۶ پاسخ

روزای اول خیلی سخت خیلی ، درد بخیه ها ، بچه شیر نمیخورد ، nicu رفتن ، حوصله مهمونا نذاشتم دوست داشتم تنها باشم حال شخمی بود ، فراموشی گرفتم به کارگر خونمون تهمت دزدی زدم 😔

سخت میگذره هنوز درگیره زردی بچمم شبا نمی خوابه .خدا خیرش بده مادرم و‌شوهرم خیلی کمکم میکنن.مادرشوهرم ب لج من ک میگم بچه رو بوس نکنین خدایی نکرده مریض میشه .قصدن لبشو بوس میکنه خلاصه دخالت های این اون .اعصابم ب هم ریختس

وای من دقیقا تا 25روزگی خونریزی داشتم خداروشکر تموم شد😉

مامانم پیشمه مادرشوهرمم همراه مامانم ۱۰ روز بود بعد رفت کارای خونه و خوردو خوراکو میرسن منم کل کارای بچه با خودمه یعنی خودم از اول ندادم بهشون کارم شده شیردادن شستن آروغ گرفتن لباس عوض کردن.خوابم کمه .دردسزارین تاحدودی هنوز هست

من ک هنوزم خون ریزی دارم😞
بعد از ۲۳روز

روزمره ترین😞

سوال های مرتبط

مامان محمدحافظ مامان محمدحافظ ۶ ماهگی