تجربه زایمان پارت ۴

ساعت ۷ صبح شده بود و من همچنان بی قرار و بی اطلاع از اوضاع، سرم دستم دوبرابر شد و داروی جدید بهم تزریق کردن
مامای همراهم معاینه کرد گفت حدود ۷ فینگر باز شدی بهتره کیسه آب و پاره کنیم تا روند زایمان سریع تر اتفاق بیفته دکترم بیمارستانه و تا چند دقیقه دیگه برای ویزیت میاد و بعد از ویزیت برام اپیدورال تزریق میکنن من قبول کردم کیسه آب پاره شد و درد قبل از اون دو برابر شد
آب گرم و زیادی ازم خارج شد، پاهام به شدت میلرزید
و احساس میکردم جونی تو تنم نیست حدود چند دقیقه ای بیهوش شدم صدای اطراف برام گیج و مبهم بود و لا به لای همه صداها صدای همسرم و تشخیص دادم که داشت با دکتر صحبت می کرد
دکتر به همسرم گفت اگر دختر خودم بود بدون معطلی سزارین میکردم چشمام و باز کردم و دیدم برگه ای دست همسرمه و داره با عجله میخونه و امضا میکنه
همسر و دکترم اومدن بالای سرم و شرایط و توضیح دادن ضربان قلب دخترم نامنظم شده بود و داخل کیسه آب رگه های سبز رنگ وجود داشته
دکترم گفت به احتمال خیلی زیاد هم بند ناف دور گردن جنینه و هم مدفوع کرده
وقت زیادی نداریم و اگر جنین خارج نشه احتمال خفگی وجود داره

