خانمایی که قراره بیمارستان خاتم الانبیا زایمان کنند :
قسمتی که زایمان می کنید با جایی که بعد از زایمان هستید همه شون تو یه بخش هست . اتاق های زایشگاه یه تخت هست اما بعد از تولد می برن اتاق روبرویی که سه تخته هست اگه اونجا پر باشه تو همون اتاق زایمان می مونی تا خالی بشه .
موقع زایمان یا دردهای قبلش از اتاق های دیگه ممکنه بی قراری های زیادی بشنوید . مثلا من اول هاش ک حدود ۲ سانت بودم از اتاق کناری داد و فریاد بدی میومد و راستش یه لحظه واقعااا ترسیدم (حالا این که واقعا واسه خودم چ طور گذشت رو تو تاپیک های بعدی میگم) ، اگه موقع زایمان شما همچین مواردی بود نترسید آگاهی داشتن خیلی بهتون کمک میکنه و فقط رو خودتون تمرکز کنید.
کاش بخش زایشگاه و قسمتی که بعد از زایمان منتقل میشی جدا بود چون تا آخرین لحظه ک اونجا هستید این صداها رو می شنوید هم قبل زایمان هم بعد زایمان .کلا این بخششون کوچیک بود . پرسنل ها هم اکثرا خوب بودن ولی همه جا گاهی یکی مهربون تر و یکی خشک و جدی تر پیدا میشه .

۹ پاسخ

چ خوب ک اینا رو ب اشتراک گذاشتی 🥰🌹

مرسی از اطلاع رسانیت عزیزم🤗🤍😇

در کل عزیزم راضی بودی از خاتم ؟

عزیزم هزینه برا طبیعی چقد شد

عه زایمان کردی انشاالله ب سلامتی خوش قدم باشه❤️

خلیج و شریعتی بخششون جداس برا زایمان طبقه اول و برای بستری بعد از زایمان طبقه دوم اتاق ها هم همه ۲ تخته هستن ولی برا زایمان یک تخته

منم سزارین خاتم بودم و البته راضی بودم خداروشکر
بله بخشش کوچیکه ولی سال قبلش برای سقط ام لیلا رفته بودم هم همینطور بود
بخش جدایی برای زایمان طبیعی و بستری شدن کسایی که طبیعی زایمان کرده بودن نداشت
سزارین ها میرفتن بالا ولی طبیعی ها همونجا بودن و صداهای ترسناک جیغ و داد و بیتابی میومد🥺

طبیعی زایمان کردی

من دیروز بیمارستان خاتم بودم برای معانیه

سوال های مرتبط

مامان علی جانم👼🏻🩵 مامان علی جانم👼🏻🩵 ۲ ماهگی
سلام 🙋🏼‍♀️

اومدم یه توضیح کوتاه هم راجب بیمارستان بدم برای کسایی که سوال کردن🥰

بیمارستانم نیکان سپید (خصوصی)بود

که خدایی من خیلی راضی بودم پرستار ها و ماما ها خیلی پیگیر بودن

زایمانم طبیعی بود که همون اولی که بستری شدم رفتم تو اتاق خودم که هم اتاق درد بود و هم اتاق زایمان یعنی از اولش تا بدنیا اومدن علی جانم تو همون اتاق بودم

همسرمم اجازه داشت کنارم باشه که از همون اول تا اخر پیشم بود🥹(چقدرم حضورش مفید بود برام)

قصدم برای اتاق بخش( بعد زایمان) خصوصی بود که وقتی زایمان کردم خواستم برم تپ بخش اتاق خصوصی ها پر شده بودن

ولی اتاق های معمولیش دو تخته بود که اصلا اذیت نشدم من یه پرده هم بینمون کشیده میشد

برای وسایل هم
به مادر لباس و پوشک دادن
به بچه هم یه دست کامل لباس و دور پیچ دادن و پوشک
ولی خب من هم برای خودم لباس بردم هم برای علی جونم

همراه هم شب مامانم موند پیشم (فقط خانم میزارن بمونه تو بخش زنان)
غذا هم وعده ای به همراه میدادن

مامای همراهمم توی تیم دکترم (لیلا سعیدی ) بود که از اول بارداری همراهم بود که ۱۸۰۰ هم هزینه گرفتن برای روز زایمان که من واقعاااا راضی بودم

دکترمم برای زایمان هزینه ای نگرفتن

هزینه بیمارستان هم شد ۲۵ تومن که شوهرم وقت تسویه که رفته بود
گفته بودن بیمارستان برای زایمان طبیعی بهمون پنج تومن هدیه تخفیف دادن😁😁
که شد ۲۰ تومن کلا

