سلام علیکمممم 😊❤️
بیاین تجربه از بارداری و زایمان و بچه داری رو بهتون بگم .....
بعضیا خیلی برام بزرگ کرده بودن این سه تارو ک این طوری میشه زندگیت داغون میشه😒 زندگیم داغون نشده ک هیچ بهترم شده
بارداری ک کلا سرپا بودم همش می‌گشتم سختی داره ولی قابل تحمل زایمان ک من سزارین انتخاب کردم برام ی غول ساخته بودن ک میمیری و زنده میشی 😑برای من با پمپ درد فقط راه رفتن اول سخت بود بقیه رو نشستم ب بچه شیر دادم راه رفتم بچه رو عوض کردم خیلییی کارااا اینم از زایمان
حالا بچه داری ک مرحله الانم هست : گفتن ب زندگیت نمی‌رسی خودت افسرده میشی درست..!!!! سه روز اول ک بچه ب دنیا بیاد انگار وارد ی جایی شدی همه چی غریبه حتی همسرت!!!بقیه روزا ک‌ تونستی بلند شی کاراتو بکنی از نظر من ی زمانی داری تایم دو ساعت استراحت بچه خدا در اختیار تو قرار داده انگار مسابقه شرکت کردی تند تند کاراتو می‌کنی بعد دو ساعت نیم ساعت شیر دادن و آروغ و تعویض پوشک ... دوباره دو ساعت زمان برای کار کردن
ب نظر من شیرینه و سخت نیست 😊❤️
بستگی ب طرز فکر هر کسی داره 😍😍👌🏻👌🏻

۱۹ پاسخ

من خیلی میترسیدم

ممنون بابت حرفات واقعا طرز فکرم عوض شد😍❤️

گلم کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

من متنفر سزارینم خیلی دردم شد

دوروزه وقتی زیاد سرپا وایمسم شکم درد وپا درد پریودی میاد سراغم البته سرکلاژم، بنظرتون طبیعیه؟

آفرین عزیزم دقیقا همینه،فقط من مابین خواب پسرم منم خسته میشدمو خوابم میومد همش میگفتم فقط یه دل سیر بخوابم

گلم بعد میشه گن بست،؟؟؟

تاپیک جالبی بود عزیزم. مرسی ازت 🌹👍

خداروشکر عزیزم ک واست همه چی خوب بوده❤🤲

چقدر خوب
آره بعضیا میگن رابطتت با شوهرت سرد میشه بچه دار بشی و از این چرت و پرت ها... اتفاقا بنظر من بچه باعث میشه زن و شوهر بیشتر باهم صحبت کنن و بهم علاقه مند بشن

چه شیرین تعریف کردین منتهی مشکل اینجاست که اواخر بارداری آدم خیلی کم خوابی میکشه امیدداره بعد زایمان یکم استراحت کنه که نمیشه و حتی خستگیت بیشتر میشه من این مدلی ام که فقط به بچه شیر میدم و بقیه کاراش رو انجام میدم اون تایمی که خوابه رو سریع میخوابم تا یکم جبران کنم خستگیمو تازه از دوساعت هم بیشتر میشه و اعصابم بهم میریزه این وسط مشکلاتی عین کولیک، رفلاکس و.. برای بچمم پیش میاد که بیشتر اذیت میشم

چ خوب ک یکم انرژی
دادی
والا ک من از بچه دار شدن دور وریام ترسوندنم🥹😂🤦‍♀️❤️

موافقم منم تند تند کارامو میکنم خیلی مرحله ای خوبی

آفرین چقدر قشنگ گفتی ❤️❤️❤️

افرین گلم عالی بود منم همسرم همش میگه اتفاقا بچه ادمو سر برنامه میاره یا مثلا تو زندگیتو طبق برنامه میچینی خودتو با بچه وقف میدی همین

خداروشکر عزیزم انشالله واسه منم راحت باشه

آره همینطوره👌
بستگی داره چطوری مدیریت کنی زندگی رو 🙂

عزيزم ممنون ك اينقد با روحيه خوبت به بقيه هم روحيه ميدي خدا رو شكر انشالله همه زايمان راحت داشته باشن 🌹

عزیزم به من میگن سزارین کنی تا ۴۰ روز نمی تونی هیچ کار کنی واقعا درسته؟
شما از روز چندم به زندگیت رسیدی .؟ یعنی آشپزی ظرف شستن جارو وووو

