😢😢😢👍🏻👍🏻موافقمممم همه اینایی ک گفتی منم دارم
دوشبه یه جوری ترش میکنم میخام خفه شم دیگه طاقت ندارم
من واسه دختر اولم تا ۹ ماه حالت تهوع داشتم از بارداریم چیزی یادم نمیاد که درد داشتم یا نه ولی هرچی فکر میکنم خیلی اذیت نشدم همین حالت تهوع ام یکم اذیتم کرد ولی دخترک اصلا اذیت نکرد دعا میکنم این دخترمم اذیت نکنه دختر اولم اینقدر آروم بود اصلا گریه نمیکرد همیشه هم میخوابید خیلی خوب فداش بشم انشالله این یکی هم به ابجیش بره🥰
دقیقاااا
موافقم عمه شوهرم هفت تاپسرزاییده ولی خب الان مریض مریضه نمیتونه هیچ جا بره زاییدن زیاد زنو پیر وفرسوده میکنه
اونایی که میگن همین یکی کافی بعد چند سال تنهایی همون بچه اولی باعث میشه دوباره دست بکار شین از بس که گریه میکنه چرا فلانی خواهر و برادر دار من ندارم چرا من تنهام چرا هیچ کس نیست با من بازی کنه دخترم هر شب قرآن بغل میگرفت میگفت خدایا به فرشته هات بگو برا ما نینی بیارن آنقدر گفت تا شوهرم یکم نرم شد ۲سال ول کردیم جلوش آزاد گذاشتیم قسمت نبود نشد بعد ۲سال خدا صلاح دید دل دخترم نشکنه مارو شامل رحمت ولطفش قرار داد
واقعابعضیامثل چی بگم میزائن من دوست خودم موقع رفتم ازمایشگاه دیدم بارداره گفتم چندمیه گفت ۶امی من بادومی ترکیدم ازدردکمرومثانه وهمش توراه سونوگرافی ودکتر
زن موجود عجیبیه بازم دلش میخاد دلش تنگ میشه و تنهایی بچشو می بینه....من خودم گفتم تووووبه ۴ سالم گفتم عمرااااا بعدش کم کم دلم تنگ شد دیدم همه بچه هاشون همبازی دارن بچه من تنهاس و خودم حس عجیبی داشتم دلم میخاست مادر دوتا بچه بشم اما خدا تنبیهم کرد 😅نزدیک دوسال بدون هیچ جلوگیری بهم نداد ......💔تااینکه امسال بهم مرحمت کرد داد وواقعا چون خیلی گذشته و ازته دل میخاستم از بارداری هرچنو سختم راضیم و صبوری کردم ولذت بردم و انشالله ۸ آبان سزارین میشم و فردینم بدنیا میاد درحالیکه داداش آرینش هم ۳۰ آبان َتولدشه ووارد ۹ سالگی میشه بنظرم چنین اختلافی عالیه حداقل برای من و من به زمان بندی خدا شک ندارم .......🙏♥️💚فقط یکم استرس جراحی دارم دعام کنید چون سز اولمم خیلی سخت گذشت بهم اما امیدوارم فقطططط فردینم سالم باشه ♥️💚 خودم تحمل میکنم 💪✔
اخ خیلی سخته واقعا
یادتون میره 😂😘منتشر پسر اولم تنهایی تنها بودم فقط شوهرم بود توی اوج کرونا با افسردگی بارداری ویار افتضاح...سز اجباری دست تنها اومدم خونه به کار و بار با زخم سز شیرم دیر راه افتاد نه خواب داشتم نه خوراک خوبی که بستری زردی هم شد نابود شدم تا چندین ماه افسرده بودم توبه کردم از بچه شوهرم هم...چه گریه ها که نکردم از تنهایی از سختی...اما بعد دو و سال و نیم ازش دیدم یه بچه نمیشه واقعا نمیشه.نشستیم فکر کردیم با توکل بر خدا باز اقدام کردم و این سری خدا خیلی کمکم کرد حالم خوب باشه با سختیاش هر چند که باز تنهام آدم اگه میخواد بچه بسازه باید با آگاهی کامل باشه و فکر کردن به بدترین حالتها و شرایط و اینکه بسنجه تحمل داره یا نه که خدا میده
حالا قدرمادرامون رو میدونیم که با وجود چندتا بچه و بارداری و درداش بازم همه کارارو انجام میدادن حتی ی بار هم نگفتن اذیتیم🥺🥲❤
2سال میشه یادشون میره 😂یکی مثل من بعد 13سال کلا فراموش کرد اون دوران دوباره دست به کار شد
منم از اول بارداری تا الان به این موضوع فکر میکنم و همشم پشمام میریزه😕
🤣🤣 بارداری راحتی دارن حتمل
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.