۷ پاسخ

کلا همچیز قبلا هاقشنگ بود خاب بعدازظهر بوی نارنگی بارون سرمامدرسه خونه فامیل دوستای مدرسه همچیزقشنگ بود و ما نمیدونستیم

اره دقیقا عصرشم ناخنامونو میگرفتیم میرفتیم حموم فرممونو شسته شده اتو میکردیم واسه شنبه اماده باشه

الان مگه مادر بزرگ پدری مونده خونه عمع و عمو مونده مفقود جسدن نیستن

وای گل گفتی ،یادش بخیر،همش تو حسرت گذشته ایم🥺

واقعا جمعه های قدیم یچیز دیگه بود الان هفت روز هفته همش بکار میگذره نه وقت تعطیلات و خوشگذرونی مونده نه پولش

من متنفر بودم از فیتیله ها الآنم یادم میاد یه جوری میشم

یادش بخیر من عمه یا خاله اخری ومجرده بودم هرجمعه همه نوه ها میاومدن خونه ما ....الان منم هرهفته پسرمو میبرم خونه مادربزرگش چون بچه های عمو وعمه اش هم میان حسابی بهش خوش میگدره

سوال های مرتبط

مامان اقا شیکه مامان اقا شیکه ۲ سالگی