۷ پاسخ

اینا تو خونشون ازین حرفا میشنون

بزن تو دهنش تا ننش جمعش کنه

چون مادرش از بچه بیتربیت تره
این سری با جدیت تمام دعواش کن تا جرات نکنن بگو اگه با صدای بچه اذیت میشین نیاین اینجا

بنظر من بچت بزرگ شد رفتو آمدتو کم کن بچت یاد میگیره دختره منم اینقد اروم و حرف گوش کن بود الان زبون در میاره گاز میگیره لج میکنه قند میخوره درصورتی که خونه ما اصلا قند نیست اینا همه اثرات زندگی با مادرشوهره البته مادر شوهرم طبقه بالاست همون شبی یساعت که شوهرم بچه رو مببره این چیزارو یاد گرفته موندم چه کنم

عزیزم بهشون عادیه
و اینکه شاید بعداً دخترشو دعوا کرده
درست نیست همون موقع جلو شما دعوا کنه ولی میتونست ازتون معذرت خواهی کنه

وااا چه بی ادب
من خیلیییییی برخورد جدی میکنم و دیگه باهاشون تا مدت ها روبرو نمیشم

اینا تو خونه اینجوری بهشون میگن
عادت کردن

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۱۵ ماهگی
مامان جانان مامان جانان ۱۵ ماهگی
خانوما دیشب مطب دکتر بودم همونطور که نشسته بودم تا نوبتم بشه برم داخل یه خانواده ایم کنارم نشسته بودن یه اقا و یه خانم و یه دختر بچه ۴ ۵ ساله که از قضا خیلیم شیطون بود گیر داده بود میخواست بره سوار اسانسور بشه کلی گریه و جیغ و هربار که اسانسور باز میشد میپرید داخلش
مامانا که کلا نشسته بود و کار نداشت باباهه میدویید دنبالش و بهش میگفت میزنمتا آنا انقد جیغ نزن ولی باز بیشتر جیغ میزد و گریه میکرد
یه چندتا پیرزن هم نشسته بود از اون غرغروها و بی اعصابا اونا هم کلی اون بچرو دعوا میکردن با یه لحن خیلی بدی
انقد این بچه گریه کرد که باورتون نمیشه اخر سر دیگه خودش اروم شد و رفت با یه بچه دیگه بازی کردن
به قدری از بیخیالی مامانه و باباهه کفری شدم که میخواستم پاشم جفتشونو بزنم
یلحظه خودمو گذاشتم جای اونا گفتم اگه جانان همچین کاری کرد من چه واکنشی نشون میدادم
من میبردمش داخل اسانسور و هرچند بار که میخواست با هم سوار میشدیم تا سیر بشه و بیخیالش بشه
همسرم گفت اگه من جای باباهه بودم کلا بچمو ورمیداشتم و میزدم بیرون از اون محیط
حالا شما اگه بودین چیکار میکردین ؟؟