یه هفته بود پدر شوهر ومادرشوهرم خونه ی مابود که کلا سرپا بودم نمیزاشتم خونه به هم بریزه روز چهارشنبه مادرشوهرم گفت خطاب درست کن (با خمیر وسبزیجات و...)خمیر درست کردم و وسایل توش و
نهاروکه خوردن ساعت ۵برادر شوهرم اومد وبرد خونشون منم کلا ولو شد .
بدن اونقدر خرد وخمیر بود که نتونستم ظرفهاروهم بشورم.شام هم خوردیم وبدون شیتن خوابیدم.دیروزم رفتم برای آنلاین شاپم خرید کردم ووقتی برگشتم خواهرم زنگ زد که بیا کمک شام مهمون دارم .الان من موندم ویک آشپزخونه ی ترکیده.
کاش مثل اینیستا یه بشکون میزدم همه چیز میرفت سرجاش😂😂
یکی بیاد دعوام کنه پاشم جمع وجورکنم.
هم اکنون به یاری سبزتان نیازمندم🥰🥰🥰
هرکی میخواد بدونه این آشپزخونه تمیز میشه یانه درخواست دوستی بده😂😂😂😂😂

من دعوات نمیکنم بهت خداقوت میگم
به خودت استراحت بده

اون مادر شوهرت اگه یکم کمکت میکرد مگه زمین ب آسمان میامد آی بدم میاد از آدمهای مفت خور وگشاااااد خدا صبرت بده با این مادر شوهره

استراحت کن

سلام گلی.
گوشی بزار کنار ۱ساعت وقت بزار بشور بزار سر جاش مرتب میشه

من جای تو باشم اول چای می‌ذارم می‌شینم با خیال راحت و با کیف خودم می‌خورم بعدم پا میشم کم کم تمیز می‌کنم

همچین کثیف هم نی ولش کن

چطورطاقتت‌میاد🤣🤣🤣😱

خسته نباشی دلاور حتمآ تمیز میشه انشالله همت کنی گلم ،

والا دوری وگرنه میومدم به یاریت ک تنها نباشی ولی چه افسوس 🤗😎