیر نکن هم بیخودی اضافه وزن میاری هم خاصیتی نداره،بچه ام الان سن رشدشه کناه داره،همه شون همینن مریزن و کم میخورن ولی باید صبوری کرد و باهاشون مدارا کرد وقتی یه روتین منظم داشته باشن گرسنشونم میشع

من دخترم رو بردم دکتر....گفت بیشتر تنش های بچه ها از بدخوابی و بی خوابی و کمبود توجه مادرو پدره.....بهش قطره داد تا سرساعت بخوابه خوابش که خوب شده اخلاق و رفتارشم خیلی بهتر شده....شماهم سعی کن خوابش رو تنظیم کنی از۱۰شب دیگه باید بخوابه یک هفته قطره بدی خودش دیگه عادت میکنه بعد اعصاب خودت هم میاد سرجاش

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا کیا بیدارین ؟
من شبا این موقع ها که میشه خیلی خودم خودمو سرزنش میکنم ک میتونستی مادر بهتری باشی میتونستی غذای بهتری ب بچت بدی میتونستی بیشتر باهاش باری کنی میتونستی نذاری تلویزژون و مدبایل ببینه و ....
ولی فردا ک میشه واقعا تو طول روز یه جور دیگه پیش میره همه چی از نشستن دائم پیش بچم واقعا دیگه بعد یه تایمی خسته میشم ازینکه هر ردز با یه سری اسباب باری تکراری بازی کنم خسته میشم وقتی بی حوصلگی دخترمو و نق ها پ بهونه ها و جیغ هاشو میبنم تلویزیونو روشن میکنم خودشم میره موبایلو میاره جیغ جیغ ک برام موبایل بذار غذاهم دستپختم ازین بهتر نمیشه 😓
صبونه هام من فقط تخم مرغ ب روش های مختلف میدم چیزی دیگه مثه فرنی اینا نمیخوره
اما عذاب وجدان ولم نمیکنه همش قیافه کسل دخترم ک بغضی تایما تو خونه ب شگم میخوابه رو زنین از سر اینکه حوصلش سر رفته جلو جشمه کسیم ندارم بچم خیلی تنهاس تمام اینا خیلی ب مغزم فشار میاره
با دوستم مشورت کردم میگفت زندکیو اسون بکیر هیچی نمیشه تلویزیون ببینه موبایل ببینه از بچه داری لذت ببر اما این فکرا هر شب مثه خوره افتاده ب جونم
مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا
این موقع دقتی پیام میدم اکثرا جواب میدن بیاین خواهشا نظر بدین
من واقعا دیگه درمونده شدم از سر دخالت های اطرافیان از سر افکار خودم ک نمیدونم کارم و روش تربیتیم و رفتاری ک با بچه انجام میدم درست هست یا نه
مامانم و بابام ک کلا میگن تو هیچی حالیت نیست و چون ما کمکت کردیم و تو میای ب ما در روز سر میزنی ما اجازه داریم تو همه چی بچت دخالت کنیم و نظر بدیم
ما اصلا اهل ربت و امد خانوادگی نیستیم فامیل نداریم مامان و بابام با همه قهران ب طبع اون ماهم بت کسی رفت و امد نداریم
بچم هیچ مهمونی و اینا نمیره تا مویعی ک تابستون بوذ هر روز روزی جند بار میبردمش پارک و بازیو آب بازی و... الان ک هوا سرد شده بیرون نمیبرمش خیلی بهونه میگیره همش سرشو گرم میکنم یا میبرمش رو تراس بیرونو نگاه کنه
وقتی از رو تراس نگاه میکنه بیرونو خیلی دلم میگیره گ چرا کس و کاری ندارم و این بچع باید از پشت نرده و میله ببینه بیرونو
خونه مامانک اینا تا جمد وقت پیش هر روز میرفتم ۳ ۴ ساعت میموندم منتها چون خیلی گیر بم میدن و تو همه چی نظر میدم اعصابم کشش نداره دیگه نرفتم جند روزه
الانم همش ویام میدن بهم بچت افسرده میشع بچت فلان میشه و ...
شما بیاید بگید بچم افسرده میشه اینجور ؟
اصن شما چجور با بچه تا میکنید تو خونه تو پاییز و زمستون
بخدا دیگه مغزم کشش نداره همش حس میکنک در حق بچم بدی میکنم
ازونورم میرم پیش دوستام ، میگن براش قانون بذار خیلی ددریه خیلی فلانع
مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
همه چیمو دادم من سر همی یدومه بچه
موهام داره دونه دومه سفید میشه
اعصابم صفز شده
هیکلم داغون
قیافم داغون
تیپم داغون
از اجتماع دور افتادم
سرچی ؟
مگه قراره تهش چی بشه
باید ب فگر غذاش باشی
ب فکر بهداشتش باشی
به فکر تفرژحش باشی
به فکر خوابش باشی
ب فکر کوفتو زهرمارش باشی
تا میای هک از یه چیزی استفاده کنی ک بلکم خودتم یه ذره اروم شه میگن ن بذه بهش ضرر کیرسونه مثه تلویزیون کثه موبایل
هرشب باید خودتو جر بدی تا سرگزم بشه
هزشب باید با یه سری اسباب بازی مسخره ی داغون بازی کنی و هزار مدل عنتر بازی دراری تا خوشش بیاد
هرشب باید حداقل ۵ بار عن و گوه بشوری هر دوساعت با کلی کش وقوس پوشگ عوض کنی
خودت حوصله نداری ولی باید حوصله اونو داشته باشی
میدونی هیچی نمیخوره ولی باید پایسی پای گاز ساعت ها غذا بپزی
دلم میخواد بدمش یه یکی چند وقت نگهش داره
ساعت ۱ظهرکه بیدار شد تا ساعت ۲ و نیم شب فقط نیم ساغت تو ماشین خوابید
بغد باهزار تا بدبختی و استا و اینا ساعت دو و نیم خوازش برد ساعت ۳ اومده سر بالش من سرشو گراشته منو کرده تو چسه جا
یه نیم ساعت پیشم با یه گریه وحشتناکی بیدار شد بهش استا دادم ک بخوابه الانم هی ناله میکنه
من قلب درد گرفتم از شدت گریش
صدای ضیغ گریش تو گوشمه
میدونی چند شبه درست نخوابیدم