صبحتون بخیر🪷
من معمولا تاپیک نمیذارم ولی تجربه ای دارم که فکر کنم به درد خیلی از مامانا خصوصا کسایی که جز دوستانم هستن بخوره.
من تمایل دارم که زایمان طبیعی (فیزیولوژیک) داشته باشم چون هم قبل بارداری هم در طول بارداری به صورت حرفه ای ورزش کرده بودم و بدنم آماده بود، هم دوست داشتم زود مستقل شم و خودم به بچه رسیدگی کنم هم کلی تحقیق کرده بودم و مقاله خونده بودم و کلاس رفته بودم در بابت مزایای زایمان طبیعی و تمام مدت تحت نظر متخصص بودم اما تصمیمم این بود که تو بیمارستان محب یاس تهران زایمان کنم(دولتی)
تا اینکه دکترم تو ویزیت آخر گفت باید معاینه ت کنم و متاسفانه تشخیص دادن که لگنم برای زایمان طبیعی مناسب نیست و وقت سزارین برام تعیین کردن
راستشو بتوام بگم اولش خیلی شوکه شدم و واقعا حالم بد شد در حدی که دلم میخواست گریه کنم اما با علم بر اینکه ( هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست) تصمیم گرفتم این نوع زایمان و بپذیرم و از وجود بچه بیشتر لذت ببرم ، این تاپیک برای این هست که به مامانای گلی که تمرکزشون روی یک نوع زایمان هست بگم که لطفا خودتون رو برای هر دو زایمان آماده کنید چون تقریبا ما توی بارداری و زایمان هیچ کنترلی نداریم حداقل با این دیدگاه از روان خودمون محافظت کنیم و از جریان زندگی لذت ببریم

۸ پاسخ

واقعا حرفتو قبول دارم خودمم همه اصرارم به طبیعی بود و هست ولی دکترم گفت فشارت بالاست احتمالا سزارین میشی
دیگه خودمو اماده کردم برای هردو

چقدر خوب که اینارو گفتی عزیزم
واقعا نباید رو هیچی اصرار داشت بنظرم،خوبه آدم تحقیق کنه،تلاش کنه اما اما آخرشو باید سپرد به خدا و طلب خیر کرد...

ممنون تجربه قشنگی بود

عزیزم بی زحمت میشه بگی هزینه زایمان تو محب یاس چقدره؟

منم خیلی دوست داشتم طبیعی زایمان کنم که عوارضش کمتره و بعدش راحت ترم اما پسر بریچ شده اولش که فهمیدم گریه ام گرفت چون از سزارینم یه خورده ترس دارم از بس که اطرافیان هی بد میگن ولی بعدش با خودم گفتم احتمالا صلاح همین بوده شاید اصلا نمیتونستم طبیعی و دردشو میکشیدم اذیتم میشدم ولی باز سز میشدم اینجوری حداقل راحت تر میشه برام

چه قدر نیاز داشتم به این پیام عزیزم ممنونم
گلم کی رفتی برای چکاپ لگنت؟؟ چند هفته و چند روز بودی؟؟

ممنون از وایب خوبی که با این تجربه قشنگت بهمون دادی، خدا حافظ و نگهدار خودت و فندوق کوچولوت باشه🥰

دقیقا همینه
منم همیشه با خودم‌همینو‌میگم
با این که دلم با طبیعی هست
اما گارد و‌تعصبی روش ندارم اصلا
اگه بگه سزارین کاملا پذیرا هستم

