سلام سلام عشقای من چطورین در چه حالین 🥰🥰
دلم براتون یه ذره شده🥺😘
نمیدونم چند روز نبودم
گفتم برم یکی دو روز کمپ بخوابم یکم کارای عقب افتاده مو انجام بدم دیگه حسابی شلوغ پلوغ شدم 😅😅
هیچی جونم براتون بگه که گشتم و گشتم تا بالاخره یه مهد شرایطی هم برای مهدیار پيدا کردم اولش گفتم بیست و دو سه تومن گفتم اووووووو چه خبره😳 بعدم گفت یک سوم بده بقیشم تا اسفند تسويه کن گفتم اوووووو 😳 نمیتونم گفت چطوری میتونی گفتم ماهیانه گفت ماهی دو سه تومن گفتم اووووووو😳 گفت چقد گفتم من ماهی یک و پونصد میتونم فقط بدم چون بچه دیگم دارم اونم هزینه مدرسه و مهد داره خلاصه خدا یه رحمی به دلش انداخت و از من خوشش اومد 😎😌 قبول کرد 😁
ازینطرفم سرویس ریحانه گفت ماهی یک تومن 🙄 گفتم اووووووو چه خبره😳 خلاصه تصميم گرفتم خودم دو تاشونو ببرم بیارم هزینه سرویس ریحانه رو بدم برای مهد ساعتاشونم مثل همه خداروشکر از 8 تا 1 هست🥰
خلاصه دیگه سرویسسسس شدم رفتتتت 😪😂
از ساعت 6 و نیم بیدار میشم اینارو بیدار کن و براشون چی بذار و چی نذارو ببر و... 😪 خوب نونت کم بود آبت کم بود تا ساعت 9 خواب بودی مثل آهوی نازززز چه کاری بود 🤪
ازونوروم طفلک پسر خالم که گفتم آی وی اف کرده بود زنش زود زایمان کرد دوقلوهاش الان 6 ماهه بودن از دنیا رفت دو سه روزم درگیر اونجا بودم 😔
و گذر زمان اینگونه گذشت...
از همه دوستانی که نگران و احوال پرس بودن عذرخواهی و تشکر میکنم عاشقتونم فداتون بشم😘
شما در چه حالین؟ 🥰

تصویر
۲۷ پاسخ

سلام عزیزم خوبی؟ من از خواننده های خاموشم 😅😂 واقعا نگرانت بودم و تسلیت میگم عزیزم خدابهتون صبر بده

خوبی عشقم خدا قوت دلتنگت بودم😘

سلام حمیده جون خوبی؟خدا رحمت کنه پسر خالتو،نبودت واقعا احساس میشد عادت داشتیم هرروز با تاپیکا تو صبحمون آغاز کنیم😂😘

خوش اومدی. خدا بیامرزه ......

حمیده جان خوش اومدی دختر نبودی دنبالت می‌گشتیم با مامان نفس
میگم بابا دوقلو ها فوت کرد ؟
چرا ؟
خیلی ناراحت شدم .
انرژیم گرفته شد رفتم تو فکر.

سلام خانم خانما🥰بلاگر اینجوری ندیدم بره پیداش نشه. باید هرروز تولید محتوا کنی دختر😁
اون مهد که گفتم نرفتی؟ هزینش هیلی کمتر بود.
انشالله به سلامتی. خدا بزرگه . حالا از این به بعد باید خروس وار زندگی کنیم😁 منم احتمالا پسرم بره مهد دیگه باید صبح پاشم. ولی خداروشکر نزدیکه پیاده میبرم و میام انشالله

خوش برگشتی عزیزم
خدا پسرخالتو رحمت کنه.
چه خوب که پسرتو گذاشتی مهد
پسر من خیلی دپرسه همش

ازمون اموزشو پرورش قبول شدین عزیزم؟

بهبه حمیده جان تشریف فرماشدی 😍😍
حالت چطوره خوبی دلنگرانت بودم .
خدارو شکر خوبی.
برای پسر خالت هم تسلیت میگم .🤧
اووووو قشنگ خودتو درگیر بچه هاا کردی .

