۱۴ پاسخ

به درک که شوهرت قهر میکنه.چخبره هرروز
یکم مقاومت کن بهانه بیار
نباید از اول هرروز میرفتی بدعادت کردی
اما من ترجیح میدم بیان خونه ام ولی من نرم
بنظرم باید خودت دفاع کنی از بچه ات و روک بگو اذیت میشه یا بگو دکتر گفته اینکارو نگنید ضرر داره

در مورد بچت اصلا با کسی تعارف نکن شوهرتم خواست قهر کنه بکنه بگو من درمورد بچم با هیچکس شوخی ندارم رک و قاطع حرفتو بزن و بگو دیگه تکرار نکنه
والا خواهر شوهر من بچمو خیلی دوست داره یه بار یکم انداختش بالا بچم ترسید گفتم دیگه نندازش بالا هم کوچیکه هم عادت نداره به این کار دیگه بعد از اون تکرار نکرد ناراحتم نشد

شعور ندارن
فقط باید شوهرت این موضوع رو درک کنه و همراهت باشه وگرنه فایده نداره
مادر شوهر من مدام لبای دخترم رو می‌بوسید الان دوماهه دهن بچم برفک زده اگه بدونی چه روزگاری دارم،حالا شایدم علتش اون نباشه ولی به شوهرم گفتم از بس مامانت بوسش کرده اینجوری شده
خدا می‌دونه روزی چند بار شیشه ها و پستونک هاشو باید بجوشونم،دستاش با شامپو بچه بشورم،اسباب بازی هاش ضدعفونی کنم.دارم دق میکنم
الان دیگه چند وقته خونه اونا نرفتیم شوهرمم کلی دعواش کرد ...روانی ها فقط برای اینکه لج ما رو در بیارن این کارو میکنن وگرنه هزاران کار درست و حسابی هست واسه عزیزی کردن بچه
تا دهنش خوب نشه خونشون نمیرم که بفهمن از کارشون
ولی خوب میگم شوهرت باید پشت تو و بچه ات باشه

سلام تاوقتی که شوهرتون طرف خانوادشه هیچ کاری نمیتونین بکنین مگه اینکه بتونین قوی باشین رو حرفتون بمونین یه کلمه بگین از این کارا خوشم نمیاد برای سلامتی نوزادم خطرناکه حرف حالیش نشد رفت و امد نکنی شوهرتونم حرف زد محلش ندید خدا اون روزو نیاره بچتون سرما بخوره بعد شوهرتون تازه میفهمه چیکار کرده

چ سخت!!!
کاش حداقل شوهرت باهات هم نظر بود و بهشون تذکر میداد

بخاطر بچت با احدی رودربایستی نکن هر کی میخواد باشه فردا خدای نکرده مشکلی برا بچت بوجود بیاد همون شوهر و خواهر شوهرت میگن تو مراقبش نبودی.بشین قشنگ با شوهرت حرف بزن و از خطرات این کار براش بگو بلآخره اونم پدر بچه اس میشه خواهرشو بیشتر دوست داشته باشه ؟قطعا ن برا همین سری بعد خودش دیگه ب خواهرش تذکر میده

چند سالشه خاهرشوهرت

باشوهرت صحبت کن
میتونی فیلم بیای الکی بگی افسردگی زایمان گرفتم خودتو بزنی اون سیم که هرکاری دلت میخاد بکنی کسیم چیزی بگه قشقرق و گریه زاری کنی، جوابه👌

این شوهرای بی ش ر ف منو میخوان بگیرم از ک و ن جر بدماااااا ب عنت ک ناراحت میشه

به درک که ناراحت میشه!
ادمی که شعور نداره همون بهتر که ناراحت شه
شوهرتو توجیه کن تو اینجور مسائل و بگو اون به خواهرش بگه نکنه، اگر نگفت خودت با قاطعیت بگو، سلامتی بچت از همه چی مهمتره
بعدم چه معنی داره هرشب هرشب ادم یا بره یا بیان؟!!!! از قدیم گفتن دوری و دوستی، همین رفت و امدهای بیجا روی ادم رو به روی دیگری باز میکنه و باعث دعوا میشه..
دیدی شوهرت هم درک نمیکنه ببرش دکتر بذار دکتر بگه بهش که این کارا اشتباهه

اونکه تقصیرشوهرته اینکارارومیکنن چون بهشون چیزی نمیگه انگاربچشوازسرراه آورده...


من اگه اینطوری بابچم‌رفتارکنن میگم فک نکنم توب فوتبال باشه هابنظرم بچس اینکارارومیکنید.....من باخنده میگم.........برامم مهم نیس چی پشتم میگن......

یبار حین انجام کارش باهاش تند برخورد کن مرگ یبار شیون یبار بچت طوریش بسه خود شوهرت گردن نمیگیره، بچه خودش بود تو اینطوری میکردی جرت میداد.

شما بهشون تذکر رو بده ناراحتم شدن فدای سرتون مهم سلامتی بچه شماست

چه وضعی داری آدم نمیدونه چکار کنه.خب بذار قهر کنه بهتر.مگه برات مهمه

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۵ ماهگی
سلام مامانا،من یه مشکل شخصی دارم که داره کم کم خیلی برام بزرگ میشه،لطفا راهنماییم کنین،ما طبقه بالای خونه مادرشوهرم ایناییم،تا قبل از زایمانم و تو دوران بارداریم مادرشوهرم یه احوال کوچیکم ازم نمیگرف که تو بالا چیکار میکنی دست تنها،اما از بعده زایمانم با اینکه مامانم پیشم بود اونم اومد و موند،تمام کارای منو مامانم انجام میداد،الانم که چهار ماهه بچم به دنیا اومده هر صب میاد بالا و میخواد بچه رو ببینه،عصر ها هم که ما وظیفمونه بچه رو ببریم پایین تا ببیننش،خواهرشوهرمم که یجوری رفتار میکنه انگار بچه اونه،من بزور ازش گرفتمش یا نمیزارم ببینتش،یا میخواد بچه رو ببره پایین،یا نمیزاره بچه رو ببریم بیرون با خودمون،یا نمیده بیاریمش خونه،درسته بعضیا شاید خوششون بیاد،من خیلی این مسله داره برام سخت میشه،من شاید یه روز در میون بچه رو ببرم خونه مامانم،در صورتی که اونا هم خیلی نوشونو دوس دارن،اخه این بچه منه و تربیتش بامنه،نمیخوام لوس بشه،یا بهشون خیلی وابسته بشه که منو اذیت کنه،چیکار کنم،؟
چجوری باهاشون رفتار کنم؟
چی بگم که توقع نداشته باشن صبح و شب بچه پیششون باشه؟
اگه راهمون دور بود اصلا اینجوری نمیشد،دارم خیلی اذیت میشم،فکرم خیلی درگیره،