سلام
صبحتون بخیر،من چند روز پیش بخاطر تب بالا دلوین رو بردم دکتر واسه معاینه بعد دکتر گفت یکاری انجام بدم واسه شنیدن صدای قلب دلوین یا سینش حالا اون کار این بود که دستمو باید جلو دماغ و دهن بچه میگرفتم واسه چند ثانیه
حالا من از اون روز حس بد و عذاب وجدان بدی دارم چرا منه مادر اینکار رو کردم دستم بشکنه واسه معاینه بوده ولی دخترم ترسید گریه کرد🥲🥲🥲🥲😭
منی ک وقتی میخوام بخوابمو بیدار میشم هزار و یک فکر و خیال میکنم حالا فقط فقط با حس بد و داغوووووووون فقط به همین فکر میکنم 😔😔😔😔😔

سلام دورت بگردم خب وقتی دکتر گفته چرا عذاب وجدان بگیری اخه؟؟؟مثلا ما دیشب محمدحسین رو بردیم ارایشگاه انقدر گریه کرد که نگو باباش مجبور شد سرش رو بچسبونه محکم به سینش ولی عوضش خوشگل شد یا وقتی بردیمش ختنش کردیم انقدر التماس من میکرد که بغلش کنن ولی دستاشو بابام و پاهاشو سعید گرفته بود جیییغ میزدااااا و با التماس منو نگاه میکردمنم گریه میکردما ولی چاره ای داشتم؟؟الکی ذهنتو بااین فکرای الکی مسموم نکن عوضش فکر کن چقدر غذاهای خوب براش میپزی باهاش بازی میکتی همه وقتت برای دلوینه پس چه مادر خوبی هستی😍

چیزی نیست عزیزم بهش فکر نکن والا من ۴بچه بزرگ کردم اولین دفعه میشنوم

بر سلامتی بچه ات کردی خوب .و چه دکتر خری بوده