امروز از جانانم عکاسی کردیم
خاله جونش از تهران اومد و کلی عکس های خوشگل ازش گرفت
فردا هم میخایم دهمی بگیریم برا بچم چون باباش میخاد بره دیگه🥺
منم دوست دارم برم با شوهرم اما خب هنوز خودم کامل خوب نیستم و بچم هم اونقدر راحت نمیتونم نگه دارم مخصوصا شب ها واقعا به کمک مادرم احتیاج داریم پس میمونم یک هفته دیگه🥰
همه کلی شرمنده کردن منو با خرید هاشون برای کادو های دهمی.... انشاالله که توی شادی هاشون بتونم جبران کنم....
تجربه از عکاسی اگر بگم...من آتلیه نبردم ....
تنها چیزی که به ذهنم میرسه این بود که از دیشب کلی جوش زدم لباس خوشگل ندارد بچم که اندازش باشه ...برا همین تصمیم گرفتیم عکس لختی یا پوشک ازش بگیریم و خب خدارو شکر خیلی هم قشنگ شده...
راستی امروز دوستم هم زایمان کرد به سلامتی
یادگاری از ۲۶ مهر ماه