۷ پاسخ

عزیزم الان اوج وابستگی اش هست ، طفلی الان بهت نیاز داره، بعد که بزرگتر میشه فرق میکنه و بهتر عادت میکنه

وقتی میری غذا درست کنی همونجا تو اشپزخونه جلوش وسیله بریز بازی کنه باهاش حرف بزن شعر بخون
تنهاش نزار اصلا
بزار اطمینان کنه که کنارشی

گلم من ی روش امتحان کردم جواب داده، شما هم امتحان کن

ببین از صبح که بلند میشه، هی بوس کن، هی قربون صدقه برو، صدات میکنه، با جانم و عزیزم و پسر نازم جوابشو بده، با محبت تو چشماش نگاه کن، وقت بزار بازی کن، مثلاً کامل بشین پیشش، نقاشی یا هر چیزی بازی کنید ولی با محبت ، و وسط بازی هم هی بوس کن، روزی ی بار ببرش حیاط یا پارک حتی شده یک ساعت ، نیم ساعت،
خونه رو امن کن بزار بازیشو بکنه ، هی نگو بکن ، نکن ، نیا ، بیا و هی دستور بدی
مثلاً دختر من عاشق آب بازیه، من سفره یکبار مصرف انداختم رو فرش می‌زارم حسابی بازی کنه، نهایتشم لباساشو عوض میکنم، اینجوری دختر من که عصبی و ..‌ بود الان آروم شده حسابی و حتی خودش داره بازی می‌کنه و به من کاری نداره

خبر بد وابستگیش بیشتر میشه که کمتر نمیشه

دختر منم همینه روروئک میبرم آشپزخانه بازی میکنه باهاش حرف میزنم شعر میخونم ساکته

خیلی ممنونم از پاسخ ها و راهنمایی هاتون

طبیعیه از ۶ ماهگی به بعد تازه کودک متوجه میشه مادر وجود جداگانه ای داره و با خودش یکی نیست و باعث میشه همش بخواد مادرش پیشش باشه کم کم وابستگی بیشتر هم میشه من دخترم تا یک و نیم سالگی طول کشید وابستگی کم شد و الان خدا رو شکر اصلا اذیت نمیکنه مگه اینکه نزدیک وقت خوابش بهونه بگیره به پر و پام بپیچه من دو سه باری پارسال با ارغوان تو بغل رفتم دستشویی چون پشت در دستشویی زجه میزد و می‌کوبید به در نزدیک بود از گریه غش کنه

سوال های مرتبط

مامان جانان مامان جانان ۱۲ ماهگی