سلام از اولین شب ۳۹ هفته، امشب طرفای ساعت ۸ رفتم بیمارستان پیش ماما، معاینه تحریکی هم شدم از ۱ سانت رسوند منو به دو سانت، ولی گفت سر بچه کامل تو لگن فیکس نشده، تا شنبه برو ورزش کن بعد بیا دوباره، منم جوگیر، امشب هم کلی پیاده روی کردم، هم پله، هم یه مقداری ورزش، طرفای ساعت ۱ اینطورا بود رفتم دستشویی و اومدم آماده شم کم کم برا خواب، یهو حس کردم یچیزی ازم ریخت بیرون، نگاه کردم دیدم یه دایره قد دو بند انگشت یه خون ژله ای اومده ازم، یه مقدار هم ریخته بود رو پاهام، منم که مامان اولی، فقط رو این حساب که دکتر و بهداشت گفتن خونریزی داشتی برو بیمارستان با خانواده پاشدم رفتم، بیمارستان هم خلوت بود پرنده پر نمیزد، شیفت شب هم که طبق معمول 💩اخلاق و وحشی، اول پاچه گرفتن که لکه بینی بعد معاینه تحریکی طبیعیه براچی اومدین، گفتم در حد لکه نبود بیشتر بود، دیگه خلاصه معاینه کردن و فشار گرفتن و ضربان قلب بچه رو گوش دادن گفتن مشکلی نیست، برگشتیم خونه، ولی امشب تازه برا اولین بار یه دردایی دارم حس میکنم که خفیف نیست، خداکنه زایمانم نزدیک باشه

تصویر
۶ پاسخ

انشالله زود دردمون بگیره.... خدایا ما خانومای باردار چه قدر مظلومیم منتظر دردیم برای اینکه دردمون بگیره ذوق میکنیم

عزیزمممم. ان شاءالله به سلامت بغل بگیریش🥹🥹🥹

قبلش ورزش میکردی یا تحرک داشتی یا از هفته ی خاصی شروع کردی؟

مث مِـטּ بدبخت نشو هنو درد نداری برو سزارین کن
من از یسانت منو رسوندن شش سانت ولی سر بچه نیومد پایین اخرشم اورژانسی شدم

