۳۲ پاسخ

به تخمدانت بابا
باید از خداتم باشه
بهترر

سربه تن خانواده شوهرنباشه .اونااصلن جزء خانواده می
نیستند

ببین اگه میخوای آرامش داشته باشی سطح توقعتو از آدما بیار پایین راز آرامش همینه وقتی اونا نمی‌پرسن توام عین خودشون

روزی ی نون بخور دو تا خیرات بده دیگه نمیبینیشون. گله کنی خودت کوچیک میگنی. ننیگم مثل خودشون شو چون خودشون خدا رو فراموش کردن. اما اندازه نگه دار که اندازه نکوست

بستگی داره چه جور آدمایی باشن. بعضیا بد ذاتن از عمد سراغ نمیگیرن. بعضیا تنبلن یا خونسردن فک میکنن طرف ناراحت نمیشه یا منتظر بودن ازشون کمک بخوای. خانواده شوهر من از بدذاتی سراغ نمیگیرن همش میگن وظیفه ما نیست

ولی چقدر نامرد....

وقتی از کسی توقع نداشته باشی زندگی بیشتر به کامتت

مثلا من اگه اعتراض نکنم، شوهرم میگه چرا محل نمیدی؟؟ در واقع بدهکار میشم
پس همیشه اول اعتراض میکنم که شوهرم اقلا در جریان باشه

فدای سرت بیخیال اصلا نه گلایه کن نه چیزی بگو اینجوری خوشحال میشن میگن حرص شو در آوردیم بی اهمیتی و بی تفاوتی بدترین چیز براشون

ول کن ک...ون لقشون

من اسباب کشی داشته باشم ازشون پنهون میکنم اصلا نمیگم.نیازی نیست بدونن

گلایه کنی بنظرت میخوان چی بگن
ول کن بابا
اهمیت نده که فکر نکنن خیلی برات مهمه

والا منم امسال چهارمین ساله پشت سر هم هرسال اسباب کشی میکنم یه ماه قبل و یک ماه بعد اسباب کشی ناپدید میشن تازه انتظارم دارن از ادم امسال حتی طنگ زدم خواهرشوهرم که مجرده اسباب کش دارم حداقل غذا درست کنه بهونه فت میام و اون روز به بهونه ازمایش رفتن نیومد میدونستم دست به سرمیکنن فقط میخواستم برای بار هزارم خرابشون کنم و کردم که هیچیمون به یه ورتون نیست و بدرد نخورین متقابلا همین کارو من میکنم که گله ای نتونن بکنن

گلیه نکن اگه اذیت بودی اونجا الان مهم اینکه راحتی شدی بزار همون نیان و دور باشی ازشون

بهتر .توم یجایی تلافی کن بلاخره زمین گرده .

تو چه بگی چ نگی اونا کارشونو میکنن پس نگو حداقل بسوزن و فک کنن برات مهم نیست

منم خانواده شوهرم همینجورن همیشه دلم میخواد بهشون بگم گلایه کنم اما زبونشا ندارم برا همین وقتی کاری داشته باشن سعی میکنم انجام ندم یا زنگ نمی‌زنم اگه کاری داشته باشن

با هر کسی مثل خودش ..این ملکه ی ذهنت کن ..منم اوایل مثل شما بودم هیچی نمیگفتم بیش از حدم احترامشونا داشتم یجوری رفتار میکردن انگار رفتم سرسفره اونا صبح تا شب سر حرفی دیگه ۸ماهه نگاشونم نکردم شدم عین خودشون

اگه گوه اخلاق ن بی خیال شو..

بنده خدا خانواده شوهر بد شدن
من از وقتی جاری دار شدم یه چیزای دارم مبینم شاخ درآوردم
لیاقت گلایه ندارن
تو چند سال عروس بودنم فقط تف به خودم میفرستم که انقدر احترام گذاشتم
بیا من بگم از تو بدتره

گله نکن....خداروشکر وه به کسی نیاط نداشتی
ولی تو ارتباط با اونا هم همیشه حدو رعایت کن

نه گلایه نکن
اگه جای گلایه هم باشه همسرت باید بگه

اصلا ب روت نیار مثل خودشون رفتار کن
چیزی گفتن اون موقع بگو

بشین زندگیتو بکن و حالشو ببر سرت تو زندگی خودت باشه و از کسی انتطار محبت و کمک و احوال پرسی و کمک نداشته باش از خدا کمک بخواه و تنها از خدا انتطار داشته باش نه از بنده خدا

همسرت هیچی بهشون نمیگه؟؟؟

فکر می‌کنی اگه گلایه کنی چی جوابتو بدن ؟؟

خب مشخص چقد سوختن از اینکه رفتی
اصلا بنظرم هیچی نگوو ارزش نداره فقط خودتو خیلی خوشحال نشون بده

از سوزششونه 😂😂

مثل خودشون باش

محل نده چون از اونجا رفتی دارن میسوزن...خودتو کاملا خونسرد و بی تفاوت نشون بده و خوشحال باش

من جات بودم اصلا بروز نمیدادم بزار حرص بخورن از خونسردیت.بدتر گلایه کنی خوشحالم میشن میفهمن حرص خوردی

گلایه فایده ای نداره مثله خودشکن شو

سوال های مرتبط

مامان هانا جان مامان هانا جان ۵ سالگی
خانوما سلام، طبق تاپیک قبلیم که با مادرشوهر پدرشوهرم بحثم شد، دخترمم اونجا بود، دید و شنید، اومدیم بالا بغلم کرد گفت دلم برات سوخت که فلانی ( مادرشوهرم و فلانی) اینجوری باهات حرف زدن دعوات کردن.
حالا بعد از گذشت چند روز، شوهرم با دخترم دیشب میره پیش پدرشوهرم، ولی دخترم محل نمیزاره، به بابابزرگش میگه من دیگه با شما کاری ندارم دوستتون ندارم،
خداروشکر من قبل رفتن به دخترم جلو شوهرم گفتم باهاشون مهربون باش، تو به کار ما بزرگترا کاری نداشته باش، اونا همیشه مادربزرگ پدربزرگتن، دوستت دارن و ازین حرفا

حالا امروز صبح به دخترم گفتم کار بدی کردی ، برو از دل بابابزرگت در بیار، کیک ببر براش و فلان
اما اصلا محل دخترم نزاشته نه بوسش کرده، نه تعارفش کرد بیا تو،
انقدر دلم برا بچم سوخت، کوچیکه، عقلش نمیرسه، اونروز دیده با مادرش چه برخوردی کردن، تو دلش مونده،
من فکر کردم یادش رفته نگو تو ذهنش مونده،
کم آوردم دیگه.
به جای اینکه عذرخواهی کنن که بی احترامی کردن، جلوی بچه با مادرش دعوا کردن، حالا طلبکار شدن