زایمان

۱.من تا لحظات آخر تصمیم به نوع زایمان رو به تاخیر انداختم تا مطمئن بشیم از لحاظ پزشکی کدوم به صلاحمه و سونو۳۸هفته هم دادم و طبق صلاح دید پزشک تصمیم بر این شد۳۹هفته و یک روز سزارین بشم
یک روز قبل کیسه آبم پاره شد و زایمان کردم

۲.بسیار لذت بخش و همراه با شوق و انتظار هست لحظه زایمان ،هیچ ترسی نداره نه اتاق عمل نه دردی احساس میکنید برای من فقط حس بد پری مثانه رو القا میکرد اونم بعد بی حسی از بین رفت

۳.برای من بعد عمل پر از چالش های دردناک و مشکل جدید بود ،مشکلات جسمی پیش اومد که دکترها به واسطه اون ازم خواستن شیر دهی رو قطع کنم و به واسطه این مشکلات به شدت از لحاظ روحی به هم ریختم و هنوز بعد چند روز من دردهای خیلی شدیدی رو تجربه میکنم و باز هم میگم قرار نیست همه مثل من باشن چون برای من اتفاق های دیگه افتاد که به بدتر شدن وضعیتم کمک کرد تا به بهتر شدن

در کل لذت ببرید حتی شده با درد واقعا لذت بخشه ❤️من خودم با دردش دارم لذت میبرم شده گریه کردم داد زدم ولی بازم میگم خیلی خوبه داشتنش❤️❤️❤️و خداروشکر

۴.بیمارستان نیکان رسیدگی خوبی داشت من اتاق خصوصی گرفتم و خیلی راحت بودم
قرار بود بریم یه بخش دیگه که همسرم پیشم باشن که با صحبت هایی که شد صلاح بر این شد خواهرم تو بخش زنان همراهم باشن

۵.دکترم خیلی خوب بود و به نظرم بعد از خدا و روحیه خودتون اولین مورد برای تجربه خوب زایمان انتخاب پزشک خوب هست

۶ پاسخ

عزیزم مبارک باشه قدمش به زندگیتون
خدا رو شکر راضی بودید ، من بیمارستان محب کوثر زایمان کردم پرستاراش از نظر کاری ازشماره ۱تا ۱۰ من شماره ۲ رو بهشون میدم چون اصلا رسیدگی نداشتن و اتاق عملش حدودا ۸ تا مرد بود که همه باهم صحبت میکردن و این خودش خیلی استرس وارد کرد به من ، بعد از عمل تا الان حال روحی خوبی نداشتم بیشتر وقتا گریه میکنم و چیزها به نظرم میان که وجود ندارن

اسم دکترتون چی هست؟؟واینکه میشه بگید چقد هزینه کردید؟؟بچتون خدایی نکرده ان آی سی یو که نرفت؟؟

مبارک باشه گلی.
خداروشکر یکی پیدا شد که منطقی ددمورد تجربه عملش صحبت کرد.
بس که همه اینجاادمو از هرنوع روش زایمانی میتزسونن

چه خوب که اینجوری فک میکنی
امیدوارم هر چه زودتر مشکلاتت برطرف سه بتونی بیشتر لذت ببری
خدا نی نی و برات حفظ کنه❤️

اره باهاتون موافقم منم زایمانم طبیعی بود همراه دردش لذت بخشم هس. نی نی تونم خدا حفظش کنه ایشالا همیشه زیر سایه پدرومادر بزرگ بشه😍

