۳۵ پاسخ

چرا هیچ کس ب ما نگفته بود، بچع داری اینقد سخته 🥲

چقدر منی
با اینکه عاشق دخترمم
ولی اینروزا اعصابم به شدت ضعیف شده
میگم اخه چرا ما آدما بچه میاریم و بعدش اذیت میشیم و به همه هم میگیم بچه دار نشید
و درصورتی که همه میگفتن بچه نمیخوایین
لذت ببرین از زندگیتونننن
ناشکری نمیکنم ولی واقعا اعصابم نمیکشهههه🥲
شاید تحملا کم شده
نمیدونم🥲

اين حس سراغ همه ي مادرا مياد
يكي بيشتر يكي كمتر
زندگي بعد از بچه ها خيلي تغيير ميكنه همه چي بي نظم تر ميشه روابط عاطفي پدر و مادر كتر ميشه همش ميشه نگراني نگراني

من که هرکس دیر ازدواج می‌کنه بهش حسودیم میشه

میدونی روزایی ک غرق میشم تو حسرت دوتایی بودنام با همسرم اون روزا برام مثل جهنمه،اینکه دیگه هیچوقت اون روزا برنمیگرده و دیگه هیچی مثل سابق نمیشه قلبم میخاد پاره بشه
بقیع رو نمیدونم ولی بعد این همه مشاوره و صحبت کردن هنوزم دخترمو دوست ندارم هنوزم بخاطر وجودش از همسرم متنفرم،هنوزم از وجود دخترم تو خونه دچار تنفر و انزجار میشم
اسمش ناشکری نیستا هر زنی ی زمانی دلش میخاد مادر بشه ولی انگار ما زمان بدیو برای مادرشدن انتخاب کردیم،انگاری اونقد ک باید اماده نبودیم
انگار ک هر لحظه تو ذهنم میاد اگ نباشه همه چی مثل قبل میشه

منم داغونم انقد خستم که نهایت نداره دوتا بچه دارم نیم شیر یکی یکسال و سه ماهه یکی هم سه سال یکم بیشتر.انقد رو اعصابم راه میرن انقد راه میرن پیرم کردن بخدا... هیچکسو ندارم کمکم باشه هیچکس فقط شوهرم اگ باشه طفلک کم نمیزاره ولی از پنج صبح تا شب سرکاره....حالم از زندگی تکراری و کارای تکراری و بچه داری بهم میخوره فقط خدا کمکم کنه حالم بهتر بشه😭😭😭

مژده جان حالا فک کن یادت میره این همه سختی و چالش باز بچه میاری😂🤦من سر دخترم مثه شما بودم هیچ لذتی نبردم از بچگیش. زرت یادم رفت دومیو اوردم

دقیقا منم مثل شمام خیلی افسرده و پیر شدم

منم حس شما رو دارم
در عین حال که لذت میبرم از شیرین کاریاش
میگم نونت نبود؟آبت نبود؟
بچه آوردنت چی بود...
مادری پر از احساسات متناقضه

حق داری عزیزم
خودتو دوست داشته باش
تو الان دنیای اون فسقلی هستی
نزار دنیاش غمگین وخسته باشه

تو چقد منی واقعا منم همین حسو دارم ولی اگه نگاهش کردم یا امد منو بوس کرد همه این سختیارو یادم میرم
ولی اینا به کنار یکی هم میاد چیزی نمیدونه قضاوت میکنه میگه تو مادر خوبی نیستی یا نمیتونی مادر خوبی واسه دخترت باشی اینو وقتی به من میگن انگاری یه چاقو گرفتن و زدن به قلبم در کل تیکه تیکه میشم 😓

دقیقا برای منم هروزی ک میگذره اندازع ده سال پیرمیشم مخصوصامریض میشع یاتب میکنه ن اشتهاداره نه میخوابه نق میزنه دارونمیخوره خیلی سختی کشیذم روزای اول زردی وکولیک شدید ورفلاکس خواب سبک وشیرنخوردن توبیداری و...هنوزم ادامه داره کاش زود بزرگ بشن دوسال سه سال بشن من هنوزم خواب طولانی نداشتم

