من که خودم عاشق مدرسه بودم و لوازم تحریر، حالا پسرم 6سالشه رفت پیش دبستانی خیلی براش خوشحالم همش منتظر این روزا بودم
سلام نازنین جان. منم خیلی دلم برای مدرسه مخصوصا دو سال آخر تنگ شده. حالا من دوست دارم زودتر برسه زمان مدرسه رفتن مانی. خصوصی بهت پیام دادم گلم
اتفاقا من اونروز کتاب های دختر خواهر شوهرمو جلد میکردیم میگفتم اخی کی بشه کتاب های رایان رو جلد کنم براش چیزای فانتزی بخرم اخه خودم خیلی دوست دارم. کلی هیجانی شدم ، خواهر شوهرم گفت تا چشم به هم بزنی زود بزرگ میشن و واقعا اینجوری زیاد فک نکن فعلا از این لحظات کیف کن
قطعا همهچیز قشنگتره
اینا همش نگرانیهای کاذبه چون ب وقتش خدا قشنگترینشو میچینه برامون.
من حقیقتا این نگرانیا رو ندارم، خودم ذوق مدرسه داشتم و دقیقااااا برعکس تو نازنین جانم این چند روز ک همش صحبت از مدرسه بود هیجان اینکه کی میرسه روزی ک برای آروکو لوازم تحریر و کتاب بخرم و لباسشو بپوشونم و بره مدرسه از الان هیجانزدم کرد و خوشحال.
مطمئن باش خیلی راحتتر از تصوراتت اون روز میگذره
مادر شدن حقیقتا با تصوراتی که آدم میکنه فرق داره خیلی
وقتی مادر میشی بعدش همه چیزت فکرت میشه بچت و قطعا بچت در هر سنی که باشه چالش های مخصوص خودش رو داره از جمله در آینده همین مدرسه رفتن
امیدوارم بتونیم از پس همه ی چالش ها بربیایم و بهترین باشیم 🥲🥹
عزیزم😊 وقتی همه چیزو بسپاری به خود خدا خدایی که وقتی جنین و تو مهر مادر پرورش میده جا تنگ و تاریک به دنیا میاره به فکرش هست من وقتی باردار شدم به فکرم بود بچه مو رو به دنیا میارم بزرگش میکنم به امید خدا خوب تربیت میکنم 🤲پای خودش وایسته چون بعد چن سال دیگه کنار من نیست از پس خودش و زندگیش بر بیاد خوش حال باش😍 با تمام سختی ها طعمه مادر بودن و میکشی سختی هاش هم لذت داره خوش بین فکر کردن انرژی مثبت داره حال دلت و زندگی تو خوب تر میکنه ی روز انقدر بزرگ میشن چشم رو هم بزاریم میبینیم مادر بزرگ شدیم خوب که از الان داری فکر میکنی هیچی زودی نداره چون زود میگذره روزها از الان باید آماده باشیم بدونیم پاره تنمون که یک لحظه نمیتونیم بسپاریم حتی به مادرمون تا جایی بریم باید از مون دور باشن برن دانشگاه و سربازی وبعد هم خدا میدون کجا قسمت ازدواج شون میشه باید برن خونه زندگی بسازن برا خودشون 🥰
به نظرم شما دچار افسردگی پس از زایمان شدین و هنوز بعد از یک سال خوب نشدین
زیادی فکر میکنید به همه چی
به چیزایی که هنوز اتفاق نیفتاده و خیلیاش قرار نیست هیچوقت اتفاق بیفته
در لحظه زندگی کنید
مم عاشق اون حس اول مهرم..اون ذوق مدرسه رفتن..و فکر میکنم اون شور و هیاهو توی دبستان بیشتره...وقتی فک میکنم که پسرم کلاس اولی بشه ذوق میکنم😂ولی احتمالا جنبه های مثبتشو میبینم و قطعا چالش های خودشو داره
دوتادخترم رفتن مدرسه و شوهرم سرکاره ومن با خترکوچیکه توخونه هستم تامیادبچه هاازمدرسه بیان من احساس خفگی دارم وهی منتظرم تابرگردن خونه،برامن که دخترام کمک میکردن وبچه رانگه میداشتن کاراموبکنم واقعاسخته
بااینکه دوران مدرسه زیادم بدنبود ولی اصلا اول مهردوست ندارم ولی زیاد اینوباکسی درمیون نمیزارم حسش عوض بشه. بنظرم به خود بچه هم بستگی داره چقدر مامان استرس داشته باشه
منم پسرم امسال میره کلاس اول🥰😍
من تا دوران دبستان خیلی شاد بودم ولی دوران بلوغ و فرق گذاری های که میدیدم سخت بود و درس ها سختتر
من عاشق مدرسه بود و هستم چقد با ذوق میرفتم مدرسه واقعا دلم تنگ. شده بی صبرانه منتظرم مبین بزرگ شه بره مدرسه و دانشگاه😢
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.