به سلامتی خدا حفظ تون کنه

سوال های مرتبط

مامان محمد حسین 👼🏻 مامان محمد حسین 👼🏻 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من 5
ماما همراهم خدا خیرش بده خیلی آدم خوبی بود از دکترم اجازه گرفت که موقع زایمان کمکم کنه و دکترم هم اجازه داد بعد از چند بار زور زدن به یک دو سه دکتر ،ماما که زیر پاس یه چهار پایه گذاشته بود که قدش از تخت خیلی بالاتر بیاد با فشار دست روی رحمم و با زور من بالاخره بچه خارج شد 😍حس خیلی خوبی بود چون می دونستم که دیگه درد نمی‌کشم و بچه رو گذاشتن رو سینه ام و واقعا حس فوق العاده ای بود و بعد بچه رو بردن برای وزن و ... و دکتر بهم گفت چون آرام بخش داری می تونی بخوابی تا بخیه بزنم و من آروم چشمام رو بستم و اونجا بود که چند تا ماما وارد اتاق شدن و همه میگفتن ای واااای بیچاره چقدر پاره شده !وای چقدر آش و لاش شده و دکتر هم دعواشون کرد و گفت از اتاق برید بیرون !!اگر بیدار بشه و بشنوه می‌ترسه ،فقط‌یه نفر ماما همراه من داخل اتاق بمونه و همه برن بیرون !!اونجا بود که چشمام رو باز کردم و گفتم خیلی پاره شدن ؟و دکتر گفت بله متاسفانه ولی تحمل کن و طاقت بیار تا خوب بخیه بزنم و خلاصه حدود یک ساعت و نیم بخیه زدن و اینجور کارا طول کشید و قسمت مقعدم هم چون نمی تونست بی حس کنه بهم گفت تحمل کن و اگر درد داشت فریاد بزن و خودتو سفت نکن و من تحمل کردم،متاسفانه به علت پارگی خیلی زیاد دو روز بیمارستان بودم و خیلی درد هم دارم و واقعا وضعیتم سخته ولی خب چه میشه کرد مادر شدن دردسر داره و من به عشق فرزندم این رو به جون خریدم ،امیدوارم تجربه ام به کارتون بیاد اول اینکه مانای همراه حتما بگیرید و بعد هم اتاق خصوصی بگیرید چون برای آرامش بعد از زایمان خیلی موثره 😍😍
مامان قند مامان قند ۴ ماهگی
صبحتون بخیر🪷
من معمولا تاپیک نمیذارم ولی تجربه ای دارم که فکر کنم به درد خیلی از مامانا خصوصا کسایی که جز دوستانم هستن بخوره.
من تمایل دارم که زایمان طبیعی (فیزیولوژیک) داشته باشم چون هم قبل بارداری هم در طول بارداری به صورت حرفه ای ورزش کرده بودم و بدنم آماده بود، هم دوست داشتم زود مستقل شم و خودم به بچه رسیدگی کنم هم کلی تحقیق کرده بودم و مقاله خونده بودم و کلاس رفته بودم در بابت مزایای زایمان طبیعی و تمام مدت تحت نظر متخصص بودم اما تصمیمم این بود که تو بیمارستان محب یاس تهران زایمان کنم(دولتی)
تا اینکه دکترم تو ویزیت آخر گفت باید معاینه ت کنم و متاسفانه تشخیص دادن که لگنم برای زایمان طبیعی مناسب نیست و وقت سزارین برام تعیین کردن
راستشو بتوام بگم اولش خیلی شوکه شدم و واقعا حالم بد شد در حدی که دلم میخواست گریه کنم اما با علم بر اینکه ( هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست) تصمیم گرفتم این نوع زایمان و بپذیرم و از وجود بچه بیشتر لذت ببرم ، این تاپیک برای این هست که به مامانای گلی که تمرکزشون روی یک نوع زایمان هست بگم که لطفا خودتون رو برای هر دو زایمان آماده کنید چون تقریبا ما توی بارداری و زایمان هیچ کنترلی نداریم حداقل با این دیدگاه از روان خودمون محافظت کنیم و از جریان زندگی لذت ببریم
مامان هیراد مامان هیراد ۱ ماهگی
خانمایی که قراره بیمارستان خاتم الانبیا زایمان کنند :
قسمتی که زایمان می کنید با جایی که بعد از زایمان هستید همه شون تو یه بخش هست . اتاق های زایشگاه یه تخت هست اما بعد از تولد می برن اتاق روبرویی که سه تخته هست اگه اونجا پر باشه تو همون اتاق زایمان می مونی تا خالی بشه .
موقع زایمان یا دردهای قبلش از اتاق های دیگه ممکنه بی قراری های زیادی بشنوید . مثلا من اول هاش ک حدود ۲ سانت بودم از اتاق کناری داد و فریاد بدی میومد و راستش یه لحظه واقعااا ترسیدم (حالا این که واقعا واسه خودم چ طور گذشت رو تو تاپیک های بعدی میگم) ، اگه موقع زایمان شما همچین مواردی بود نترسید آگاهی داشتن خیلی بهتون کمک میکنه و فقط رو خودتون تمرکز کنید.
کاش بخش زایشگاه و قسمتی که بعد از زایمان منتقل میشی جدا بود چون تا آخرین لحظه ک اونجا هستید این صداها رو می شنوید هم قبل زایمان هم بعد زایمان .کلا این بخششون کوچیک بود . پرسنل ها هم اکثرا خوب بودن ولی همه جا گاهی یکی مهربون تر و یکی خشک و جدی تر پیدا میشه .
مامان علی جانم👼🏻🩵 مامان علی جانم👼🏻🩵 ۳ ماهگی
سلام 🙋🏼‍♀️

