سلام
یه چی من خودم تعجب کردم
گفتم که ما خونمون عوض کردیم الان یک ماهی هست بعد امشب اتفاقی گفتم بریم ببینم تیام یادش میاد باورتون میشه وقتی وارد کوچه اصلی شدیم تیام متوجه شد با یه نگاه آشنا ساختمون هارو نگاه میکرد بعد سرکوچمون که بن بست بوده یه خونه سگ داشت دقیق یادش بود نشون داد اینجا هاپو رفت تو کوچه دوید سمت خونمون در زد
بعد رو به رو خونمون یه پسر بود از تیام بزرگتر بود باهاش توپ بازی میکرد رفت درشون زد من صدا کردم اینم اسمشو دست و پا شکسته میگفت که یعنی بیاد توپ بازی عزیزم مراقب رفتار و برخمرد بچه ها باشید واقعا میگن تو ذهنشون میمونه من فکر نمیکردم اصلا یادش بیاد
بعد تیام آوردم پارک

بر خلاف تصور خیلیا
بچه همچی رو هم میفهمن و هم توی ذهنشون میمونه

چه فهمیده و عاقله افرین

زمانی خاطره ویارفتاری توذهنشون ثبت میشه ک مداوم تکراربشه وتوحافظه بلندمدتشون میره

مشخصه همه چیو میفهمن ما از دم پارک خونه مامانم رد میشیم میگه لیلا. و دادا یعنی مامانم و داداشم می‌خوایم بریم مغازه عموش از سر خیابونش زد میشیم داد میزنه میلا. میلا

الهی عزیزم
اره بچه ها تو این سن همه چی روو میفهمن فقط نمیتونن حرف بزنن ما فک میکنیم چیزی درک نمیکنن
همه چی تو ضمیر ناخودآگاهشون میمونه
من چندبار با شوهرم دعوت کردم دخترم دیده الان کافیع یکم داد بزنیم فوری میاد بین ما یه جوری نشون میده بدش میاد

بله پسر منم کوچه و در حیاطمونو می‌شناسه حتی مغازه ها رو هم بلده میگه از این طرف بریم 😁🥴