توروخدا برای منم دعاکن موقع زایمان که بچم صحیح وسالم دنیا بیادخیلی استرس دارم🥹

😂🤭😍

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۲ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان کمیل👼🤍 مامان کمیل👼🤍 ۸ ماهگی
خاطره زایمان پارت ۱
۳۶ هفته که شدم کلینیک معاینم کرد و گفت دو سانت بازم ولی سر بچه کامل جاگیر نشده تو لگن ورزش و پیاده روی کن ۳۷ هفته و ۴ بیا برا معاینه تحریکی ...‌.‌‌
رابطه بدون جلوگیری داشتم و رقصای لگنی و ورزش و پیاده روی و پله زدن که دردام شروع بشه ولی نمیشد
تا ۳۷ هفته رفتم برا معاینه تحریکی و بعد اون دردای کاذبم شروع شد چند روز دردای نا منظم کم و کوتاه داشتم که شدتش بیشتر نمیشد زمانش تغییری نمیکرد
خلاصه درد زایمانی نبود تا یروز کل همتم و جمع کردم ورزش و رقص و همه رو باهم انجام دادم شب قبلشم رابطه داشتم و ۴۰ دقیقه اسپرم و گزاشتم بمونه بعد رفتم حموم آب گرم
حین رقصا و ورزشا حس کردم یچیزی اومد ی ترشح خیلی بزرگ و خونی مثل خلط بود زنگ کلینیک زدم گفتن بیا معاینه رفتم معاینه کردن گفتن دهانه رحمم هنوز دو سانته ولی سر بچه کامل اومده تو لگن و دهانه رحمت به حدی نازک شده که امشب میتونم بفرستمت بیمارستان
گفتم خو باشه یکم تحریکم کرد بعدش دردام بیشتر شد و منظم و زمانش کوتاه تر میشد رفتم بیمارستان که اگ خودشه زایمان کنم که اونجاهم با اجازتون دونفر مثل وحشیا معاینم کردن و همون کارمو ساخت..........
گفتن نمیتونیم بستری کنیم باز نشدی برو تا فردا بعد از ظهرم زایمان نمیکنی
هیچی دیگ رفتم خونه دست از پا دراز تر گرفتم خوابیدم فرداش دوباره انقباض داشتم تا ۱۰ شب دمنوش بابونه درست کردم خوردم دردام و انقباضاتم رفت گرفتم خوابیدم
ساعت سه شب حس کردم یچیزی ازم ریخت سریع پاشدم رفتم دستشویی دیدم کیسه آبه
مامان ❤️لیلی❤️ مامان ❤️لیلی❤️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۱
روز ۸ مرداد اینجا پیام گذاشتم لکه بینی و احساس آبریزش دارم، همه گفتن برو بیمارستان که چک بشی
اول رفتم دوش آب گرم گرفتم و شیو کردم، همزمان زیر دوش آبگرم هم اسکات زدم، رفتیم بیمارستان گفتن ۱ سانت باز شدی، و برای احساس آبریزش هم پد رو عوض کردم و گفتن یک ساعت باید بمونی تا مطمئن بشیم و در نهایت گفتن نه فقط ترشح قهوه ای داری و از کیسه آب نیست و فرستادنم خونه.
حدودا ساعت ۱۶ به بعد بود احساس انقباض میکردم، در حد ده دقیقه ای یبار بود و قابل تحمل بود، بازم با این حال رفتم دوش آبگرم گرفتم.انقباض ها شد حدودا ۶ دقیقه ای یبار که دیگه رفتیم بیمارستان و معاینه شدم گفتن ۲,۵ سانت باز شدی و برو پیاده روی کن، و یک ساعت دیگه بیا برای معاینه.
من چون پرسنل خود بیمارستان بودم توی یکی از همون اتاق های زایشگاه موندم و حرکت های لگنی رو انجام دادم، بعد دیدم انقباض هام زیادتر شده و کمی هم خونریزی دارم که اومدن معاینه ام کردن و گفتن ۵ سانت شدی.
من رو فرستادن اتاق زایمان و همونجا کمی ورزش و استراحت کردم تا ماما همراهم اومد و شروع کرد به ماساژ دادنم و مدام حرکات و تنفس ها رو باهام کار میکرد، واقعا وجود یکی کنارت که بلد باشه و تجربه داشته باشه توی اون لحظه بهت خیلی آرامش میده.
خلاصه من انقباض هام خیلی شدید تر شد و گفتم احساس میکنم نمیتونم سرپا بایستم و معاینه ام کردن گفتن ۹ سانت شدی...
مامان دلخوشیام💙 مامان دلخوشیام💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان(طبیعی)
خب من ۲۱ ام معاینه شدم ۱ سانت بودم بعد دکتر برام معاینه تحریکی انجام داد که بعدش خونریزی گرفتم گفت برو بیمارستان شبش رفتم بیمارستان که باز معاینه کردن گفتن ۲ سانتم و چیزی نیست برم خونه گذشت تا دیشب من درد داشتم ولی نه خیلی شدید حرکات بچم هم نسبت به روزای دیگه کمتر شده بود دیگه باز رفتم بیمارستان که گفتن همون ۲ سانتم و ضربان قلب بچه هم خوب بود و دردام هم ثبت شد ولی گفتن درد زایمان نیست خلاصه ما باز برگشتیم خونه که از نصف شب دیگه دردام هی شدید شد که نمیتونستم نفس بکشم از صبح تایم گرفتم فاصله شون زیر ۸ دقیقه و ۵ دقیقه بود ولی نرفتم بیمارستان گفتم خوب دردامو خونه خودم بکشم بهتره دیگه ساعتای ۱۴ رفتیم بیمارستان تا معاینه کرد گفت ۶ سانتم و پذیرش شدم