اومدم یه توضیح کوتاه هم راجب بیمارستان بدم برای کسایی که سوال کردن🥰

بیمارستانم نیکان سپید (خصوصی)بود

که خدایی من خیلی راضی بودم پرستار ها و ماما ها خیلی پیگیر بودن

زایمانم طبیعی بود که همون اولی که بستری شدم رفتم تو اتاق خودم که هم اتاق درد بود و هم اتاق زایمان یعنی از اولش تا بدنیا اومدن علی جانم تو همون اتاق بودم

همسرمم اجازه داشت کنارم باشه که از همون اول تا اخر پیشم بود🥹(چقدرم حضورش مفید بود برام)

قصدم برای اتاق بخش( بعد زایمان) خصوصی بود که وقتی زایمان کردم خواستم برم تپ بخش اتاق خصوصی ها پر شده بودن

ولی اتاق های معمولیش دو تخته بود که اصلا اذیت نشدم من یه پرده هم بینمون کشیده میشد

برای وسایل هم
به مادر لباس و پوشک دادن
به بچه هم یه دست کامل لباس و دور پیچ دادن و پوشک
ولی خب من هم برای خودم لباس بردم هم برای علی جونم

همراه هم شب مامانم موند پیشم (فقط خانم میزارن بمونه تو بخش زنان)
غذا هم وعده ای به همراه میدادن

مامای همراهمم توی تیم دکترم (لیلا سعیدی ) بود که از اول بارداری همراهم بود که ۱۸۰۰ هم هزینه گرفتن برای روز زایمان که من واقعاااا راضی بودم

دکترمم برای زایمان هزینه ای نگرفتن

هزینه بیمارستان هم شد ۲۵ تومن که شوهرم وقت تسویه که رفته بود
گفته بودن بیمارستان برای زایمان طبیعی بهمون پنج تومن هدیه تخفیف دادن😁😁
که شد ۲۰ تومن کلا