سوال های مرتبط

مامان دخملی مامان دخملی ۳ ماهگی
پارت ۲
بعدش شکممو ماساز دادن جفت بیرون اومد و بخیه زدن دخترمم اوردن پیشم و من گفتم اخیش چقد چشاشش شبیه شوهرمه
چون شوهرم چشاشش درشت و کشیدس
خلاصه هر طور بود زایمان کردم ولی مشکلاتم از این ب بعد شروع شد
بردنم تو ی اتاق دیگه مامانم و‌مادر شوهرم اومدن پیشم.من بیچاره فک کردم زایمان کردم و‌ راحت شدم ولی خدا سر دشمنم نیاره.دو ساعت بعد زایمان ی درد عجیبی تو مقعدم احساس کردم ک لحظه ب لحظه بیشتر میشد ب ماما گفتم گفت بخاطر فشار زایمان یکم استراحت کن خوب میشی .یک ساعت دیگه گذشت ولی درد من ب طرز وحشتناکی داشت زیاد میشد و طوری ک درد زایمانم در مقابلش هیچ بود .فقط جیغ و هوار بود ک میکشیدم و اومدن معاینم کردن گفتن ی چیزی تو واژنته .اینجاها دیگه طبق گفته‌مامانم نیمه بیهوش بودم و زود بردنم سونوگرافی گفتن ک واژنم هماتوم اورده.بر اثر فشار زایمان ی رگ تو واژنم پاره شده و اندازه ی پرتقال باد کرده ک دردش کشنده بود.اینجاها دیگه خانوادم و همراهام ب جیغ و دادن افتادن ک ای داد دخترمون داره از دس‌میره و تمام فامیل میان بیمارستان 😭😭😭😭😭تجربه مرگ بود برام
مامان حسین مامان حسین ۸ ماهگی
سلام دوستان خوبید
بیایید از زایمانم بگم امروز زایمان کردم
من دردم از ۱۱ شب دیشب شروع شده از هر ۵ دقیقه ۳۰ ثانیه شروع شد با درد قابل تحمل ک ۶ صبح رفتم بیمارستان
اونجا معانیه شدم یک سانت باز بودم
گفتن برو راه برو ساعت ۱۲ طهر بیا منم رفتم راه رفتم ب کمک شوهرم و دوش آب گرم و ماساژ کمر از دردام خیلی کم میکرد
تا این ک ۱۲ رفتم گفت تازه شدی یک سانت و نیم گفت برو دو سه ساعت دیگه بیا خلاصه ساعت ۳ رفتم سه سانت باز شده بودم ک کیسه ابمو پاره کردن بهم سرم زدن بردن زایشگاه دردام هر یک دقیقه می‌گرفت و ب قدری درد میکرد ک کل بیمارستان صدامو میشنید
خلاصه بعد از پاره کردم کیسه آب تا ب دنیا اومدن بچه شاید کلا نیم ساعت طول کشید
من مرتب بین باد هایی ک می‌گرفت ول میکرد نفس عمیق و دم و بازم انجام می‌دادم ک ماما گفت عالیه همکاریت و موقعی ک بلد میگرفتن خیلی زور میزم و زور زن باید اینجور باشه ک انگار زور میزنی مدفوع کنی دقیقا اینطور خیلی کمکت میکنه موقعی ک باد میگیره رو تخت زایشگاه فقط خودت ب خودت میتونی کمک کنی مرتب دم بازدم انجام بدین
مامان نیلا🩷 مامان نیلا🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین اختیاری
من ۸ صبح رفتم بیمارستان ساعت ۱۲ ظهر منو بردن اتاق عمل. اول پرستار اومد بهم سرم وصل کرد و بهم توضیح میداد ک الان میخان چکار کنن بعد گفتن ک میخان سوند بزنن من خیلی میترسیدم ک گفتن اصلا متوجه نمیشی و باهام شوخی میکردن و بعد چند دقیقه ی ذره سوزش احساس کردم و اصلا درد نداشت اصلا نگران سوند نباشین بعد دکتر بیحسی اومد دو سه تا پرستار دستام و گردنمو گرفتن و دکتر بیحسی برام آمپول زد دردش نمیگم کم بود ولی اصلا غیر قابل تحمل نبود. بعد عملو شروع کردن و پنج دقیقه و بچه رو نشونم دادن و بهم ارامش بخش زدن منو از اتاق عمل با بچه بردن ریکاوری. یک ساعت داخل ریکاوری بودیم اونجا من لرز کردم ک پتو بهم دادن و بچه رو رو سینم گذاشتن بهش شیر دادم بعدش مارو بردن بخش. من پمپ درد داشتم دردی حس نمیکردم شیاف داخل بیمارستان استفادم نشد. ساعت ۱۲ شب اومدن گفتن اماده باش چنتا چایی عسل بخور ک باید راه بری . اول سوندم رو برداشتن ک من دردی حس نکردم بعد منو بلند کردن ک من چند بار پمپ درد رو فشار دادم از قبلش ک دردش زیاد نباشه بخاطر همین موقع راه رفتنم درد نداشتم. بعد رفتن سرویس رو تخت دراز کشیدم و تا صب دو دفه دیگ راه رفتم و خودم سرویس رفتم صبح برام صبحانه ی دونه بیسکوئت اوردن و گفتن شکمت اگ کار کرد بهمون بگو ک شکم من تا ظهر کار نکرد و من چون خیلی خسته شده بودم وقتی دکتر اومد گفتم شکمم کار کرده و گف پس مرخصی. ساعت دو و نیم ظهر مرخص شدم.
پمپ درد خیلی خوب بود.
دردای من تو خونه تا ب الان که ۳ روز گذشته با شیاف قابل تحمله.
مامان یاسین❤️ مامان یاسین❤️ ۴ ماهگی
بیاید یچی درباره زایمان بگم
اونایی ک زایمان اولتون هست