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی..
روز یکشنبه نوبت دکتر داشتم و چون ۳۸ هفته و ۳ روز بودم معاینه لگن انجام داد و گفت لگنت خوبه میتونی زایمان طبیعی انجام بدی.(من چون دستمزد پزشکم برای زایمان طبیعی بالا بود (۱۵ ت) تصمیم داشتم با یک ماما خصوصی زایمان انجام بدم) همون روز عصر هم رفتم ویزیت مامایی که در نظر داشتم .اونجا هم معاینه شدم و گفت یک سانت ضخیمی.
همه کارا انجام شد قرار شد شروع کنم به پیاده روی و ورزش بیشتر ودمنوش و...
شب که برگشتیم خونه اصلا حالم خوب نبود همش دلپیچه داشتم چون گوجه سبز خورده بودم فکر میکردم سردیم کرده . گلاب به روتون اسهال شدید بودم.سر شب دیدم لباس زیرم خونی شده با ماما تماس گرفتم و گفت طبیعیه بخاطر معاینست .ولی بنظر خودم طبیعی نبود و دلشوره داشتم. از درد دلپیچه تا۳ ونیم صبح به خودم پیچیدم و در اخر کیسه ابم پاره شد و مجدد تماس گرفتم با ماما که گفت زایمانته بیا ببمارستان.
به سمت بیمارستان حرکت کردیم. حدودا یک ساعتی راه بود در طول مسیر دردام شروع شد و این شد آغاز زایمان ..
مامان 🧿تو دلیه من🧿 مامان 🧿تو دلیه من🧿 ۶ ماهگی
تجربه زایمان

سلام سلام
خوبید مامانا
اومدم خاطره زایمانم رو بگم
زایمان دومم بود و در طول بارداری بنا به دلایلی خیلی استراحت میکردم و بر عکس بارداری اولم که کلی ورزش کرده بودم تو بارداری دوم ورزش ام رو خیلیییی دیر شروع کردم
من چند تا چالش داشتم تو بارداری دوم این که با اضافه وزن باردار شدم حالا نه اونقدر زیادحدود ۶-۷ کیلو ولی بازم وزنم اخرا داشت اذیتم میکرد
میتونستم قبل باردار شدن رژیم بگیرم و بعدش باردار بشم

مشکل بعدیم چربی های اضافه ای بود که شکمم ار بارداری اولم داشت و بعد زایمان اولم شکمم رو نبستم و تو دومی خیلی به مشکل خوردم و شکمم پاندولی شده بود که خب واقعا اذیت بودم با این مدل شکم

خلاصه که با این مواردو مشکلات ورزش رو از هفته ۳۶ شروع کردم اما خیلی کم
تا هفته ۴۰ متاسفانه دردم نگرفت
ورزش واقعا مهمه خیلی مهم
من زایمان اولم ۳۹ هفته پر شد دردم گرفت و با دهانه رحم ۶ فینگر رفتم بیمارستان و هر معاینه ای که انجام میشد یه معاینه ساده بود
اما این دومی چون بستری شدمو قرار شد با امپول فشار زایمان کنم بهم گفتن همه معایناتت تحریکی هست پس مقاومت نکن
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی
مامان پسرم مامان پسرم ۱ ماهگی
با اینکه بارداری تقریبا سختی رو داشتم ولی عاشق لحظه لحظه بارداریمم
الان که دارم به روزای آخر نزدیک میشم هم خوشحالم هم از الان میدونم دل تنگ این روزا میشم

من هفت سال بعد از ازدواج تصمیم گرفتم باردار بشم و خداروشکر شد❤️تو تمام این هفت سال اطرافیان هر حرفی راجع به من و همسرم زدن برامون مهم نبود چون اوایل دوست نداشتم زود بچه بیارم و چون از خانواده دور بودم دوست نداشتم بخاطر تنهایی خودم کسی رو به این دنیا بیارم واین کار به نظرم خیلی بده که ما بخاطر خودخواهی دیگری رو فدا کنیم …سال های بعد شرایط روحی خوبی نداشتم و تصمیمی در این مورد نگرفتم ولی الان که دارمش روزی هزار بارم خداروشکر کنم کمه ،حتما وقتی دیدین از هر لحاظ آماده پذیرش ماد شدن هستید اقدام کنید اینجوری حتی سختی هاشم شیرینه