سعی کردم همه سوالا رو جواب بدم باز اگه چیزی جا مونده بپرسین عزیزا😘😘
مامان اسرا و صدرا مامان اسرا و صدرا ۱ ماهگی
سلللااااااام مامانا🙋🙋من اومدم با تجربه زایمان اونم از نوع زودرس🫠
من از روز قبل زایمان انقباض داشتم ولی دکتر نرفتم😕 روز بعدش بازم انقباض داشتم همسرم هم رفته بود سرکار زنگ زدم بهش و شرایط رو گفتم، قرار شد مرخصی بگیره و بیاد، تا اومدن همسرم منم یه دوش گرفتم و با دخترم حاظر شدیم، (ینم بگم من از مامانم دورم و قرار بود مامانم ۱ آبان بیاد و ۵آبان من زایمان کنم، از اون طرف مادرشوهرم و خونه نبود) وقتی به اورژانس رسیدیم منو معاینه کردن و گفتن به فینگر دهانه رحم باز شده، ان اس تی گرفتن و گفتن انقباض داری، تو این مدت هم با دکتر هی تماس میگرفتن و شرایط رو بهش توضیح میدادن، من زیر دستگاه بودم و سرم بهم وصل بود که یهویی گفتن خانم به همراهت بگو بره پرونده تشکیل بده میخوایم ببریم اتاق عمل😨، من تا اسم اتاق عمل اومد شروع کردم به گریه کردن همه شون ریختن دورم و علت گریه ام رو پرسیدن منم گفتم تنهام و به غیر همسرم کسی نیست ولی انقدر خوب بهم دلداری دادن که من آروم شدم ، زنگ همسرم زدم و اونم اومد داخل ازشون خداحافظی کردم و منو بردن یه اتاقی که واسه زایمان آماده کنن، خدا به جاریم خیر بده شوهرم وقتی بهش زنگ زده بود فوری خودش رو رسوند بیمارستان، تا دم دره اتاق عمل همراهم اومد...
مامان پندار🐣 مامان پندار🐣 ۳ ماهگی
خلاصه ای از تجربه زایمان ۱
طبق تجربیات قدیمی مثل ازمایش گلوکز و معاینه و … همیشه نظرم این بود که نباید از رو تجربیات زایمان کسی نوع زایمانمو انتخاب کنم چون روحیه افراد و آستانه تحمل دردشون با هم خیلی متفاوته ، من ترجیحم از اول سزارین بود
سوند بر خلاف تصورم اصلا درد نداشت در حد یه سوزش ادار خیلی کم بود ، بی حسیم اپیدورال بود و تا فردای روز عمل تو کمرم بود، به نظر من یکی از چیزهای مهم اینه از قبل یه بازدید از بیمارستانی که قراره عمل بشین داشته باشین ، دکتر من تو چند تا ییمارستان عمل میکرد که مد نظر من دو تا بیمارستانش بود که از قبل سعی کردم ان اس تی ها و سونو ها رو برم اونجا، آشنایی داشتم با بخش لیبر و اینا….مثلا محیط لیبر بیمارستان گاندی شبیه محیط آرایشگاه های زنونه بود که مورد پسند من نبود😜😜
تزریق اون آمپول تو کمرم با اینکه درد نداشت ولی من از نظر روحی درد حس میکردم چون کلا همیشه کمر درد دارم میتونم بگم بین مراحل مختلف برای من مرحله بدترین بود …



مامان دردونه مامان دردونه ۴ ماهگی
۱۰۱، تجربه زایمان در بیمارستان سیدالشهدا، قسمت ۱
توی پست های قبلی که تجربه زایمانم رو نوشته بودم حس کردم سو تفاهم شده برای بعضیا. اینکه خودت اذیت بشی و اینکه اذیتت کنن فرق میکنه. من تو زایمان خودم اذیت شدم.
برای زایمان هم یه پک دادن که همه چی توش بود، بجز مدارک شناسایی و پزشک هیچی دیکه با خودتون نبرین.
دوستم اونجا زایمان طبیعی کرد، از قبل از زایمان که مراجعه کرده بود خود بیمارستان بهش یه ماما معرفی کرده بود برای مامای همراه که از قبل باهاش در تماش بود و سوالاتشو جواب میداد تا روز زایمان.
بیمارستان سیدالشهدا برای بستری زایمان سه مدل اتاق داره، اتاق های عمومی که از ۴ نفره هستن به بالا
اتاق خصوصی که دو تخته هست و همراه آقا اجازه نمیدن.
اتاق vip که کلا بخش زایمان نیست. طبقه اول هست.
من چون همسرم فقط همراهم بود اتاق وی آی پی گرفتیم که بتونه پیشم باشه‌
اتاق vip :
طبقه اول بود
تخت بیمار، مبل تخت شو برای همراه دوتا، حمام و سرویس، یخچال، ماکروفر، چایسازو تلویزیون داخل اتاق داشت.
میوه، کیک چای نسکافه حزو سرویس اتاق بود
نهار شام صبحونه، میومدن منو رو میگفتن و غذا به انتخاب خودت بود. کیفیت غذاشوتم بنظرم خیلی خوب بود.
ساعت ملاقات هم نداشت، هرکسی هر زمان میتونست بیاد. البته من کسی رو نداشتم.