من دوروز تو بخش زایشگاه بودم زنایی ک زایمان طبیعی کرده بودن و دیدم و ترسیدم ب شدت(از قبل هم میترسیدم)
دوروز تو بخش بودم اونایی ک سزارین کرده بودن رو دیدم
دیدم خیلی شرایط اونایی ک سزارین میارن بدتر
و انتخاب کردم ک برم طبیعی چون سزارین ب شدت افتضاح بود ایجور ک دیدم
خیلیا میگن سزارین خوبه خیلیا میگن طبیعی
من نظر خودمو میگم
سزارین از 1ق شب ب بعد هیچی نباید بخوری، فردا از هرساعتی ک عمل شدی و اومدی بیرون هم هیچی نباید بخوری تا 12 ساعت بعدش، و وقتی میدیدم ک زن ها دورازجون عین جنازه میارن ک حتی دسشویی نمیتونن برن، تکون نمیتونن بخورن، شیر بچشون نمیتونن بدن، واب هم نمیتونن بخورن،و تا 3 روز بعد زایمان سوپ و ژله باید بخورن
من نمیگم طبیعی خوب بوده چون خودم رفتم ولی هرکی هم میگ سزارین خیلی خوبه نمیاد بگ این مشکل ها هم داره
من همه زجر هایی ک کشیدم گفتم داخل پست ها،طبیعی زجر داره درد داره ولی بعد ک بچه دنیا اومد دل‌درد و کمر درد میره یکم بخیه هات هست ک اونم درد داره ولی قابل تحمل هست، ولی بعدش بچه میتونی بغل کنی راه بری کارای خودت کنی،سزارین یکم سخته مشکل های بعدش
ولی بازم انتخاب با خودتون هست🤌
مامان قندعسل🍯 مامان قندعسل🍯 ۲ ماهگی
زایمان من ۳
هی سرما میخواستم بلند کنم یا حرف بزنم اما نمیتونستم تا اینکه ی پرستار اومد و مشخصاتم رو پرسید و جواب دادم انقدر گیج و منگ بودم از داروهای بیهوشی ک سراغ بچه رو نگرفتم بعد بردنم ت آسانسور ک ی پرستار با ی بچه اومد درحالی ک بچه جیغ میکشید ازم اسم و فامیلم رو پرسید و گفت خدا ب دادت برسه با این پسر جیغ جیغوت و بعد لخت گذاشتش رو سینم و گفت باهاش حرف بزن تا اروم بشه🥹😍ت بخش ک بردنم همراهم رو صدا زدن و بردنم ت اتاق تا ۲ساعت گفتن ب بچه لباس نپوشانید و لخت بزاریدش رو سینه مادر تا ارتباط برقرار کنه و شیر بخوره و نگران نباشید اگه ۲ قطره شیر هم فقط از سینتون بخوره برای بچتون کافیه گفتن خودمادرام تا ۸ ساعت چیزی نخورن طرفای ۹ شب بود ک اومدن و سوند رو باز کردن و گفتن از الان دیگه نشستنی ب بچه شیر بدین و بلندشین راه برین
اولین راه رفتن اونقدر سخت نبود ولی نمیشه ب پهلو خوابید حتی الان بعد ۴ روز
درکل سزارین خوب بود شاید گاهی کمر درد داشته باشم یا نتونم بخندم ولی خداروشاکرم
