۱۳ پاسخ

کارش درست نبوده ولی تو هم به عنوان یه رفتار نرمال و از روی فکر بهش فک نکن که حالت بد بشه از ترس و اضطراب بوده رفتارش و پشتش هیچ فکر و منطقی نیست مردها ما مامانها غریضی رو مسئول میدونن انگار همسر منم یادمه دخترم خیلی کوچیک بود یه همچین اتفاقی افتاد اونم خونه پدرشوهرم پیش خانواده اش و دوست خواهرشوهرمم بود نفس بچه یه لحظه رفت پیش اون همه آدم در حالی که خودم مُرده بودم از ترس و نگرانی شوهرم بهم گفت خاک تو سرت بچه که حالش جا اومد من یه طرف افتادم شوهرم یه طرف اینقدر حالش بد بود رفت تو اتاق گریه کرد باهاش حرف نمیزدم ولی دیدم اینقدر حالش بده گفتم من داغونم تو جای اینکه حواست به منم باشه محکم باشی بگی عزیزم نگران نباش خوبی بهم حمله میکنی عذرخواهی کرد میگفت دست خودم نبود داشتم سکته میکردم جفتمون زدیم زیر گریه این شرایط چند بار دیگه ام پیش اومد و هر بار بعدش کلی باهاش حرف زدم هر بار بهتر شده و سعی میکنه خودشو کنترل کنه ولی من به دل نمیگیرم چیزی ام بگه میدونم از عمد نیست
شما هم بدون همسرت حالش داغونه از علاقه به بچش بوده الان به هم احتیاج دارید برو باهاش حرف بزن بگو چقدر ترسیدی و به حمایت و دلگرمیش احتیاج داری و از رفتار و حرفاش رنجیدی

گلم ناراحت نباش همه مردها مثل هم سگ هستن

بیخیال تو از قصد نکردی ک تو اون لحظه بجای فحش و اینور اونور اونوررفتن یا میزدید پشتش یا ب سمت پایین میچرخوندیش این اتفاقا واسه همه چندبار افتاده باید درکت کنه و کنارت باشه

کاملا حق با توعه کارش خیلی زشت بوده و باید یه برخورد قانع باهاش بکنی که دیگه تکرار نکنه

پسر منم جایی بخوره از شدت گریه ریسه میره و کبود میشه ونفسش در حد ۱دیقه میگیره ۲دفعه اینجوری شد دفعع اول به شوهرم گفتم چقد چیز گف دفعه دوم دیکه بهش نگفتم 😭

اقایون همه همینن تو اینجود اتفاق ها. همسر منم همینه منم ناراحت میشم . بعدا که اروم شدین براش توضیح بده که خدایی نکرده یچی تو گلوی بچه گیر کرد بزنه پشتش . نه اینکه بچه رو بگیره راه بره اون لحظه کل کل کنه. توام حالت بخاطر حال بچت بود که بیشتز بد شد واسه استرس زیاد بود که بالا اوردی. خدارو صد هزار مرتبه شکر که هیچ اتفاقی نیوفتاد. حالا درک شوهرت ۲تا کلمه حرف زد اونم هول شد نمیفهمید چی داره میگه

شوهردعن منم اینطوره بچه دمتر اون ورتر خورده زمین یا گریه میکنه واسه یه چیزی یهو برمیگرده به من میگه چیکارش کردی بگو راستشو بگو چی کارش کردی راستشو بخوای ۹۵ درصد مردایی ایران احمقن البته بلا نسبت یه سریا ...

ما بچمون گریه کنه نکنه اصلا نمیگه چرا خودتو ناراحت نکن گلم

شاید خیلی حساسه رو بچه
بچه اولتون هست

ولش کن بی محلش کن

وای ازدست این مردها کی میخان درست بشن این اخلاق گندشونوبزارن کنار

عزیزم‌ولش کن حال خودتو خراب نکن این مردا همش فکر میکنن اگه بچه یکم گریه کنه یاچیزیش بشه غیر طبیعیه وتقصیر ماست