ببین بچه داری واسه امثال تو و من که خیلی استرسی و وسواسیم و حساسیت زیادی رو بچه بخرج میدیم سخته واسه خیلی از مادرا که بی خیالن یا بهتر اینطوری بگم همه چیزو اسون میگیرن و بی استرس هستن خیلی راحته تازه اوتا بیشتر از ۱بچه هم دارن گاها

من هم هر روز با خودم این حرفها رو میزنم بعدش هم میشینم یه عالمه گریه میکنم هم پشیمونم از بچه دار شدن هم پشبمون نیست هم اذیت میشم هم عاشقشم اصلا قاطی کردم دیگه

عزیزم بنظرم شما دکتره یخورده افسردگی شدی گاهی تاپیک هاتو میبینم واقعا یه سفر کوتاه و یه مشاور خیلی میتونه کمکت کنه اگر ادامه دار بشه خطرناکه

فقط میتونم بگم حس کردم تاپیک و خودم نوشتم همینقد خسته و داغون و افسرده 🥲

خودت لحظه هاتو زیبا و قشنگ کن با همه سختی هاش عزیزم

منم میگم میگم الان میخوابم فردا بلند میشم همه چی درست شده اینا همش خوابه

آخ تو چقد منی. خداروشکر بخاطر وجود دخترم .ولی حسرت میخورم ک چرا قبل بچه دار شدنم لذت کافی نبردم از لحظه هام. هنوزم افسردگیم باهامه .اندازه ی دنیا خستم دلم‌میخاد ی هفته بخابم برا خودم باشم خلوت کنم تنهایی بیرون برم‌ ولی نمیشه🥲

منم خستم از نگرانی و استرس وگرنه با همه چیش خوبم

اگه بچه نداشتن زندگی بی دغدغه است چرا اونایی که بچه دار نمیشن هیچ وقت آرامش ندارن روزای سخت زود میگذره دخترت بزرگ میشه وهمه ی این سختیا خاطره میشه

منم خیلی اذیت شدم
ولی واقعا صبورم و لحظه به لحظش دارم عشق میکنم و لذت میبرم و به خودم میکم زود میگذره
واقعا خداروشکر میکنم همسرمم راضیه به تک فرزندی

هممون ازین فکرا میکنیم نرماله چون واقعا ما نسلی ایم ک خونه پدر مادر هیچ سختی ای ندیدیم برامون سخته وقف شدن

من به طلاق فک میکنم بچه هامم بزارم پیش شوهرم

منم همینطور خستم خیلی

وای واااای این دقیقا منم بعضی وقتا ب جایی میرسم که میخوام زنگ بزنم یکی بیاد سارای ببره نبینمش بعد ک نگاهش میکنم میگم اگه نباشه میمیرم کلا ی احساس خود درگیری دارم این چند وقته

دقیقا منم احساس افسردگی شدییییید دارم
به هیچ کاری نمیرسم
کل خونه ترکیده
بچهامم همش نق میزنن و چسبیدن به من

دقیقا سخت ترین کار دنیاس
نگه داری از جونت از قلبت که بیرون از تنته
و تا آخر عمر نگرانیش همراه مونه😥

دقیقااا حالا نمیدونم با وجود اینهمه سختی بچه دومو چجوری میارن اصن نمیتونم بهش فک کنم پسرم خیلی اذیتم میکنه

مژده من تازه الان دارم شام میخورم🥱
کمرم از درد پوکیده، پریود شدم.
امروزم بی وقفه کارای خونه رو انجام دادم. نه استراحتی نه غذای درست حسابی
همش در حال بدو بدو برای نویان، صبحانه ناهار شام میان وعده🥲🥴
کارای دیگم که نگم....

دقیقا دلم لک زده واسه روزای ازادو بی دغدغه بودنم
اوف یادش بخیر

ولا بچه هامون پیرمون کردن😣

چون داری برای خودت سختش میکنی😊

فقط بگو پاپوش های دخترت رو از کجا خریدی قیمتش چنده ؟؟؟

بخاطر خستگی و بی خابی هستش

سوال های مرتبط