۷ پاسخ

اینا تو خونشون ازین حرفا میشنون

بزن تو دهنش تا ننش جمعش کنه

چون مادرش از بچه بیتربیت تره
این سری با جدیت تمام دعواش کن تا جرات نکنن بگو اگه با صدای بچه اذیت میشین نیاین اینجا

بنظر من بچت بزرگ شد رفتو آمدتو کم کن بچت یاد میگیره دختره منم اینقد اروم و حرف گوش کن بود الان زبون در میاره گاز میگیره لج میکنه قند میخوره درصورتی که خونه ما اصلا قند نیست اینا همه اثرات زندگی با مادرشوهره البته مادر شوهرم طبقه بالاست همون شبی یساعت که شوهرم بچه رو مببره این چیزارو یاد گرفته موندم چه کنم

عزیزم بهشون عادیه
و اینکه شاید بعداً دخترشو دعوا کرده
درست نیست همون موقع جلو شما دعوا کنه ولی میتونست ازتون معذرت خواهی کنه

وااا چه بی ادب
من خیلیییییی برخورد جدی میکنم و دیگه باهاشون تا مدت ها روبرو نمیشم

اینا تو خونه اینجوری بهشون میگن
عادت کردن

سوال های مرتبط

مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱۰ ماهگی
مادرشوهرم خواهرزادشو نگهمیداره،اونم ۲سال نیمشه.هر روز گریه که ساحل رو بیارن پایین بازی کنیم،منم گاهی میبرم گاهی نمیبرم.حالا دیروز بردمش سوپ دخترمم بردم،پسره غذاشو خورد لج که سوپ ساحل رو هم بدین بهم بخورم،گفت بدین بخوره و خوردش.دفعه های قبل هم غذای ساحل رو میدید لج میکرد غذاشو میخورد.میوه میذاشتیم پیش دخترم ابن میوه خودشو میخورد میوه دختر منم میخورد.اسبتب بازی نمیداد به دخترم منم ۱۰ تا توپ استخری ساحل رو بردم پایین تا بازی کنه هر وقت رفت پایین.حالا جدا از اینکه چندتا توپش رو برده خونه و نیاورده،دیروز نمیذاشت دخترم بازی کنه با توپ،من پیششون نشسته بودم،توپ با دست گرفت زد به دماغ ساحل که توپ رو نگیره.منم اروم بهش گفتم اِ چرا زدیش؟!رفته به مادرش گفته اره زنداداش منو دعوا کرد داد زد😐.مادرشوهرمم بود پیشمون حالا و دیده که دعواش نکردمشو اروم گفتم.امروزم خواستم دخترمو با خودم ببرم دکتر تا ازمایشش رو براش بنویسه دوباره مادرشوهرم گفت بده من برو سریع بیا.امدم دیدم غذای دخترم فقط ۲ قاشق مونده.مادرشوهرم گفت ساحل ۲تا قاشق کوچولو خورد بقیه رو پسره خورد.اعصابم خورده.همه غذاهای دخترمو میخوره،موقعه ناهار هم باشه غذاشو میخوره بعدش لج غذای ساحل رو بدین من بخورم.الان دوباره برای دخترم غذا گذاشتم بپزه