۱۱ پاسخ

بسلامتی عزیزم منم همین مشکلات تورو داشتم و با امپول فشار نتونستم زایمان کنم و سزارین شدم ۳۶ هفته و ۲ روز پسرم بخاطر اینکه اب دورش کم بود بدنیا اومد

خدارو شکر که الان تو صحیح و سالم بغل کردیش.
قدم نی نی مبارک

خدا روشکر عزیزم تو ۳۷هفته به دنیا اومده صحیح و سالم منکه اینقد واژن دردم که دکترم استراحت داده همش نگرانم التماس دعا دارم

به سلامتی قدمش خیر باشه

ومن چقد از سزارین میترسم....اولی و طبیعی بودم🥲🥲

مبارک باشه عزیزم
ایشالا که سالم و سرحال باشین هر دوتاتون!
نی نی دنیا اومد چند کیلو بود؟

قدم نو رسیده مبارک گلم

سلام
مبارک باشه❤️🥰

به سلامتی قدمش پروخیروبرکت براتون انشاءالله

عزیزم مبارکه🥺خوش قدم باشه ❤️وای منم منممممممم چند روزه اینقدددددر دلم برای دورانی که قلبم تو شکمم بود تنگ شده 🥺

ای جانم عزیزم بسلامتی❤

سوال های مرتبط

مامان نخودي مامان نخودي ۱ ماهگی
سلام مامانا
من ٢٩شهريور سزارين شدم
قرار بود ني ني كوشولوم ٧/٧يعني مهر ماه ب دنيا بياد اما ي روز از خواب بيدار شدم يهو يه آبريزش(ترشح)از بدنم اومد پايين
خيلي ترسيدم اينقد كه اينجا تو گهواره خونده بودم راجب پاره شدن كيسه آب و كم شدن آب دور جنين و….اين داستانا
خلاصه مطب دكترم تعطيل بود شانس مرخصي بود رفتيم ي كلينيك سونو دادم گفت آب دور جنين كم شده
كلي گريه كردم ب همسرم گفتم بريم زايشگاه بيمارستان نوار قلب جنين بگيرم رفتيم دكتر شيفت اونجا تا سونو ديد و نوار قلب خوب نبود گفت اورژانسي بايد بري اتاق عمل ممكنه بچه بره تو دستگاه چون ٣٦هفته و ٣روزم بود
خلاصه با اصرار خودم باز خيلي شيريني خوردم و ي بار ديگه نوار قلب گرفتن اينبار خوب بود ولي گفتن اگه ميخواي بري بايد تعهد بدي هر اتفاقي بيوفته پاي خودت
ديگه رفتم خونه ولي خواب نداشتم همسرم دلداريم ميداد ميگفت من ميدونم چيزي نيس سونوگرافي چرت گفته
خلاصه دكترم از مرخصي اومد بعد دو روز اونم گفت اورژانسي و سريع برو سونو ي جاي معتبر
رفتم آب دور جنين كم نبود خوب بود خداروشكر
ولي دكترم گفت با اينكه اين سونو خوبه اما ريسك نكن و ٣٧هفته بچه ترم و كامل هست زايمان كن
اين شد كه ني ني كوشولو ماما شهريوري شد😍😍😍خدارو هزار مرتبه شكر ميكنم هرشب از ذوق نگاهش ميكنم خوابم نميبره دلم ميخواد همش نگاهش كنم
چون ميدونم خيلي زود بزرگ ميشه دلم واسه اين روزا تنگ ميشه😞😞
مامان 🎀Asra🎀 مامان 🎀Asra🎀 ۳ ماهگی
خب خب من اومدم بعد 22 روز از تجربه زایمانم بگم 😂

