۱۲ پاسخ

اینم سه تا جوجه قشنگ من😋😂😍😍

تصویر

عزیزم درسته سخته ولی میگذزه من سه تا بزرگ کردم به قران بدون کمکی خودم شهردیگه بودم بدون کمکی مامانم شهردیگه
به قران منم گاهی از بیخوابی زار میزدم حتی شوهرممم کمک نمی‌کرد ولی میگذره توکلت به خدا باشه

زندگی همینه دیگه ... یروز خوب یروز بد و کسل کننده .. اگه همش یجور باشه که دیگه قشنگ نیست😅
باید تو این سختیا قوی و صبور بود

اشکال نداره تو میتونییی...من بعضی وقتا به خودم میگم خوب از پسش براومدی منی که شب تا ساعت ۱ ظهرمیخوابیدم کارم بخورو بخواب بود حالا از دماغ دراومده ولی دارم عادت میکنم...اگه مادرت هس یا کسی که اعتناد داری یکی دوساعت پسرتو بزار پیشش یکم تفریح و استراحت کن

گررریه چرا عزیزم قوی باش
هممون دست تنهایی و خستگی و مریضی و شب نخوابی و...‌ رو داشتیم
ولی هیچکس مث مادر واسه بچش نمیشه
سخت هست اما مدامم به بهش فک کنیم سختر میشه
باورت میشه منی که الان دارم اینا رو مینویسم دیشب سخت ترین شب این یکسال بود برام....
چند روزه سرما خوردم بی حال و کسل ولی مجبورم بود به خونه زندگی آشپزی شایلین و خودم برسم
دیروزم شایلین از من گرفت
ساعت ۱۰ شب به حدی خوابم میومد آرزوم اون لحظه فقط یه خواب طولانی بود چون کل تنمم درد میکرد
اما به محض اینکه خواستیم بخوابیم سرماخوردگی شایلین اوج گرفت و آبربزش شددددید طفلی نمیتونست نفس بکشه هرچند دقیقه با گریه از خواب میپرید
و منی که ارزوم خواب بودم تا ۷ صبح بالا سرش بیدار بودم یوقت خدایی نکرده تبش بالا نره....

فقط میگن بیار تا به دنیا اومدن همه میرن دنبال کارخودشون فقط مادر که این وسط داغون و تنها مجبور ادامه بده من که دیگه گول نمیخورم یه هفتس سرماخورده یعنی نابودشدم سرویس شدم تنهایی

عزیز من اونایی که چوب کردن به ما بچه بیار سواد این و ندارن بدونن اضطراب جدایی چیه ،انقدر بچه دست این و اون بوده نفهمیدن کی دندون در آورده حرفای ما هم براشون مسخرس

چقدر درکت می کنم عزیزم این هفته خیلی بد بود گردن درد شدید با دختری که داره دندان در میاره هیچی نمی خوره از خانواده ام هم دورم تازه بهش دوره pms هم بذار اینجور مواقع عصبی هم هستم بالاخره این هفته داره تمام میشه گردن درد بهتر شده بهترم
حق داریی عزیزم انشالله این دوران ما هم به زودی تمام میشه فقط خدا به ما قدرت و توان بده

روزهای خوبم میاد
لذت داره
صبرکن
خیلی لذت داره

بگردم برات.درکت میکنم‌گلم.پسر منم سه تا دندون باهم داره درمیاد همش نق میزنه بزور غذا درست میکنم و ظرفی میشورم.هوام سرد شده نمیشه ببرمش بیرون.خونه کسی هم میرم همش باید دنبالش باشم خرابکاری ن‌کنه شرمنده طرف بشم.انشالله زود میگذره این روزا ۳سالشون بشه باز بهتر میشه اوصاع

عزیزم دقیقا حالتو درک میکنم منم دقیقا شرایط تورو دارم دست تنهام کسی نییت کمکم کنه شوهرمم کارش شیفته نیستش دائم منم داغون و خستم ولی چیکار میشه کرد فقط باید صبر کرد این روزا هم تموم میشن

عزیز دلم درکت میکنم خسته ای ولی خوب نباید بخاطر حرف دیگران بچه میاوردی هیچکس جز خودت پیش بچه نیستی ولی خب اگر کمکی داری یا کسی هست ی ذره بچرو بسپار بهش ب مغزت استراحت بده

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱۷ ماهگی
تو همسایگیمون ی دختره هست یازده سالشه بنده خدا ما اول فکر میکردیم پسره چون کلا بازیهاش دوستاش تیپش قیافش همه چیش ب پسرا میخوره تا آخر خودش گفت دختره و متنفره از دختر بودن. مامانش میگفت اشتباه کردیم از اول همیشه تیپای پسرونه میزدیم براش و کلا میگفتیم رنگا جنسیت ندارن و گوشش رو سوراخ نکردیم و گفتیم خودش انتخاب کنه و خلاصه ازین آدمایی ک امروزی میگن ن نباید خیلی چیزا رو ب بچه القا کنی دختره میگفت بزرگتر بشم عمل میکنم جالبیش اینه ک با این سن کمش واقعا خیلی از دختر بودنش متنفر بود. من خیلی بابت ترنس بودن بچه میترسم ب مشاوره بود میگفت بعضی از خانواده ها با اشتباهات تربیتی این حس رو ب بچه القا میکنن متاسفانه و اون بچه کی میفهمه ک کلا راهش اشتباه بوده؟ زمانی ک عمل بکنه. من واقعا تو این نظرا چون یکی از بزرگترین نگرانیهام بود همیشه ب دخترم لباسای دخترونه میدم همیشه سعی میکنم از الان بهش بفهمونم و اینکه عاشق جنسیتش باشه گوشاشو هم سوراخ کردم همون دو ماهگی دیگه دردش مث درد واکسنه دیگه. خدایی این از کجا در اومد ک بزرگ شه خودش انتخاب کنه؟ فوقش نخاست بعدا گوشواره نمیندازه. طرز فکرم اشتباهه؟