سلام حمیده چطوری ؟ به نظرت برای بار اول تایم مهدش زیاد نیس ؟ از تایم کم شروع میکردی به نظرم ممکنه اذیت بشه

خوش آمدی😇

چقدر ناراحت شدم برااون دوقلوها بدون پدر بزرگ میشن😢😢

سلام حمیده جان. خدارحمتشون کنه. چ خوب ک مهد باقیمت کمتر راضی شده

یادت بودیم حمیده جان...
خدا به دل و جانت قوت بده.

سلام به روی ماهت😘😘😘
خداروشکر سلامتید و مشغول کارهای زندگی بودی عزیزم😊😊😊😊
اتفاقا کار خوبی کردی درسته دیگه نمیتونی تا ۹ بخوابی ولی مهد واقعا مهارت بچه ها رو تو انجام کارها بالا میبره و کلی اجتماعی بارشون میاره😃😃😃😃😃😃
در مورد خانوم پسرخالتم متاسف شدم خیلی باید براشون سخت باشه🥺
منم خوبم مثل همیشه بدو بدو 🤪🤪🤪🤪

خدا بیامرزه، ، خسته نباشی نبودنتون تو چند روز معلوم بود که نیستین عادت کردیم بهتون

حمیده اگه سرویس مدرسه هم شدی گهواره ترک نکنی

سلام سلام حمیده بانووووو
گفتیم رفتی سرویس مدرسه شدی درگیر شدی تاماااام 🥴
خدا رحمت کنه پسرخاله ات رو 😔 بنده خدا چه سختتتت هست 😭😭😭
پریسا جون زنگ زد بهت خیالمون راحت شد که حالت خوبه ♥️♥️

سلام چطوری حمیده بانو گهواره بدون شما صفا نداشت
من تا دلت بخاد انقدر تو مهد مدرسه سرویس گفتم اووووووووه بابا چه خبره ولی کسی خوشش نیومد ببین چقدر جذابی که اوووووووع گفتنت برات کار میکنه البته بایدم جذاب باشی اخه شما رفیق مایی
خدا پسرخالت رو هم بیامرزه و بلا از خودت خانواده دور باشه

خدایی نبودی گهواره سوت و کور بود
خدا رحمتش کنه

قضیه پسر خالت چیه 😔
خدا بهشون صبر بده به خانواده ش

چه اوووو اووو یی شد حمید
😅

خدارحمتش کنه طفلی منم سال دیگه همدردت میشم😩😩

سلام عزیزم تسلیت میگم خدا بچه هات برات حفظ کنه

منک کمتر تاپیک جواب میدم ولی خیلی نگرانت شدم ، تو فکرم بودی ، خدا روشکر گ خوبین ...
شما ی نمک خاص داری

