۱۱ پاسخ

ای جااانم چه خانوم نشسته ماشالا
آریا بعد هر آرایشگاه انگار از اول رفته واکسن زدن از بس گریه میکنه🥲
هرچی کتاب و کارتون و داستان هم میگیم در این زمینه فایده نداره باید گریه شو بکنه😶

چقده خانوم نشسته🥺
شوهر من تا به الان خودش موهای پسرمو کوتاه کرده

چون اونجا آبروریزی راه میندازه و آرایشگر بیچاره رو کتک میزنه 😂🤦🏻‍♀️

ای جانم لنا خانم...چه خانم هم نشسته...کاش عکس بعدش رو هم میذاشتی لذت میبردیم

ای جونم عزیز دلم🩷🩷
چقدر موهاشو کوتاه کردی؟🥹

اخخخخخخخخ مبارکش باشه خوشگل خانم

پسرم موهاش شده یک من ...کله بزرگ میزنه چون موهاش حالت داره ....از در آرایشگاه نمیتونیم رد شیم

ای جونم عزیزم ، مبارکش باشه

ااای جاان افرین ب دختر زیبا و باهوش
چقد خوب داره محیط درک میکنه
افرین ب مامان اگاهش
خوشحالم برات خوشکل خانم انقدر تعامل بالایی داری با محیطتت قشنگ ارتباط میگیری

ای جونمم😍😍مبارک‌باشه جوجه خانوم

یعنی تاحالا اصلا کوتاه نکردید موهاشو

آرایشگاه زنونه یا مردونه؟

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
تا مدت ها تو مرحله احر استوپ کرده بودیم منم اصلا اصرارش نمیکردم فقط ازش میپرسیدم پسرم دوست داری بریم دستشویی یا نه که اونم میگفت نه 😅😅 منم میگفتم باشه من و بابایی که خیلی خوشحالیم خودمون میریم تازه دستامونم با مایع میشوریم( یه نکته بگم بهضیا سعی میکنن با بردن اسباب بازی یا به بهانه اب بازی بچه رو ببرن ولی این کار نکنید چون بعدا پدرتون در میارن و بابت هر بار دستشویی رفتن ساعت ها میمونن تا بازی کنن بچه باید بفهمه که دستشویی جای بردن اسباب بازی یا خوردن خوراکی نیست فقط برای رفع یه نیاز )
دیگه اینقدر این کار ادامه دادم تا این که یه روز صبح خودش گفت بریم دستشویی 😏😏 منم گفتم باشه بریم اولش که روی صندلیش نشست گفتم بشین یه گوشه و اونم کارش برای اولین بار کرد و دیگه پوشکش نکردم.
روزهای اول چندین بار خطا داد ولی اصلا دعواش نکردم فقط براش توضیح دادم که نباید شلوارت خیس بشه و هرموقع دستشویی داشتی بگو مامان جییییش
در طول روزم چندین بار بهش یاداوری میکردم....
برای استفاده از صندلیش هم دوباره عکس بچه ها و کارتون نشونش دادم تا خیالش راحت شد که چیز بدی نیست و ترس نداره...
مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
یه داستان مدیریت بحران براتون تعریف کنم
چند شب پیش پدر و مادر همسرم خونه مون بودن
یهو لنا با دوچرخه خیلی بد افتاد رو دستش که سریع خون اومده و کبود شد دستش که ما مطمئن بودیم ترک برداشته

من بغلش کردم لنا به دشت جیغ میزد و به پهنای صوت اشک می‌ریخت
پدر شوهرم بغلش کرد
بهش گفتم دیدم افتادی مامان جون خیلی درد میکنه؟میگقت آره درد
همسرم ازش پرسید میخوای یه بزارم جیغ و داد که نه
من یه لحظه ترسیدم دیدی تو یه لحظه بیمارستان و کچ همه چی میاد تو ذهنت
دوباره گقتم لناجون یکم فکر کن ببین میخوای بریم دکتر؟گقت آره دکتر
گفتم باشه میریم دکتر عکس بگیره
همسرم اشاره زد که نشکسته نگران نباش
از اونور لنا داد میزد دکتر
آوردمش تو اتاق لباس بپوشه
همسرم صدا زد لنا خانم بیا داخل
گفتم اووووه لنا بابا دکتر شد رفتیم گفتم دکتر دخترم افتاد همسرم گفت مریض باید تنها بیاد
خلاصه لنا با زبون خودش توضیح داد که افتاده و همسرم چسب زخم زد براش نسخه پیچید لنا می‌گفت مامان خوب خوب
دردش قابل تحمل شد براش.
این همه حرف زدم چی بگم؟
می‌دونم سخته اما در زمان ضرب دیدن بچه فقط و فقط چشمش به دهن شماست
فقط همدردی کنید و بگید می‌دونه چقد درد داره و اگه دکتر نیاز داره ببریدش
مامان 🥰گل پسرم❤🥰 مامان 🥰گل پسرم❤🥰 ۲ سالگی