اخ از دست این مردها

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۱ سالگی
مامانا حتما حتما بخونید میخوام تجربه‌م رو بگم
پسر من دوشنبه عصر که از خواب پاشد یه کم دقت کنید یه کم بدنش داغ بود و بی‌قراری میکرد. باباش اومد بهش گفتم یه ‌کم آریا داغه، بردش طبقه پایین پیش مامان‌جونش اومد بالا بچه رو گذاشت رو زمین یه چیزی بخوره به دقیقه نکشید گفت چرا افتاده داره میلرزه؟ برگشتم دیدم تشنج کرده در عرض ده ثانیه صورتش شد کبود چشاش تکون نخورد و نفسش رفت. با جیغ و داد عمه‌هاش اومدن هر کاری کردن نفسش برنگشت، عموش زنگ زد اورژانس همون موقع هم راهی بیمارستان شد تو راه با راهنمایی اون شکمش رو فشار داده تا بالا آورده و نفسش برگشته. وقتی رسیدن بیمارستان تبش ۴۱٫۵ بوده.
نه فقط من که هر کی بهش دست زده بود همه گفتن تبش کم بوده اما دکتر گفت از داخل تبش بالا بوده. خلاصه پسر من از مرگ برگشت، و من همچنان بیمارستانم تا خطر رفع بشه.
نمیتونم از حال اون موقعم بگم و نمیدونم چقدر زمان باید بگذره تا اون لحظه فراموشم بشه، خواستم تجربه‌م رو بگم تا شما مامانا تب رو جدی بگیرید و اشتباه منو مرتکب نشید.
مامان جوجو ممد مامان جوجو ممد ۱۷ ماهگی
مامانا گرفتار شدم تواین ساختمون
یکی از طبقه‌های پایینمون خانمش مربی مهد کودکه
خانواده خوبین هم بچه‌هاش خیلی با ادبن هم خانواده خیلی خوبین
دیشب که شوهرم رفته بود تو پارکینگ دیانم با خودش برده بود بعد خانمش بهش گفته بود که بدین پسرتونو مثلاً من ببرم با بچه‌ام بازی کنی یه ذره بیاد پیش ما
نه بچه منم اصلاً بی‌قراری نمی‌کنه یعنی با همه ارتباط می‌گیره اصلاً ی‌قرار نیستش که پیش کسی نمونه
بعد دیدم شوهرم نیومد بالا بعد نگران شدم خودم رفتم پایین از ترس اینکه من چیزی بهش نگم وایساده بود که این یه ذره اونجا بمونه بعد بیاره بچه رو
خلاصه اینکه بچه رو گرفت و منم کلی باهاش دعوا کردم که چرا بچه رو دادی خونه همسایه
امروز دوباره همسایه‌ام اومد دم خونمون
که بیاد با بچه ما بازی کنه بعد من بهش گفتم که بزار خب بچه شما بیان اینجا با هم بازی کنن
گفتش که نه آخه می‌دونم خسته‌ای و اینا دیگه یه ذره استراحت کن تو من می‌برمش زود میارمش
نمی‌دونم اصلاً انگار نتونستم نه بگم
اعصابم انقدر خورد شد از این کار دقیقاً طبقه بالاییمونم همین مشکل داشتیم هی میومد می‌گفت بچه رو بده من نمی‌دادم اً نمی‌دونم سر این خانم چرا اینجوری کردم حالا نمی‌دونم احساس کردم مربی مهد کودکی یه ذره اعتماد کردم نمی‌دونم چرا انگار
الان ۵ دقیقه است که بردتش پایین
همش نگرانم همش میگم برم بیارمش
به شوهرم گفتم میگه نه این اخلاق تو خیلی بده اینجوری خوب نیست واقعاً الان تو این دوره زمونه نمیشه به کسی اعتماد کرد بعد فردا خدایی نکرده یه اتفاقی هم بیفته میگم مادرش نباید بچه رو می‌داد نمی‌دونم چیکار کنم به نظرتون دارم اشتباه می‌کنم یا یا نه مثلاً مشکل نیست یه نیم ساعت بخواد خونه کسی بمونه؟
مامان شاهان مامان شاهان ۱۷ ماهگی
سلام مامانا خوبین...بچه های شما موقع دندون آسیا دراوردن چه علائمی داشتن ؟
پسرم تقریبا ۵روز پیش صبح ساعت ۵ اینا با گریه بیدار شد و دستشویی کرد پاکش کردم دیدم اسهال شده گفتم لابد سرما زده ولی متاسفانه تا آخر شب۸بار اسهال داشت چندبار اول زیاد بود و رنگ روشن ولی کم کم کمتر شد و رنگشم زرد رنگ..انقدر اسهالش شدید بود بچم پشتش سوخت با اینکه من درجا حاشو عوض میکردم میشستم ولی سریع قرمز شد..پسرم از وقتی بدنیا اومده تا الان اصلا نسوخته اولین بارش بود کلی بی‌قراری میکرد منم مهمون داشتم یعنی داشتم سکه میکرد که بچم چشه.فردا صبح زود بردمش دکتر فوق تخصص کودکان نگا به جای حساسش کرد گفت قارچ گرفته و یدونه پماد نیستاتینبهش داد الان اونجاش بهتر شده.واسه اسهالشم پودر بایوکید دادبایه شربت بست لایک از اینا که طمع آب میوه میده..خلاصه من دارو هاشو بهش دادم ولی فقی یه روز خوب بود بعدس دوباره اسهال شد.. حالا اینا به کنار دیشب ساعت ۹ اینا یهو تب کرد بهش استا دادم یکم بهتر شد خابید تا ۵ اینا بازم با گریه شدید اصلا واینمیساد دیدم داره تو تب میسوزه سریع بهش استا دادم حوله خیس کردم گذاشتم رو دست و پاش..یکم بهتر شد خابید ..قبل اینکه بخابه دستشویی کرد معذرت میخام اینقدر بدبود آبکی بود سریع تا پایین پاش اومد..الان نمیدونم بخاطر دندونشه یا داره مریض میشه ..ببرم دکتر نبرم.. نمیدونم 😢
بچم داره آب میشه ..کلیکت و ماست موز غذاهای سفت براش درس کردم ولی تأثیری ندارد..
تازه دکتر گفت ممکن از شیرخشکش باشه قبلا پپتی میخورد الان ha میدادم دکتر اومد ال اف داد اینم از مرش بدش اومد قاطی کردم گفتم شاید بخوره حالا کلا از شیرخشکم زده شده چیکار کنم😭😭😭 کم اوردم