۱۸ پاسخ

🥺🥺
من میگم همه دنیا بد باشن اما شوهر ادم خوب باشه،ادم دیگه غمی نداره،از پس هر چیزی بر میاد🥺

هیچوقت هیچوقت با کسی دردو دل نکن چون میشه نقطه ضعفت افرین که به کسی نمیگی
بنویسشون بعد فرداش پاره کن بنداز اشغالی

من گاهی تو دفترم مینویسم سبک میشم

گاهی هم خود خوری میکنم و دم نمیزنم

گاهی هم میام اینجا درد دل میکنم سبک میشم اما اینجا یه سری هستند ک بجای دل گرمی دنبال زیر بغل مار میگردن و بد تر حالتو خراب میکنن و باهات کل کل میکنن

خب ادم درد شو میگه ک یکی باهاش همدردی کنه سبک شه دلش اروم شه
من ب خواهرام و مادرم خیلی چیز ها رو نمیگم میگم ول کن اونا هم ناراحت میشن

منم حال تو رو دارم...

بنظر من هیچکس همچین کسیو نداره مگه اینکه یعدشو به جون بخرن

من اینقدر اینجا درد و دل کردم همه ذله شدن از دستم 😂😂🤣🥰🥰😇ولی آروم شدم

من بدتر از تو


هیچکسی رو ندارم

کار درست رو شما میکنی حتی مادرت ممکنه سرکوفت بزنه

اخ دقیقا خیلی خوبه ادم یکیو داشته باشه بتونه بدون اینکه قضاوت بشه حرفشو بزنه منم خیلی به همچین کسی نیاز دارم

سلام عزیزم چه پروفایل خوشگلی خودتون هستید

خیلی خوبه افرین به تو که هرکسی رو محرم اسرارت نمیکنی تو یه دختر قوی هستی عزیزم.هیچکس هیچکس وجود نداره ک باهاش حرف بزنی وبهش اعتماد کامل داشته باشی

تو چقدر منی با هیییچکس حرف نمی‌زنم و درد دل نمیکنممممم با هییییچچچچکسسسس

درد دل اشتباهه شده با خواهرم درد دل کردم زده سرم پشت دستمو داغ کردم دیگ نگم اینجاهم گاهی میگم باز بعضی وقتا راهکارا خوبن 🥲

عزیزم من مثلی شما استم شوهرم از خود را میگه اما من گفته نمی‌تونم فردا به آبجی خود بگه فقط با زن داداشم درد دل میکنم

منم بعضی اوقات اینجا دردودل میکنم چون حرفایی هست ک نمیشه ب آشنا گفت... از شدت ناراحتی باید خودمو تخلیه کنم وگرنه قلبم میترکه .... اینجا دوستای خوبی راهنماییم کردن و تو زندگیم بکار بردم... دوس داشتی بنویس من گوش میدم... حداقل یه ذره از ناراحتیت کم میشه

آفرین بهت
این نقطه قوت توعه

من گاهی ی حرفی رو ب خواهرم یا مادرم میگم بعدش مثل چی پشیمون میشم

اینجا کسی که نمیشناسه لااقل بار دلت سبک میشه اما بازم هر چی خودت صلاح میدونید انشاالله مشکلت هر چی هست حل بشه گلم

والا اینجا که اشکالی نداره
لااقل دلداریت میدن راهنماییت می‌کنند
اما به آشنا نگی بهتره