۶ پاسخ

وای خدا خب

چند هفته بودی که رفتی زایمان

یاخدا بدنم داره میلرزه از ترس

وای استرس گرفتم بقیش رو زودتر بزار

وای وای 😬😨

وای خدا چه زجری

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
رفتیم خونه و دردای من همچنان ادامه داشت صبحونه سبک خوردم رفتم دوش آب گرم گرفتم کمرمو ماساژ دادم و دوباره ساعت ۱۲ رفتیم بیمارستان و دوباره nst گرفتن
همون لحظه دکتر خودمو اونجا دیدم و فهمیدم امروز دکتر شیفت دکتر خودمه خیلی خوشحال شدم
دکتر خودم اومد معاینه کرد گفت عزیزم ۲ سانتی انقباضاتم کاملا منظمه باید بستری شی منم حس خوشحالی و استرسو باهم گرفتم
وسایلامو دادم به همسرم و منو بردن داخل اتاق زایمان اونجا یک نفر دیگم بود ک چند ساعت قبل من ۴۱ هفته و بدون درد بستری شده بود و یک سانت بود
مامای مخصوص من اومد و گفت میخاد کیسه ابمو پاره کنه پاره کرد و دردای من بیشتر شد بش گفتم ک من مامای همراه دارم گفت الان زنگ میزنم بیاد بعدش برام یه توپ آورد و گفت بشین روش حدودا ده دقیقه نشستم
بعد چند دقیقه اومد و داخل سرمم مسکن زد ولی اصلا دردمو کم نکرد فقط حس خواب آلودگی و گیجی پیدا کردم گفت ۴ سانت ک شدی بی حسی اپیدورال تزریق میکنیم
مامان ماهان مامان ماهان روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم طبیعی - سزارین
دوشنبه صبح دکترم اومد معاینه تحریکی برام انجام داد چون فقط یک سانت باز شده بودم. تا حدود ساعت دوازده ظهر هرچی معاینم کردن فقط دو سانت دهانه رحمم باز شده بود در صورتی که دردهام پشت هم و شدید شده بود. هرچی هم بهشون گفتم برام ایپیدورال بزنین قبول نکردن چون به چهار سانت نرسید. با دکتر که تماس گرفتن گفت کیسه آبو پاره کنن، وقتی پاره کردن متوجه شدن بچه مدفوع کرده ولی همچنان اصرار داشتن به زایمان طبیعی. ماما که معاینم کرد گفت سر بچه هنوز بالاست ولی یه چیزی حس میکنم که نمیدونم چیه، به سر پرستارشون گفت اونم معاینم کرد گفت دست بچست که قبل از سرشه
دوباره ماما معاینم کرد، بعد دکتر شیفت رو صدا کردن اونم اومد معاینم کرد و گفت دستشو جا به جا کردم و زدم کنار.دوباره ماما معاینم کرد. با هر بار معاینه هم به هم دیگه میگفتن باید سزارین بشه ولی باز همچنان معاینه میکردن. من که دیگه از درد فقط جیغ میزدم و گریه میکردم. آخه فکر کن نیم ساعت در حال معاینه شدن باشی. انگار طبیعی زایمان کرده باشم. به دکترم خبر دادن گفت آمادش کنین برای سزارین.
مامان هامین💙🧿 مامان هامین💙🧿 ۲ ماهگی
دوباره ماما اومد و بین انگشت شصت دستم رو ماساژ داد و گفت برای اینه که انقباض داشته باشی و روند زایمان زودتر طی بشه...
ساعت ۷ بود که شیفت بیمارستان عوض شد و منو تحویل یه ماما دیگه دادن اون اومد دوباره منو معاینه کرد و گفت خوبه ۷و۸ سانته و همون موقع کیسه آب منو پاره کرد و یه آب گرم خیلی زیادی از من ریخت روی تخت و گفت مثانه آن هم پره و نمی‌دونم چکار کرد که من بی اختیار تموم ادرارم خالی شد همه ماماها اومده بودن دورم و از اینکه اینقدر زود پیشرفت کردم تعجب کرده بودن و خوشحال بودن....
از بعداز اینکه کیسه آبم رو پاره کرد دردام بیشتر شد و من باز با تنفس سعی میکردم کنترل کنم اما دیگه کم کم نمیتونستم و ماما بالای سرم بود ملا و هی معاینه میکرد که گفت فول شدی و دهانه رحمت کامل بازه ...
بهم گفت به پهلو بخواب و یه پات رو جمع کن داخل شکمت و با دوتا دستت بگیر و محکم زور بزن.... من راه درست زور زدن رو بلد نبودم و واقعا اینجا اذیت شدم چون نمی‌دونستم چجور زور بزنم با هر انقباضام زور میزدم تا اینکه گفت به کمر سو دوتا پات رو بگیر و سرتون بیار تو سینه و زور بزن....
مامان علی مامان علی ۳ ماهگی
سلام اینهمه پیاده روی کردم و ورزش، ولی سزارین شدم.
چهل هفته و دو روزم بود روز آخر یک و نیم ساعت پیاده روی کردم و به توصیه یکی از مسئولین زایشگاه یه قاشق روغن کرچک خوردم. اون شب خیلی دل و کمرم درد میکرد. درصورتی که تا روز قبلش با معاینه دکتر گفت کلا رحم‌ت بسته است و یک سانت هم باز نیست. شب ساعت ده و نیم میخواستم بخوابم یه دفعه کیسه آبم پاره شد به خاطر روغن کرچک بود. اسهالم شده بودم. کیسه آبم به همراه ترشح سبز بود. رفتیم زایشگاه. زنگ زدن دکتر شیفت گفتن: کیسه آبش پاره شده، بچه مدفوع کرده چون ترشح سبز داره و جفت فرعی داره، گفت آمپول فشار بزنید طبیعی زایمان کنه. قانونشون این بود شش صبح آمپول فشار میزدن. بهم سرم فشار وصل کردن و گفتن سس صبح بازش میکنیم. و مرتب ان اس تی می‌گرفتن و قلب بچه رو چک میکردن. هر لحظه دردم بیشتر میشد تا برسم به شش صبح دیگه داد میزدم. بعد از اون هم تا یکی دو ساعت درد کشیدم. و خونریزی کردم و خون زیاد ازم میومد. شیفت اون دکتر عوض شد. زنگ زدن به دکتر شیفت بعد، شرایطم و توضیح دادن گفتن باید اورژانسی سزارین کنی، تا ۹ و نیم آماده‌ام کردن و بردنم اتاق عمل خیلی درد داشتم و داد میزدم تا آمپول بی حسی زدن و عمل شروع شد. بنظرتون اون دکتر اول با اینکه شرایطمو میدونست ولی بی توجهی کرد و همون اول سزارینم نکرد؟ چون شرایطم به سزارین میخورد ولی نیومد بالا سرم فقط تلفنی گفت باید طبیعی بیاره در صورتی که بچه مدفوع زیادی خورده بود و ترشح سبز رنگ زیادی داشتم.
مامان پناه مامان پناه ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
ساعت۱شب کیسه آبم ‌پاره شد ساک دخترم جمع بود ساک خودم نصفه با زور جمع کردم رفتم بیمارستان اونجا معاینه کردن و تایید شده پاره شدن کیسه اب
چون زایمانم سزارین بود و کادر اتاق زایمان میدونستن‌که دکترم فقط سزارین انجام میده کارای بستری‌ انجام دادن خوابیدم زیر دستگاه NST ساعت۲:۵۰ بستری شدم به دکترم زنگ زدن گفت ۷ اتاق عمل آماده باشه
من هم نامه روانشناس برای ترس از زایمان طبیعی داشتم هم کیسه آبم پاره شد بیمه تامین بازی درنیاورد
از ساعت ۶صبح دردام ریز ریز شروع شد و شکمم کوچیکتر شد چون داشت ازم آب میرفت دکترم اومد بردنم اتاق عمل بیهوش شدم و سزارین انجام شد
بعدشم تا بیهوش اومدم تماس پوست به پوست و آوردنم بخش
از سزارینم خیلی راضیم بازم برگردم عقب سزارین رو‌انتخاب میکنم چون از قبلش نه درد کشیدم نه اذیت شدم نه استرس به دنیا نیومدن نینی رو داشتم
درد سزارین با مسکن و پمپ درد قابل تحمل بود
۱۲ساعت ناشتا و ۲۴ساعت بعد راه رفتم سخت نبود راه رفتن اولش فقط پاهام بی حس بود
شیرم ندادم به دخترم یکم دادم اندازه یه ربع چون چرک خشکن های قوی بهم زدن شیرم نمیاد همه گفت از فردا شیرت کم کم شروع میکنه به اومدن
تنها عیب سزارین که عیب نیس فقط چون درد داره سخته ماساژ شکمی بود که خیلی اذیت شدم
ولی خوشحالم سزارین شدم و بلخره منو دخترم بهم رسیدیم🥹🥹🥹🥹
قسمت همه مامانای باردارن