امروز یه اتفاق وحشتناک افتاد برامون...
صبح داشتم شیشه هاشو میشستم و با تلفن خرف میزدم که شنیدم هلنا عوق میزنه، دیدم رفته سراغ گلدون و خاک ریخته رو زمین دست کردم دهنش ته گلوش یه برگ خشک بزرگ کاج مطبق بود هرچی دست میکردم در نمیومد و داشت میرفت تو ریه ش و بچه نفس نداشت
با هر مکافاتی بود درش اوردم اما بازم عوق میزد نفس نمیکشید
خوابوندمش رو شکم اینقد زدم تو کمرش تا یکم خودشو کنترل کرد
دیدم خون بالا اورد
گذاشتمش تو تختش و تند تند لباس عوض کردم همون حین دوباره خون استفراغ کرد
نفهمیدم چطور رسیدم بیمارستان
ثانیه ها انگار ساعت بودن
دویدم تا اورژانس داد میزدم کمک کنین
سریع معده شو شستشو دادن و عکس از ریه و گردن گرفتن
که خداروشکر بچه حال اومد
چندساعت بستری بود هلنا
برگشتیم تو پارکینگ مثل اسب گریه میکردم 🤣
توروخدا مراقب وسایل خونه باشین
هرچیزی که فکر میکنین ممکنه بیوفته یا خطرناکه رو بردارین
مخصوصا گیاها اینا اکثرا سمین
هلنا حدود دوهفته‌س چهار دست و پا میره و من هرچقد به همسرم میگفتم فایده نداشت تا آخر کار دستم داد ...

۱۶ پاسخ

یا حسین چقددددد وحشتناک 😨😨😨 الهی شکر سالمه ❤️❤️❤️
من همین امروز همه گلدونامو برداشتم سورنا مدام میرفت سمتشون گفتم هیچی مهم تر از بچم نیس با اینکه خیلی‌ ب گلا و استندام علاقه داشتم ولی کلا خونه پاکسازی شد😑😂

چجوری رفتی بیمارستلن؟

اوف من سکته کردم چقد وحشتناک

وای عزیز دلم چقدر سخت بهت گذشته من ک خونم شده مسجد هیچی ندارم خدا نگهدارش باشه

وااای خدا 😳🥺🥺🥺خداروشکر بخیر گذشت

خدارو شکر عزیزم ،من برم آینه روبردارم آویزونش میشه ممنون ک گفتی 😘

خداروشکر عزیزم منم ساعت ۶ صبح پسرم بروم بیمارستان اون یکی بچم تو بغلم بود کمرم قشنگ برید
بیشتر مواظب دختر گلت باش منم گلدونام جمع کردم

وای منم خیلی گل و گیاه دارم پسرم با روروئک همش وایمیسه گلهارو میکشه و باخاکش بازی میکنه .چقدر من استرس دارم

عزیزم🥲پسر منم همینه ی دیقه چشم ازش بردارم یچیزی پیدا میکنه میزاره دهنش

یه صدقه بده خدا رحم کرده

خب گلم الان حالش خوبه؟؟ خاروشکر🤲🤲🤲چشم حتما

الهییییی عزیزم

وای موها تنم سیخ شد خدا رحم کرد ی نذر بکن آره گیاها خطرناکن گلدوناتو بردار دوروز دیگه هم راه میره ب امید خدا بتر دست میزنه

الهی عزیزم خدارا شکر به خیر گذشت
من همه چیو تو خونه جمع کردم
رو مبلا وسیله گذاشتم که نره روش بیوفته
دو تا مبلا را دادم تو دیوار
خلاصه خونم یه وضعی شده
شما هم باید همه چیو کم کم جمع کنی

