به سلامتی باشه واست عزیزم منم سز اختیاری بودم اما چون دکترم جوری نوشته بود که مثلا نمیتونم طبیعی بیارم هم از بیمه تامین استفاده کردم هم تکمیلی تهران هم زایمان کردم
خداروشکر ک صحیح و سالم زایمان کردی و کوچولوتو بغل کردی😍❤خداحفظش کنه
بسلامتی عزیزم قدم دختر گلت مبارک باشه چشمت روشن😍
بسلامتی
وزن دخترتون با سونو یکی بود؟
خب خدارو شکر که بهتری و گذشت ارزش داره واقعا درد کشیدن بخاطر ی فرشته ناز🥹🫀تو قهرمانی مامانی ب خودت افتخار کن
مبارک باشه قدمش خیر باشه براتون گلم انشالله تمام خانومای سرزمینم صاحب اولاد سالم و صالح بشن و تمام مادرای باردار بسلامت و دل خوش زایمان کنن😍🤍
چرا واسه سوند گذاشتن پرستارهای بداخلاق رو میفرستن؟!!! 😑😑😑
مبارک باشه عزیزدلم منم میخام پارسا زایمان کنم
ینی ساک نبرم با خودم؟؟؟؟نمیزارن؟
کامنت دوم بعد خوابوندنم دکترم اومد کم کم پاهام داغ شد و چنددیقه بعد حس کردم دارم روتخت تکون میخورم یهو بچمو نشونم دادن و صداش و شنیدم اصلااا متوجه نشدم کی بریدن کی دراوردن بعدشم که ۵دیقه به ۱۰ عملم تموم شد رفتم ریکاوری (تنهابدیش اینه کادر اتاق عمل بیشتر آقا بودن دیگه کلا لخت میبیننت.اخرای عمل حالت تهوع گرفتم ک بهشون گفتم آمپول زدن سریع رفع شد.به خاطر اینکه تخت خالی توبخش نداشتن تاساعت ۱ موندم توریگاوری و بی حسیم کامل رفت و درد میکشیدم دخترمم گشنه بود یکسره گریه میکرد نمیدادن شیرش بدم.شوهرم باهاشون کلی دعوا کرده بود که چراخانوم من۴ساعته نیومده بیرون.اومدن منو جابجا کردن روی یه تخت دیگه که چون بی حسیم رفته بود خیلی درد کشیدم.پشت اتاق عمل شوهرم و مامانم و دیدم و رفتیم بخش و کلی درد داشتم اومدن برام ۳تا شیاف گذاشتن و پوشک بستن و گفتن اصلا تکون نخور هیچی نخور تا۱۰ ۱۲ ساعت.بچمو شیردادم و تاساعت ۱۰ شب اول یه نسکافه خوردم و گفتن باید پاشید راه برید لباس عوض کنید دستشویی برید که قسمت سختش اینجا بود.من اون شب خیلی درد کشیدم بدن با بدن فرق داره من بدنم ضعیفه خیلی درد کشیدم بخاطر شیاف ها دلپیچه و اسهالم داشتم.تا صبح بیداربودم و ۵ دیقه هم چشم روهم نذاشتم دخترمم بکسره شیرمیخورد.دیروز ساعت ۲ آخرین آنتی بیوتیک و برام زدن و مرخص شدم دیروز اومدم خونه رفتم حموم خیلی درد داشتم دیشب دردم بهتر شده بود اپروز یکم بهترترم
کامنت اول
.یه سرم بهم وصل کردن که دهنم تلخ شد حدودای ساعت ۹ربع اومدن با ویلچر منو بردن منم استرسسسس از بعد سوند لرز کرده بودم حالم خیلی بد بودسردم نبود ولی بدنم میلرزید تا پشت دراتاق عپل شوهرمو مامانم اومدن رفتم داخل یه اتاق نشستم تانوبتم بشه بعد یه خانوم اومد منو برد اتاق عمل خیلی مهربون بود دکترم اون روز ۳تا عمل پشت هم داشت که من دومی بودم.ساعت ۹ونیم منو بردن داخل اتاق عمل بهم دستگاه وصل کردن سرم زدن یه دست دیگمم آنژیوکت زدن یه سرم دیگه زدن فشارم پایین بود.بعد آمپول بی حسی و زدن که اصلااا درد نداشت مثل آمپول عضلانی بود تازه برای من یه بار نرفت دراوردن دوباره زدن فقط اصلااا نیابد تکون بخورین
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.