من 38 هفته 2 روز زایمان کردم اونم طبیعی
من برای شنبه سونو داشتم سونو واسه وزن بچم از چهار شنبه حرکت نداشت شبش کلی چیز شیرین خوردم مثل بستنی آب قند...... بعد این همه تلاش یه تکون خیلی ضعیف خورد دیگه شبش خوابیدم ساعت 9 اینا گفتم بزار سونو شنبه رو پنجشنبه برم که ببینم چرا تکون نمیخوره هم برا وزنش رفتم سونو منو سونو کرد اینو بگم از دیشب که تکون خورده بود دیگ حرکتی نداشت سونو کرد منو بعد گفت همه چیش خوبه وزنش 2900 فقط بند ناف یه دور دور گردنشه بدون فشار گفت حتما برو پیش دکترت سونو رو ببینه منم از همونجا رفتم بیمارستان آخه دکترم نبود رفتم بیمارستان ثامن دکترم اونجا بود بعد رفتم زایشگاه سونو رو نشون دادم گفت باید نوار قلب بگیری ازم گرفتن بعد گفت باید بری سونو فیزیکال بعد رفتم سونو که بهم گفت خونرسانی به جفت متوقف شده وزن بچه 4 هفته عقبه یه دور بند ناف دور گردنشه وزنشم 2500 این سونو رو همون روز رفتم ساعت 3 بود بعد گفتم من صبح سنو بودم بهم نگفته این چیزارو ب تازه بگم که بخش زایشگاه بهم گفتن اگه سونو بیوفیزیکال مشکل داشت بیا اگ نداشت برو که از مرده ک سونو کرد پرسیدم گفت برو علان بیمارستان رفتم نشون دادم سونو رو گفتن ما به این سونو کاری نداریم
مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۸ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمان‼️‼️‼️
زایمانم اولش طبیعی بود، بخاطر شرایطی که داشتم بستری شدم برای زایمان.
روز یکم اسفند رفتم برای بستری خیلی استرس داشتم و استرس باعث گشنگی من میشد و مسخره بازی کردن من😁😁
مامانم و همسرم کنارم بودن، خیلی استرس داشتن( مامانم و همسرم از اول میگفتن برم زایمان سزارین ولی من میترسیدم 🙈
دکترم نامه بستری داده بود من فکر کردم بستری برای سزارین هستش ولی برای زایمان طبیعی بود.

خلاصه ۷ صبح بستری شدم سروم فشار بهم وصل شد ساعت حدود ۱۰ بود دردام خیلی شدید شد ولی چون با دخترم همش صحبت میکردم حالمو خوب میکرد انرژی خاصی پیدا میکردم ولی همچنان دردم زیاد بود خیلی زیاد.
۱۰ نیم ماما اومد بالا سرم و وضعیت رو چک کرد گفت که میره اتاق زایمان طبیعی رو آماده کنه. و اینکه گفت فول شدم هر وقت احساس زور زدن بهم دست داد صداش کنم.
منم احساس زور داشتم اما زیاد نبود ولی دردام خیلی شدید شده بود.
احساس تهوع بهم دست داد و دستم خورد به صفحه مانیتور که ضربان قلب بچه و انقباض رو نشون میداد. که یهو دیدم ضربان قلبش اومد روی ۱۱۹ بعد ۱۱۰ بعد ۹۰ بعدش شد ۸۰ بعد ۷۰ یهو صفحه قطع شد کلا ضربان صفر شد، زبونم بند اومده بود نمیتونستم داد بزنم، دوباره ضربان اومد ولی ۵۰ بود انگار انرژی گرفتم و با صدای بلند داد زدم گفتم بیایید کمک
همون لحظه دو تا پرستار و یدونه ماما بدو بدو اومدن اتاقم گفتم قلبش نمیزنه ماما فورا زنگ زد به دکترم که طبقه پایین بیمارستان داشت عمل فیبروم برای یه نفر دیگه انجام میداد. گفت که مریضتون که سفارش کردید افت ضربان کرده ضربان ۵۰ هست و مادر فول شده، دکترم گفت فورا بیارید پایین. اینم بگم که اتاق عمل زایمان سزارین پر بود. منو اتاق عمل زایمان کردن😂🤦🏻‍♀️
ادامه تایپک بعدی ‼️‼️