طبیعی فقط و فقط برای افرادي خوبه ک درداشون رو ت خونه کشیده باشن بعد برن وگرنه زایمان با امپول فشار وحشتناک بود😰🫣😱
ان‌شالله همگی زایمان خوبی رو داشته باشین
مامان رها مامان رها ۶ ماهگی
تا ساعت دو شب همون ۱ سانت بودم بعد آمدن و سرمو قندی وصل کردن و گفتن خیلی درد کشیدی یکم استراحت کن همین ک سرم و فشار غط کردن انگار دردام قابل تحمل تر بود و یکساعت راحت بودم دیگه تحمل کردم و جیغ نمیزدم ولی این ی ساعت خیلی زود تموم شد باز آمپول زدن من گفتم اون دستگاه تنفس و بهم وصل کنین یکم‌دردام کمتر شه اونو ک آوردن من خیلی بهتر دردام و تحمل میکردم درد داشتم اما انگار دردامو قابل تحمل تر میکرد گفتم آمپول کمر و برام بزنین گفتن اون دکترش شیفت صبح میاد دیگه تحمل کردم بعدش انگار بچه سرشو درست آورد و تا ساعت ۶ صبح شده بود ۸ سانت دیگه آمدن معاینه کردن و گفتن باید زور بزنی بچه آمد من خیلی خوب همکاری کردم دوسه بار زور زدم و بچه آمد انگار همه دنیا رو بهم دادن خیلی شبیه دختر بزرگم بود درست بود زایمان سختی داشتم ولی با دیدنش همه چیو فراموش کردم و بعدش از پیشم بردنش و گفتن حالا زور بزن جفتش بیاد من زور زدم جفتش هم آمد و بخیه هم زدن شبه خیلی سختی بود ولی خیلی بچه شیرین اینم از تجربه زایمان من
مامان جوجه طلا🐣 مامان جوجه طلا🐣 ۷ ماهگی
بالاخره دیروز صبح تاریخ ۰۳/۰۲/۰۱ پسری ب دنیا اومد😍
من چون یکم ناخوش احوال بودم و درگیر بچه داری دیر اومدم بگم ک منم بالاخره زایمان کردم نی نی خیلی کوشولوه با وزن ۳کیلو ب دنیا اومد ۳۸هفته و ۱ روز
اینو بهتون بگم ک ن سوند درد داره ن بی حسی از کمر
حالا بزار اونایی ک سز میشین مسخرتون میاد ب این دوتا
ولی اولین راه رفتن بعد عمل سخته سعی کنین قبلش حتما ۵ ۶ تا لیوان ابمیوه بخورین چایی خرما بخورین . طی و بعد عمل تا ۹ ساعت سرتونو تکون ندید ک سردرد نشین توصیه م اینه ک بیمارستانی ک رفتین اگ پمپ درد داشتن حتما بگیرین من ک نگرفتم ی خورده سختم بود اها اینم بگم باخودتون دوبسته شیاف دیکلوفناک۱۰۰ ببرین چون پرستارا کمتر رسیدگی میکنن من بااینکه بیمارستان خصوصی بودم ولی این بود تجربه م
ایشالله زایمان راحتی داشته باشید چ سزارینیا چ طبیعی
و اینم بگم مخصوصا اونایی ک تجربه ندارن و طبیعین هیچوقت هیچوقت هیچوقت حتی فکر اینو ب سرتون نزنه ک سزارین راحته و هیچی نداره هردو عمل سختی خودشونو دارن