دیگه نمیبرمش پارک خب
وقتی قراره اخرش هم اون اذیت بشه هم من تو خونه بمونه راحت تره
میگم بریم مارکت خوراکی بخریم با کله میاد، چون تو خونه خیلیییی محدود بهش میدم
به حرفش اصلا توجه نکن قرار نیست هر چی بچه گفت بشه دستشو بگیرببردوسه باراین کارو کنی وقتی گفتی بریم میاد ولی چون میگ بریم اون نمیاد شمام به حرفش گوش میکنی بازم همون کارو تکرار میکنع
دختر من این و متوجه شده وقتی هوا تاریک میشه هرجا هستیم باید بریم خونه
منم یک ساعت قبل از غروب میرم
دیگه هوا که میخواد تاریک بشه خودش میگه مامان بدو بریم خونه شب شد
یعنی ۳ ساعت اونجایی ....خوشبحالت با حوصله ات ما گریه کنان میریم خونه
من یه ساعت مونده به غروب میبرمش میگم باید تا تاریک نشده برگردیم وگرنه خطرناکه.
من بهش میگم ده دقیقه وقت داری تا بریم خونه باز پنج دقیقه بعد میگم پنج دقیقه وقت داری و بعدشم میگم وقتت تموم شد بعضی وقتها راحت میاد یه موقع بهونه بگیره میگم بریم خوراکی بخریم بریم خونه بخوریم
جدی دستشو بگیر ببرش ب گریش توجه نکن
خودم ناهار نخوردم سر درد دارم مریضم اما بچه دل نمیکنه از پارک موندم چطور ببرمش خونه مگه باباشو ببینه ک اومده دنبال مون اونم سر کار
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.