الان که نزدیک روز دیدارم هیچ استرسی برای زایمان ندارم ولی هنوز انتخاب نکردم که میخوام به چه روشی زایمان کنم با اینکه از هفته۲۰ورزش هامو کردم همه میگن زودباش و…برام مهم نیست میخوام این مدت فقط آرامش داشته باشم ❤️
عزیزای باردار به ماهم سخت گذشت ولی تا جایی که میتونید سعی کنید لذت ببرید و آرامش داشته باشید چون خیلی زود میگذره و این فقط گذر از بارداری نیست گذر عمرمونه که انسان تو بارداری میگه ایکاش زود تموم بشه بعد بچه دار شدن میگهایکاش زودتر بزرگ بشه و این ایکاش ها نمیذارن زندگی کنیم و لذت ببریم
مامان رایان و لیلیان مامان رایان و لیلیان ۴ ماهگی
تجربه زایمان بخش ششم و آخر
من سر زایمان اولم وقتی رفتم دستشویی برگشتنی بیهوش شدم، این بود که این بار موقع رفتن به دستشویی خواهرم و دخترخاله م باهام اومدن، هم دفعه اول و هم دفعه دوم بیهوش شدم، دفعه دوم که خودم گفتم الان غش می کنم، نشستم روی صندلی، دکترم اومده بود برای چکاپ، گفت باشه عزیزم پس بیا روی تخت تا وضعیتتو بررسی کنم، اما دیدم همه آدم های دور و برم دارن محو می شن و صداهاشون نامفهوم و باز بیهوش شدم … بعد دیدم که رو تختم و چند تا سرم برام وصل کردن… البته اینو نگفتم که بترسید، من بنیه ضعیفی دارم و روز آخر پیش از زایمان ۶۲ کیلو بودم، پس اگه لاغرید حواستون باشه بعد زایمان حتما یکی باهاتون بیاد برای رفتن به دستشویی…
با وجود داشتن دو تا زایمان طبیعی سخت، پشیمون نیستم، چون در دراز مدت عوارضش کمتر هست، ولی کلا زایمان پروسه سختی هست و در نهایت هرکس با توجه به روحیاتش و شرایط خودش و بچه ش بهترین تصمیم رو می گیره، ان شالله که همه تون زایمان خوبی داشته باشید و اونایی که آرزوی بچه دار شدن دارن هم به خواسته شون برسن🥰😊
مامان دخترم🎀 مامان دخترم🎀 ۵ ماهگی
تجربه زایمان:
.
سلام مامانا♥️
گفتم منم بیام از تجربه زایمانم براتون بگم که شاید بتونه براتون کمک کننده باشه
این روزا متاسفانه فضای مجازی و رسانه طوری شده همه دارن از مزایای سزارین میگن و معایب طبیعی میگن به طوری که خود من از ماه هشتم بارداری اکثر شب ها از ترس زایمان طبیعی خوابم نمیبرد و تپش قلب میگرفتم و فکر میکردم یا قراره وسط زایمان بمیرم یا به نحوی مرگ و تجربه کنم🤦🏻‍♀️
.
ولی چیزی که من تجربه کردم کاملا خلافِ همه این حرفا بود و من الحمدالله خیلی از زایمان طبیعی راضی بودم و اگه صد بار هم برگردم عقب باز هم انتخابم زایمان طبیعیِ، به نظرم اگه شما هم همه‌ی شرایطش رو دارید طبیعی زایمان کنید البته که هم زایمان سزارین هم طبیعی سختی های خودشو داره اما بدونید که صد در صد خدا توانِشو بهتون میده فقط کافی توکل کنید به خدا و نترسید و استرس نگیرید و صبور باشید و نکته مهم بعدی اینکه با آگاهی کامل راجب انقباض ها و تنفس برید سمت طبیعی🤍
و چیز دیگه ای که میتونه خیلی کمک کننده باشه ماما همراه و یه همراه مثل همسر با مادرتون هست که میتونه باعث دلگرمیتون باشه
.
اگه از دردش هم بخوام براتون بگم نمیگم درد نداره ولی واقعا قابل تحملِ و میتونید با ورزش ها کنترلش کنید و بلافاصله بعد از بیرون اومدن بچه و جفت همه چی تموم میشه هیچ دردی هیچچچ دردی ندارید و راحت میتونید فعالیت کنید، هرچی میخواید بخورید و با بچه خیلی زود ارتباط بگیرید✨