سلام حمیده جان خسته نباشی 🥰

فقط اووووو گفتنت😅😅😅
چرا شش ماهه بودن از دنیا رفتن🥲🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
بیایین یه راه حل بدین
پسرم شدید وابسته منه شدید خیلییییی شدید
با هیچ کس نمیموند من یه دکتری جایی برم
با همسرم میمونه با مامانم هم به تازگی میمونه
سرکار میرم یه ده روزی هست پیش همسرم یا مامانم میمونه
می‌خوام بزارمش مهد چنان اسم مهد میاد جیغ و داد می نه پشیمون میشم
اونقدرررررررررررر بردم مهد با خودم تایم بازی بچه ها شعر و آهنگ و رقص هاسون تاب سرسره بازی کردناشونو دیدیم اصلا این بچه به هیچ صراطی مستقیم نیس قبول نمیکنه
دو هفته پیش خیلی منطقی باهاش حرف زدم گفتم باید برم سرکار توهم مثل فلانی دختر خواهرم مهد می‌ره گفتم مثل اون برو منم مثل خاله جون برم سرکار قبول کرد که بره
دختر خواهرم چند ماه ازش بزرگتره دو ساله کامل مهد می‌ره خواهرمم شاغله
خلاصه رفتیم یه مهد خوب دیدیم باهم رفتیم داخل با دوستاش آشنا بشه گفت الا بلا نمیشینیم پاشو بریم خونه هر چی باهاش حرف زده بودم باد هوا بوده
میگم ای خدا چیکار کنم بنظرتون این بچه رو بفرستم مهد راهکار چی دارین؟چه جوری جدا میخواد بشه از من بخدا مغزم هنگ کرده
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
سلام دوستان روزتون بخیر وشادی🥰 امروز حالتون چطوره 🥰🥰
من خداروشکر خیلی حالم خوبه امروز 🥰 دیروز خیییلی دلتنگ خواهرم بودم یعنی هر روز دلتنگ میشم و باهاش حرف میزنم هر روز براش زیارت عاشورا میخونم هدیه میکنم دیروز ولی خیلی بغض داشتم گفتم خیلی بیمعرفتی گذاشتی رفتی نگفتی ما دلمون برات تنگ میشه چیکار کنیم هر روز زنگ میزدی بهمون باید بیای سر بزنی و...
خلاصه دیشب اومد تو خوابم تا صبححححح با خواهرم بودم انقد باهاش حرف زدم😍😭 انقدر بغلش کردم فشارش دادم😍🥰 دیگه نشستم کنارش تا صبح دستاشو ماساژ میدادم مثل دوره مریضیش و باهاش حرف میزدم خیلی حالم خوب بود کنارش حتی میدونستم مرده به مامانم و و خواهرم و شوهرش گفتم بیاین ملیحه اومده شمام میبینین گفتن نه گفتم اینجا کنار منه داریم حرف میزنیم بشینین شمام گوش کنین🥰
گفتم خواهر هنوزم دستات درد میکنه گفت نه دیگه خوب شدم 😭
گفتم از من راضی هستی گفت اگه کارایی که بهت میگفتم خوب نیست و کارایی که خوب هست و درست انجام میدی آره کارت درسته 😍😭
خلاصه جیک تو جیک بودم هر موقع ازش میخوام میاد بهم سر میزنه یه مدت خیلی بیقرارش بودم اومد گفت چرا اینقد شماها ناراحتین گفتم بخاطر تو مریضی گفت نه دیگه من مریض نیستم ببین هیچ جام دیگه درد نمیکنه من خوبه خوب خوب شدم دیگه برای من غصه نخورینا یه شبم شب جمعه براش فاتحه خوندم دم صبح صدام زد از صداش بیدار شدم 🥰😭
ممنونم از خدا که اجازه میده خواهرم بیاد پیشم 😭🥰
هر موقع خوابش میبینم تا چند وقت حالم خوبه 😍🥰😍🥰
دیگه ناهارم آبگوشت تو دیزی گذاشتم جاتون خالی یه صبحانه خوشگلم آماده کردم گفتم بیاین باهم بزنیم بر بدن 🤪
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
مامان رضایار مامان رضایار ۵ سالگی
مامانا یع راهنمایی ازتون میخوام رضایار تا خرداد کسی نمی فهمید چی مسگه گذاشتمش مهد الان مثل خودمون جمله بندی داره اگه هم یه کلمه رو کسی نفهمه دوباره درست تکرار میکنه میفهمن مشکل من اینه رضایار شش تا حرف رو تا چند ماه پیش بلد نبود ولی الان ق رو کامل یاد گرفت ج چ ح رو وسط کلمات میگه ل ر هم چند روزه داره میگه در کل رو به پیشرفته من تا اسفند بهش فرصت داده بودم گفتم اگه خوب نشد میبرم گفتار درمان که دیدم الان پیسرفت کرده واسع همین مسگم چند ماه دیگه هم صبر کنم بمدیر مهدشونم گفتم گفت اکی میشه فرصت داره از طرفی من خودم اگه زوم کنم رو یه کلمه عصبانی میشه میگه بریم یه بازی دیگه غیر مستقیم باشعر وقصه بهتر یاد مگیره ولی یکم وجدان درد دارم اینم بگم نمیزارم تا سن مدرسه برسه اگه تا چند ماه دیگه پیشرفت نکنه میبرم گفتار درمان با اینکه میدونم الان گفتار درمانو همکاری نمیکنه ولی یکم عذاب وحدان دارم حتی مشاور دکترشم گفت بزار مهد اکی میشه کسی تو این شرایط هست