ساعت ۱۵ رفتم زایشگاه اونجا کیسه آبمو پاره کرد با یه میله فک کنم پلاستیکی بعد گفت ۷ سانتم دیگه مامایی که برا من بود بهم ورزش داد ولی تا خواستم انجام بدم دردام خیلی شدید بود احساس زور داشتم معاینه کرد گفت فول شدی همونجا رو تخت کمک کردم با معاینه و تحریک تا سر بچه اومد پایین پایین بعد دیگه بردنم اتاق زایمان اونجا چند تا زور زدم که پسرم دنیا اومد ساعت ۱۶ کلا با اومدنش سبک شدم بعد جفتمو دراوردن که دیگه بشدت سبک شدم حس خوبی بود بعد اون همه درد بعد رحممو ماساژ داد و رسید به بخیه که من گفتم بیحسی برام زدن ولی فقط برا داخلیا چون بیرونیا گفت چون پوسته بی حس نمیشه (۲ تا بخیه بیرونی خوردم و همینم گفتن که میخواستیم اصلا بخیه نخوری ولی خودم اشتباه یجا داشتن بهم میگفتن زور نزن من فک کردم دارن میگن زور بزن که نتیجش شد دو تا بخیه)
مامان نازگل مامان نازگل ۶ ماهگی
تجربه ی زایمان
من روز دوشنبه نوبت معاینه تحریکی داشتم با دهانه ی رحم دوسانت باز شده. روز قبلش یعنی یکشنبه ۹اردیبهشت از صبح که بیدار شدم داشتم کار می کردم و پیش از ظهر دیدم صبح تا حالا بچم تکون نخورده خلاصه با استرس و وسایل خودم و بچه راهی بیمارستان شدیم رفتم اونجا نوار قلب گرفتن بچه شروع کرد تکون خوردن نوار قلبش خوب بود چون زیر دلم یکم درد می کرد گفتم بهشون گفتن باید معاینه بشی معاینه شدم همون دوسانت بودم دیگه از بیمارستان زنگ زدن دکترم ببینن باید چیکار کنن چون دیابت هم داشتم دکترم گفته بود باید بستری بشه چون دیابت داره و بچه تکون نمی خورده خطرناکه خلاصه خود دکتر اومد چون تو بیمارستان بود یه معاینه ی فوق العاده خشن و محکم کرد که تحریک بشه باز همون دو سانت بودرفتن کارای پذیرش رو انجام بدن منم لباس بیمارستان پوشیدم و رفتم تو زایشگاه اونجا بهم سرم زدن و آمپول فشار دوباره نوار قلب و بعد یه قرص زیرزبونم دادن بذارم گفتن میتونم برم بیرون زایشگاه پیش همراهام رفتم بیرون ناهارمو خوردم یکم نشستم پیششون دوباره رفتم تو دوباره آمپول فشار و دردای زیر دلم شدیدتر شروع شده بود خلاصه تاشب دوبار که شیفت عوض شد معاینه کردن که همون دوسانت بودم نوار قلب مدام می گرفتن و آمپول فشار و بخاطر معاینه دکتر به لکه ببنی افتادم گفتن راه برو وورزش کن و با توپ بهم ورزش یاد دادن خلاصه تا شب همینطوری دردام شدیدتر شده بود و نوار و آمپول فشار ولی خبری از درد زایمان نبود
مامان فنچ کوچولو مامان فنچ کوچولو ۳ ماهگی
#تجربه زایمان ۲
سریع همراه مادرم و شوهرم اومدم خونه وسایل رو برداشتم(من هنوز اونقدر نترسیدم )و به سمت مرکز استان رفتیم یه مسیر ۴۵ دیقه ای
رسیدیم بیمارستان کارای پذیرش رو انجام دادم چن بار nstانجام دادن که خب خداروشکر خوب بود و چن بار هم معاینه شدم من از یک هفته قبل دهانه رحمم دوسانت بود و همون هم مونده بود هیچ پیشرفتی نبود اما من درد زایمان داشتم
گفتن برو قدم بزن و پله برو و.... سه ساعت دیگ برگرد
تمام مدت با درد تو حیاط بیمارستان ورزش کردم و واقعا دردام هر لحظه بیشتر میشد و خودم حس میکردم هر لحظه که برم زایمان میکنم
ب کلی سختی ساعت ۹ شب رفتم داخل زایشگاه و بازهم معاینه شدم بازهم همون دوسانت!!!!!!😶😶😶
اما انقباضها و دردهام در حد یکی که قراره همین الان زایمان کنه بود
منو بستری نکردن متاسفانه و گفتن برو خونه دوش آب گرم بگیر ورزشهاتو ادامه بده و هرلحظه دردت خیلی وحشتناک بود برگرد
علت خونریزی هم گفتن از جفت نیست احتمالا بخاطر معاینه تحریکی بوده
من یک روز قبل رفتم بیمارستان و اونجا بزرگترین اشتباه بود که توسط یک مامای بداخلاق معاینه تحریکی شدم یعنی خودم کاملا حس میکردم که داره بیش از حد اذیتم میکنه بنظرم هیچوقت توسط ماما معاینه تحریکی انجام ندید بزارید دکترتون براتون انجام بده
خونریزی من هیچوقت قطع نشد همچنان ادامه دار بود ولی بنظر کادر بخاطر جفت نبود خداروشکر
کلی اصرار کردم که بستری بشم اما گفتن نمیشه هنوز دوسانتی برو بعدا بیا
منم تو شهر غریب همراه همسرم و مادرم
اونا تو نمازخونه خوابیدن و من با وجود تمام دردا دوباره تو همون راهروهای بیمارستان پله ها رو بالاپایین کردم اسکات انجام دادم و...
انقباضهام به دو دیقه یکبار رسیده بود و دردش امونم رو بریده بود