عزیزم چی کشیدی واقعا 😑

ای خدا خداروشکر الان خوبه

سوال های مرتبط

مامان نیلا مامان نیلا ۱۳ ماهگی
بچه ها مردمممم 😭😭
دو ساعت پیش دخترم یهو شروع کرد اوق زدن و گریه کردن
نمیدونم چی خورد آخه خودمم داشتم نگاهش میکردم ندیدم چیزی بزاره دهنش
بچم نفس میتونست بکشه ولی همزمان اوق میزد گریه میکرد هر چی میزدم‌پشتش و دست میزاشتم دهنش هیچی ب هیچی بازم گریه میکرد و اوق میزد و داشت کبود میشد تند تند با همون لباس بردم سرکوچه خونه مادرشوهرم
اونجام همین طوری هی نگاهمون میکرد ولی هر یه ثانیه اوق میزد و گریه میکرد بعد یهو دیدم داره خفه میشه دست گزاشتم دهنش اوق زد خلط بالا آورد اصلا شیر بالا نیومد ی عالمه خلط بالا آورد
بعدش خوب شد
یه ساعت پیش رفت شیر بخوره باز گریه اومد و اوق میزد با اینک وقتی میخاد بازی کنه انگار حالش خوبه
بردم ی بیمارستان گفتن ما دکتر اطفال نداریم ببر ی شهر دیگ
شرایطش و ندارم برم
دکترش هم ساعت ۴ میاد
تو رو خدا کسی تجربه ای داره؟
اصلا مشخص نیست چی بود
و اینک دیشب مادرم اینا گردو شکوندن برای فسنجون
میگم شاید استخونش ی کوچولو ی جا افتاده بود خورده باشه
اگ این باشه رفته باشه تو معدش چه خاکی به سر کنم؟
مامان 💚هدیه 💐الله💚 مامان 💚هدیه 💐الله💚 ۱ سالگی
چالش ترسناک ترین چیزی که تو زندگیتان دیدید چی بود؟ خودم رفته بودم خانه پدرم با برادر و خواهرم برادر زاده هام رفتیم کنار سد دخترم سه ساله بود من راه رفتم دخترم لج بازی بود بامن راه نمی‌رفت دو قدم پشتم بود یهو صدایه اومد چیزی افتاد تو آب نگاه کردم دخترم افتاده تو آب منم یهو خواستم بیارمش بالا دست پا زد از کنار لبه سد دور شد هرچی خواستم خودمو بندازم تو آب درش بیارم خیلی ترسناک بود نمی‌تونستم منم فریاد زدم هلنا افتاد تو آب خواهرم کمی اونورتر بود داداشام ماهی میگرفتن اومدن اونام شنا بلد نبودن دخترم حی دست پا زد رفت زیر آب فقط لباسش رو آب باد کرد منم گفتم تمام شد غرق شد خیلی حول کرده بودم دلم میلرزید پامو میاوردم جلو نمی‌تونستم خودمو بندازم تو آب شنا بلد نبودم برادرم رفت کنار سد گفت هلنا بیا یهو به خدا عین معجزه هلنا سرش تو آب بود چند تا سرفه کرد دست پا زد شنا میکرد رفت لبه سد داداشم دستشو دراز کرد دسته داداشمو گرفت داداشم آوردش بالا منم گفتم خدایا شکرت باورم نمیشد زنده تو این آب در اومد العانم بچهایه برادرم میگن هلنا شنا بلده وقتی خیلی بچه بود افتاد تو سد دیدیم چطوری شنا میکرد
مامان تپل برفی مامان تپل برفی ۱۳ ماهگی
تجربه ویروس جدید
روز اول با ابریزش بینی شروع شد و شبش یهو تب آراد به ۳۹ درجه رسید،هر چهار ساعت قطره پاراکید میدادم و داعم‌پاشویه میکردم اما تاثیر نداشت
بردم دکتر گفت وقتی با قطره تب نمیاد پایین باید شربت پاراکید بخری و نصف وزنش بدی
کوآموکسی کلاوم یک هفته باید میدادم که خب بازم تاثیری نداشت،نه شربت پاراکید نه دیفن هیدرامین و نه آموکسی کلاو
هرشب باید تا صبح تن شویه میکردم و مراقب میبودم،خلاصه یک هفته گذشت و ده بار بردم دکتر ،عکس از ریه ش گرفتن و گفتن سریع بستری کنین بچه رو😑
شب تو بیمارستان بهش سفتریاکسون زدن و اونجام تبش ۴۰ بود و داعم باید تن شویه میکردم آخراش میبردمش صورتشو هر پنج دقیقه میشستم و به نظرم یکم تاثیر داشت برای تب(فقط خدا رحم کرد که پسرم تشنج‌نکرد،هرکی بیمارستان بستری بود تشنج کرده بود)
خلاصههههه بعد ۱۰روز کذایی تبش قطع شد و یهو بدنش ریخت بیرون و شدیدا سرفه میکرد
داروهاشو با نظر دکتر قطع کردم و فقط ساشه مونته لوکاست میدادم و اسپری سالبوتامول براش میزدم که انصافا همون روز سرفه ش حسابی کم شد
داعم آب سیب و مایعات میدادم که آب بدن کم نشه
از اخلاقشم نگم که چقددددددر غر میزد و گریه میکرد بچم☹️
دو هفته این مریضی طول کشید
توروخدا مراقب بچه ها تون باشین خیلی ویروسش وحشتناکه