سوال های مرتبط

مامان مُهَنّا🩶🧚‍♀️ مامان مُهَنّا🩶🧚‍♀️ ۳ سالگی
سلام
نمیدونم چ جوری بگم
ولی واقعا از خودم خستم اصلا انرژی ندارم حوصله ندارم دلم میخاد برم جایی که هیچ کس نباشه ..... هیچ کس دلم از همه پره
از مامانم بابام خواهرام برادرم دخترم شوهرم از همه عزیزام دلم پره گاهی حس تنفر دارم بهشون ۱ هفتس انقدر ناراحت ن به مامانم زنگ میزنم ن جواب تماساشونو میدم ن دل دارم بگم چرا ازشون ناراحتم !💔💔💔💔 تو این ۱ هفته مدام میرم تو حموم زیر دوش گریه میکنم
اصلا حوصله دخترمو‌ ندارم
اذیتم میکنه لج میکنه هر چیزی بر خلاف میلش میگی گریه میکنه دادمیزنه کاری نتونه انجام بدم عصبی میشه خودشو پرت میکنه رو زمین اصلااااا با خودش بازی میکنه حتی واسه نیم ساعتتتتتتتت😭😭😭😭مدام در گوشم حرف میزنه ای خدا شوهرمم هر شب میاد آی کمرم درد میکنه آی پاهام بخدا انتظار داره پاشم ناز و نوازشش کنم کی منو ناز و نوازش کنه
بچه های شمام تو سن دختر من اینجوری ان؟؟؟؟ خسته شدم چرا هر چی بزرگتر میشه بدتر میشهه آخه😭😭😭😭😭
دیروز ۲ ساعت بردم خانه بازی ۱۲۰ تومن پول دادم موقع رفتن میشه بچه های دیگ میرفتن این جیغ داد گریه نریم بقران از دماغم در اومد واسه خودشم ناراحت میشم🥲
مامان توت فرنگی😍 مامان توت فرنگی😍 ۴ سالگی
مامانا دلم گرفته. خواستم اینجا درد و دل کنم. چند وقتیه شیطنت و لجبازی پسرم خیلی زیاد شده، خیلی هم ب من وابسته اس. من افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر دارم و تحت نظر روانپزشکم و همسرم بیشتر اوقات سرکاره. جدیدا پسرم حتی نمیخواد من با تلفن هم. صحبت کنم. امروز اومدم خونه مامانم ک یکم حالم بهتر بشه،تا رسیدیم پای پسرم سر خورد و افتاد زمین و گریه کرد، منم خیلی ترسیدم. بعد خواهرم تو اتاق بود و پسرم با گریه رفت تو اتاق و ماشینشو برداشت و پرت کرد، ماشین لعنتی صاف خورد تو سر خواهرم! خواهرم برداشت ماشینای پسرمو پرت کرد و چند تا حرف بار پسرم کرد. منم گفتم خب حالا این بچه اس نمی‌فهمه تو چرا داری ماشینارو پرت میکنی و شروع کرد هر چی از دهنش در میومد و بمن گف ک بچت وحشیه و شعور نداره و هیچی یادش ندادی، منم گفتم با‌شه بذار ببینم تو بچتو چجوری تربیت میکنی،خلاصه یکی اون گف یکی من.... منم کیفمو برداشتم ک برگردم خونمون ک مامانم نذاشت، منم گریه هام بند نمیومد و ی لحظه نمیتونستم جلوی اشکمو بگیرم،خواهرم اومد تو گف چی شده، مامانم گف داره میره و این صداشو بلند کرد و گف مگه من چی گفتم! منم گفتم مگه تو حال و روز منو نمیدونی ک این رفتارو میکنی برگشت چند تا فحش هم ب همسرم داد ک دلیل حال بدت شوهر نفهمته. خلاصه دلم خیلی گرفته، تنها کسی ک باهاش درد و دل میکردم همین خواهرم بود ک اینجوری جوابمو داد! دلم خیلی گرفته، نمیدونم چیکار کنم اصلا، همینجوری اشک چشمام میاد پایین، از طرفی دلم نمیخواد پسرم ببینه، نمیخوام بفهمه من چقد آدم ضعیفیم، ولی انگار باید اونم بفهمه من چیم....
مامان ببری مامان ببری ۴ سالگی
مامانای عزیز من دو سه سوال قبل راجع پوشک بچم پرسیدم
یه چیزی ذهنمو خیلی مشغول کرده من پسرم دیر به حرف افتاد ولی خب خیلی تلاش کردم از گفتار درمانی شعر فلش کارت چون شاغل هستم وتابستونا بیکار م رسما تابستونو گذاشتم برای آموزش البته زمانی هم که سرکار میرفتم بازم تلاشمو میکردم خداروشکر گفتارش بهتر شد وحرف میزنه حروف انگلیسی بلده ۵ یا ۶شعر بلده باهوشه (من حتی ترسیدم اتیسم باشه )دکتر بردم که گفت نیس
ولی حوصله حرف زدن با هرکسی نداره مخصوصا تلفنی حرف نمیزنه یا کسی ازش سوال می پرسه پی شیطنته مادرشوهرم میگه نکنه مشکل داره بخدا دل من خیلی میسوزه ازش ناراحت نیستم میگم شاید از دلسوزی میگه ولی هرکاری میکنم مثلا میگه بچه پشت تلفن یع عالمه شیرین زبونی میکنه چرا پسرت اینطور نیس چرا اینقدر دیر ازپوشک گرفته میشه
من نمیگم خیلی فداکارام ولی تمام تلاشمو گذاشتم حتی مقطع دکترا قبول شدم ولش کردم سر حرف زدنش شاید ۵سال پیر شدم
به نظرشما لازمه کاری کنم دوباره دکتر ببرم؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
قدر مجرد بودن رو الان بهتر می دونم مجردی رو بیشتر دوست داشتم چون دغدغه ای تو زندگیم نداشتم برام مسایل زندگی مامان و بابام و مشکلاتشون مهم نبود تو عالم خودم بودم مسیولیتی هم نداشتم موقعیت الانم رو دوست ندارم چون هیچکس هیچکس حتی همسرم که تو تمام مشکلات و سختی های زندگی کنارم بوده هم درکم نمی کنه به هیچ عنوان چرا چون من حق ندارم هیچوقت خسته بشم حق ندارم خسته باشم از مادربودن حق ندارم یه بار داد بزنم بداخلاق باشم چرا چون مادرم 😥😭گناه من چیه که صفر تا صد مسیولیت خونه و زندگی و بزرگ کردن بچه هام با منه شوهرم هیچ دخالتی نداشته تو این چند سال یه بار برا محض رضای خدا نگفته زن دستت درد نکنه از این بار زندگی رو دوشته تمام اون زمانایی که بچه هام به شدت مریض میشدن و چند روز بستری بددن تو بیمارستان از پذیرش کردنشون تا مرخص کردنشون از شب زنده داری ها تا خوب خوب شدنشون با خودم بوده و هست الان چند روز دیگه باید درمانشون رو شروع کنم خوب کی می بره کی وقت میزاره خوب منه مادر کیه که روزی سه وعده هر وعده یک ساعت باید بشینه به بچه هاش غذا بده اون کی بود که نوزادیشون تا خوده صبح چندبار بلند میشد شیر میداد و پوشک عوض می کرد اینقدر روپاهاش تکونشون میداد که نه گردن داشت نه کمر این مرد بی وجدان چرا اون روزای سخت رو ندید اگه الان اعصابم ضعیفه حوصله ی بچه هامو ندارم دلیلش سختی های زیادیه که کشیدم و خودم یه تنه بزرگشون کردم چرا اینقدر این مرد باید بی وجدان باشه عوض دستت درد نکنه بشینه شکایت منو به خانوادم بکنه که این خانوم بچه هارو دعوا می کنه 🥺😭به خدا هیچکس هبچکس جز دوقلو دارها منو درک نمی کنه همه از من انتظار دارن بهترین مادر باشم🥺بعد تازه دیشب به من میگه دیگه حالم ازت بهم می خوره