سعی کردم همه سوالا رو جواب بدم باز اگه چیزی جا مونده بپرسین عزیزا😘😘
مامان دردونه مامان دردونه ۳ ماهگی
۱۰۱، تجربه زایمان در بیمارستان سیدالشهدا، قسمت ۱
توی پست های قبلی که تجربه زایمانم رو نوشته بودم حس کردم سو تفاهم شده برای بعضیا. اینکه خودت اذیت بشی و اینکه اذیتت کنن فرق میکنه. من تو زایمان خودم اذیت شدم.
برای زایمان هم یه پک دادن که همه چی توش بود، بجز مدارک شناسایی و پزشک هیچی دیکه با خودتون نبرین.
دوستم اونجا زایمان طبیعی کرد، از قبل از زایمان که مراجعه کرده بود خود بیمارستان بهش یه ماما معرفی کرده بود برای مامای همراه که از قبل باهاش در تماش بود و سوالاتشو جواب میداد تا روز زایمان.
بیمارستان سیدالشهدا برای بستری زایمان سه مدل اتاق داره، اتاق های عمومی که از ۴ نفره هستن به بالا
اتاق خصوصی که دو تخته هست و همراه آقا اجازه نمیدن.
اتاق vip که کلا بخش زایمان نیست. طبقه اول هست.
من چون همسرم فقط همراهم بود اتاق وی آی پی گرفتیم که بتونه پیشم باشه‌
اتاق vip :
طبقه اول بود
تخت بیمار، مبل تخت شو برای همراه دوتا، حمام و سرویس، یخچال، ماکروفر، چایسازو تلویزیون داخل اتاق داشت.
میوه، کیک چای نسکافه حزو سرویس اتاق بود
نهار شام صبحونه، میومدن منو رو میگفتن و غذا به انتخاب خودت بود. کیفیت غذاشوتم بنظرم خیلی خوب بود.
ساعت ملاقات هم نداشت، هرکسی هر زمان میتونست بیاد. البته من کسی رو نداشتم.
مامان رایان و لیلیان مامان رایان و لیلیان ۳ ماهگی
تجربه زایمان بخش ششم و آخر
من سر زایمان اولم وقتی رفتم دستشویی برگشتنی بیهوش شدم، این بود که این بار موقع رفتن به دستشویی خواهرم و دخترخاله م باهام اومدن، هم دفعه اول و هم دفعه دوم بیهوش شدم، دفعه دوم که خودم گفتم الان غش می کنم، نشستم روی صندلی، دکترم اومده بود برای چکاپ، گفت باشه عزیزم پس بیا روی تخت تا وضعیتتو بررسی کنم، اما دیدم همه آدم های دور و برم دارن محو می شن و صداهاشون نامفهوم و باز بیهوش شدم … بعد دیدم که رو تختم و چند تا سرم برام وصل کردن… البته اینو نگفتم که بترسید، من بنیه ضعیفی دارم و روز آخر پیش از زایمان ۶۲ کیلو بودم، پس اگه لاغرید حواستون باشه بعد زایمان حتما یکی باهاتون بیاد برای رفتن به دستشویی…
با وجود داشتن دو تا زایمان طبیعی سخت، پشیمون نیستم، چون در دراز مدت عوارضش کمتر هست، ولی کلا زایمان پروسه سختی هست و در نهایت هرکس با توجه به روحیاتش و شرایط خودش و بچه ش بهترین تصمیم رو می گیره، ان شالله که همه تون زایمان خوبی داشته باشید و اونایی که آرزوی بچه دار شدن دارن هم به خواسته شون برسن🥰😊
مامان تمشک مامان تمشک ۷ ماهگی
مامانایی که از افسردگی بعد زایمان میترسید ازتون خواهش میکنم به شوهراتون تو دوران بارداری توضیح بدید که شرایط تون بعد زایمان خیلی بده بهتون خیلی خیلی توجه کنن درکشون رو ببرن بالا باورکنید این کار خیلی تاثیر داره من از اول بارداریم هرروز یه درد جدید میومد سراغم بعدشم که درد زایمان و بعد زایمان که هنوزم هست یه وقتا صحنه های زایمان میاد جلو چشمم همش میرم تو فکر باوجود اینا اگه یه ادمی که درکش بالا باشه کنارم باشه خیلی حال روحیم بهتر میشه ولی ازاین طرفم شوهرم زایمان کردن رو اصلا کار سختی نمیبینه تامیگی درد دارم میگه مگه فقط تو زایمان کردی همه زایمان میکنن اینقد ناز نمیکنن از روز اولم همه کاراشونو خودشون میکنن تو سوسولی فقط
این چیزاس که ادمو بیشتر از دردی که کشیدی ناراحت میکنه من اینقد که شوهرم بی درک شده دوشبه همش فک میکنم اگه من بمیرم چه بلایی سر بچم میاد چجوری میخاد بزرگ شه
خواهش میکنم ازتون تو اطلاعاتی که از زایمان به شوهرتون میدید خیلی زایمان رو تو ذهنش بزرگ کنید حتی اگه درد هم نداشتید بعد زایمان همش بگید درد دارم ناز کنید تا شاید بیشتر قدرتون رو بدونن